رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۸ مطلب با موضوع «قرآن :: سوره حمد» ثبت شده است

حدیث شماره ۱۲ کتاب عقل و جهل اصول کافی
قسمت ششم

... اى هشام لقمان به پسرش گفت: حق را گردن نه تا عاقلترین مردم باشى، همانا زیرکى در برابر حق ناچیز است؛ پسر عزیزم دنیا دریاى ژرفى است که خلقى بسیار در آن غرقه شدند (اگر از این دریا نجات مى خواهى) باید کشتیت در این دریا تقواى الهى و آکنده آن ایمان و بادبانش توکل و ناخدایش عقل و رهبریش دانش و لنگرش شکیبائى باشد.
اى هشام براى هر چیز رهبرى است و رهبر عقل اندیشیدن و رهبر اندیشیدن خاموشى است و براى هر چیزى مرکبى است و مرکب عقل تواضع است و براى نادانى تو همین بس که مرتکب کارى شوى که از آن نهى شده اى.
اى هشام خدا پیغمبران و رسولانش را به سوى بندگان نفرستاد مگر براى آنکه از خدا خردمند شوند (یعنى معلومات آنها مکتسب از کتاب و سنت باشد نه از پیش خود) پس هر که نیکوتر پذیرد معرفتش بهتر است و هر که به فرمان خدا داناتر باشد عقلش نیکوتر است و کسی که عقلش کاملتر است مقامش در دنیا و آخرت بالاتر است.
اى هشام خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشکار و حجت پنهان، حجت آشکار رسولان و پیغمبران و امامان علیهم السلام هستند و حجت پنهان عقل مردم است.
اى هشام عاقل کسى است که حلال او را از سپاسگزارى باز ندارد و حرام بر صبرش چیره نشود.
اى هشام هر که سه چیز را بر سه چیز مسلط سازد به ویرانى عقلش کمک کرده است: آنکه پرتو فکرش را با آروزى درازش تاریک کند و آنکه شگفتی هاى حکمتش را با گفتار بیهوده اش نابود کند و آنکه پرتو اندرز گرفتن خود را با خواهش هاى نفسش خاموش نماید (هر که چنین کند) گویا هوس خود را بر ویرانى عقلش کمک داده و کسى که عقلش را ویران کند دین و دنیاى خویش را تباه ساخته است...

بسم الله الرحمن الرحیم

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿۶﴾

موقع درخواست چیزی از کسی باید به چند مورد توجه داشت:

1-      1- طرف مقابل قادر به انجام درخواست باشد.
2-       2-نسبت به ما خیرخواه باشد.
3-      3- آگاهی فرد نسبت به درخواستش و همچنین آگاهی او نسبت به مسؤول مهم است.

در مورد احاطه و هستی بخشی خداوند متعال(موارد 1 و2) قبلاً بحث شد. در آیه 6 فرد از خداوند متعال هدایت به راه راست را می خواهد. راه راست طبیعتاً طبق آیه 7 همان راه منعمین است.

سؤال: منظور از هدایت به راه راست چیست؟

صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ﴿۷﴾

آیه 7 مردم را به سه دسته تقسیم میکند:
1-       منعمین
2-      2-مغضوبین
3-      3-ضالین

در این دستهبندی مردم براساس نتیجهی اعمالشان نامگذاری شدهاند، نه براساس نوع اعمالشان. عدهای را خداوند به آنها نعمت عطا کرده است، عدهای مورد غضب الهی قرار گرفتهاند و عدهای نیز حیران و سرگردانند.

1-       منظور از هدایت چیست؟
2-      2-بین عبادت و هدایت چه رابطهای برقرار است؟
3    3-جمع مورد نظر فرد در بیان آیات چه کسانی باید باشند؟
4-    4-منعمین، مغضوبین و ضالین چه کسانیاند و چه خصوصیاتی دارند؟

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستید.

بسم الله الرحمن الرحیم

3-1-3-1. حقیقت یا دعا

افعال در این آیه به صورت جمع بیان شده است نه مفرد، یعنی من خودم تنها نیستم و به نمایندگی از جمعی صحبت میکنم. حال این جمع میتواند خودم واجزاءِ بدنم، خانوادهام، خویشاوندانم، دوستانم، همشهریانم، هموطنانم، تمامی انسانهای موحد عالم و یا تمامی هستی و ... باشد.

با توجه به آیات قبل که رب العالمین بودنِ خداوند متعال ذکر شد و این که هستیبخش عالم خود را پروردگار تمام عالمیان از ازل إلی ابد معرفی نمود، پس مخلوقات با بیان این آیه به حقیقتی غیر قابل انکار اعتراف مینمایند. بر این اساس نیز بنده میتواند به نمایندگی از تمام عالم این حقیقت را مطرح نماید. به عبارتی مقصود او عبادت جبری باشد.

