حدیث شماره 4 باب اشاره و نص بر امامت امام سجاد علیه السلام کتاب حجت اصول کافی
و در نسخه صفوانى است؛ شیبانى گوید به خدا سوگند، من در خدمت على بن الحسین (علیماالسلام) بودم و فرزندانش هم حضور داشتند که جابر ابن عبد اللَّه انصارى خدمت آن حضرت رسید و سلام کرد، سپس دست ابى جعفر (امام باقر علیه السلام) را گرفت و با او خلوت کرد و عرض کرد همانا رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) به من خبر داد که من مردى از اهل بیت او را که نامش محمد بن على و کنیهاش ابا جعفر است درک می کنم، و فرمود: «چون خدمتش رسیدى، او را از جانب من سلام برسان.» شیبانى گوید جابر رفت و ابو جعفر (علیه السلام) آمد و نزد پدرش على بن الحسین (علیهما السلام) با برادرانش نشست، و چون نماز مغرب را گزارد، على بن الحسین به ابى جعفر (علیهم السلام) فرمود: «جابر بن عبد اللَّه انصارى به تو چه گفت؟» جواب داد: «او گفت رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) فرمودند: «تو مردى از اهل بیت مرا که نامش محمد بن على و کینهاش ابا جعفر است درک می کنى، سلام مرا به او برسان.»» پدرش به او فرمود: «گوارا باد بر تو اى پسر جانم آنچه را خدا از طرف رسولش در میان خاندانت به تو اختصاص داده است. برادرانت را از این مطلب آگاه مکن، مبادا درباره تو مکرى اندیشند، چنان که برادران یوسف براى یوسف اندیشیدند.» (این حدیث چنان که گفتیم تنها در نسخه صفوانى است و مناسب است که در باب بعد ذکر شود).
شرح:
از مجلسى ره نقل شده است که مىگوید براى على بن الحسین 11 پسر بود که یکى از آنها نامش محمد بود و کنیهاش ابو جعفر و لقبش باقر که مادرش دختر حسن بن على (علیهما السّلام) بود و بقیه مادرانشان همه کنیز بوده اند.