در آیهی بعدی بنده از جانب این جمع هدایت به راه راست را از خداوند متعال درخواست مینماید. هدایتی که به منعمین داده شده و از مغضوبین صلب شده است. در این حالت دو مسئله به وجود میآید: اول اینکه مغضوبین جزءِ هدایتشدگان نیستند لذا جزءِ آن جمعی که بنده برای آنها درخواست هدایت میکند نیز نیستند، بنابراین بنده از جانب تمامی موجودات عالم صحبت نمیکند و نمیتواند عبادت جبری را مد نظر داشته باشد، در حالی که با توجه به رب العالمین مطرح شده بود که بنده از جانب تمامی موجودات عالم صحبت مینماید.

مسئله دوم این که هدایت شدن با عبادت کردن پروردگار متفاوت است. اگر فرض شود که بنده با بیان آیه 5 در واقع دعا میکند که به این مقام برسد، یعنی با اختیار پروردگار خویش را عبادت نماید، در این حالت هدایت را با عبادت یکی گرفته و دو بار پشت سر هم یک چیز را از خداوند خواسته است.

سؤال: انسان با بیان آیه 5، چه جمعی را باید مد نظر قرار دهد؟

سؤال: بین عبادت و هدایت چه رابطهای برقرار است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

6-2-1. نتیجه

بنابراین با توجه به قسمت تشکر میتوان اینگونه نتیجه گرفت:
1-       اهمیت هدف: اصلیترین هدف انسان در زندگی باید لقاءالله باشد تا سربلندی او را در زندگی ابدی سبب شود.

میزان کمک: تنها خداوند متعال نسبت به این هدف احاطه
ی کامل داشته و همچنین عین هستیبخشی نسبت به بنده است.

بنابراین ارزش تشکر از خداوند متعال بینهایت است و لذا به هیچ وجه نمیتوان از عهدهی این امر برآمد. لذا آیه ذات حمد را نیز ازآن حضرت حق دانسته و میفرماید:

«الحمد لله رب العالمین»

إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿۵﴾

مردم با گفتن این آیه
1-       یا حقیقتاً میگویند که تنها رب العالمین را میپرستیم و تنها از او یاری میخواهیم.
2-      2- یا میخواهند به این مقام برسند و دعا میکنند که اینگونه بشود.

 دو نوع عبادت در اینجا مطرح میشود : جبری و اختیاری

1-1-3-1. جبری

مخلوقات هر کاری انجام می دهند در علم خداوند مشخص بوده و در حیطهی قدرت الهی است و به عبارت دیگر هیچ چیزی جز او نیست. موجودات هر چیزی را که دوست داشته باشند، در واقع او را دوست داشته و از او یاری می خواهند و چون هر کاری را انجام میدهند در طول علم و قدرت الهی است، در واقع او را میپرستند. عبادت را از این جنبه میتوان عبادت جبری نامید.

2-1-3-1. اختیاری

مخلوقات جبراً دارای اختیار و آزادیِ در انتخاب هستند. در واقع نتیجهی این آزادی، اختیار را به وجود میآورد. همینطور این مخلوقات به قضای الهی در مورد خود، آگاهی نداشته و نمیدانند که خداوند چه سرنوشتی را برای آنها رقم زده است. لذا مخلوقات به میزانی که سعی کنند انتخابشان موجب رضایت حقتعالی باشد، در واقع او را عبادت یا بندگی کردهاند و در این راه نیز باید تنها از او یاری بطلبند. به میزانی که تنها خداوند را مؤثر میدانند، در واقع از او یاری طلبیدهاند.

ان شاءالله در زمره کسانی باشیم که تنها از خدا کمک بخوایم و نه چشم به بنده ی خدا داشته باشیم .

 

بسم الله الرحمن الرحیم

4-2-1. احاطه
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾

این آیه در عین حال که به قدرت پروردگار عالم و احاطه ی او اشاره میکند، به سرانجام زندگی انسان نیز اشاره دارد و در واقع انسان را به فانی بودن زندگی دنیا و جاودانگی سرای آخرت توجه میدهد. بنابراین به نوعی به هدف اصلی زندگی انسان که سربلندی در روز قیامت است اشاره کرده و همچنین احاطهی کامل خداوند متعال نسبت به این موضوع را بیان میدارد.

نکته: احاطه از ترکیب دو اسم علم و قدرت به وجود میآید. در واقع عالمِ قادرِ مطلق، احاطهی کامل دارد.

موقعیت آیه در سوره به گونه‌ای است که مفاهیم از معرفی پروردگار عالمیان به خواسته‌های بنده منتقل می‌شود، لذا به زیبایی بنده قبل از اعلام درخواست‌هایش به نوعی غایت زندگی خویش را متذکر می گردد.
5-2-1.رب العالمین

قسمت دوم آیه 2، خداوند متعال را پروردگار جهانیان معرفی کرده و در دو آیه
ی بعدی این خصوصیت را توضیح میدهد.

در واقع با توجه به قسمت مربی و با توجه به آیات 3 و4 خداوند متعال عین رب العالمین است.

نکته: با شنیدن کلمه رب عموماً خصوصیت مهربانی مربی در ذهن متصور می شود، که با اضافه شدن کلمه ی عالمین اهمیت

خصوصیت احاطه نیز خاطرنشان شده است که در ادامه نیز این دو خصوصیت را توضیح کامل و جامع می دهد.

نکته: با توجه به این توضیح رب را میتوان از اسامی جامع خداوند دانست.

بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه بنده میزان عزیز بودن این سوگند را برای خود یادآور شده و به نوعی با گفتن نام رحمن هستیبخشی او و مهربانی ذاتی او را یادآوری میکند و با گفتن نام رحیم، تمامی افعال  و پیشامدهای پیرامون خود را از سر رحمت بیکران عزیز حقیقی تمام هستی میداند. به همین دلیل ارکان 2 و 3(ج،د) پاسخ داده میشود.

به عبارت دیگر بنده با گفتن بسم ا... الرحمن الرحیم، با ارزشترین سوگند وجودش را برای عزیزترین هستیش و به خاطر رسیدن به او میخورد.

2-1.   رب

1-2-1. تشکر

الْحَمْدُ للّهِ

تشکر مخصوص کسی است که به شخص، در راستای هدفی که برای رسیدن به آن تلاش میکند و یا به کسی یا چیزی که نسبت به آن علاقه دارد، کمک کند. حال ارزش این تشکر به دو عامل وابسته است:

1-       اهمیت هدف: کلی یا جزئی بودن هدف و تأثیر آن در زندگی شخص

2-       میزان کمک آن فرد به این شخص

2-2-1. مربی

رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

خصوصیاتی که یک مربی باید داشته باشد:

1-       خیر شاگردش را بخواهد یعنی نسبت به او مهربان باشد.

2-    در موضوع تحت امرش احاطهی کامل بر شاگرد داشته باشد. یعنی نهتنها نسبت به موضوع بلکه نسبت به نیازهای شاگرد و همچنین اعمال شاگرد پیرامون این موضوع و روشهای آموزش آن، آگاهی، توانایی و اشراف داشته باشد.

3-2-1. هستی بخش

الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾

آیه 3 مهربانی ذاتی و افعالی پروردگار را بیان میدارد. در واقع میگوید پروردگار عالم نه تنها ذاتاً هستیبخش است و نسبت به تمامی موجودات مهربان است بلکه تمامی افعال او نیز از سر این محبت است، نه از سر نیاز یا هر چیز دیگر.

نکته: رحمان از ترکیب دو اسم حی و حب به وجود میآید. در واقع حیات مملو از محبت، هستی میدهد.

بسم الله الرحمن الرحیم

همونطور که در پست قبل گفتم جزء2 تموم شد ولی سوره حمد از جزء 1 باقی مونده . و اینک شما رو به این سوره و نکاتش دعوت میکنم :)

در این سوره بعد از حمد و ثنای الهی، خاشعانه از خداوند متعال درخواست هدایت به راه راست میشود. هدایتی که به عنوان نعمت به گروهی داده شده، به عنوان غضب از گروهی گرفته شده و گروهی نیز حیران و سرگردانندو بین راه و بی‌راهه در رفت و آمد.

به نام خداوند بخشنده مهربان 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

در هر سوگند خوردن چهار رکن وجود دارد:

1-       کسی که سوگند میخورد

2-       کسی که سوگند داده میشود

3-       موضوعی که پیرامون او سوگند خورده میشود

4-       کسی یا چیزی که به نام و یا جان او سوگند داده میشود.

نکته 1: ارزش سوگند به میزان ارزش  نام و یا جان رکن چهارم، بستگی دارد. یعنی هر چه نام و یا جان او در وجود انسان عزیزتر، سوگند با ارزشتر میشود.

نکته 2: موضوعی که پیرامون آن سوگند خورده میشود، باید آن قدر ارزشمند باشد که شخص نام و یا جان عزیزش را واسطه ی رسیدن به آن قرار میدهد.

نکته 3: کسی که برایش سوگند خورده میشود، باید ارزش این سوگند را داشته باشد.

با گفتن بسم ا... در واقع به نام جامع خداوند متعال سوگند خورده میشود.

الف- رکن اول همان شخص گوینده است.

ب- رکن چهارم هستی بخش تمام وجود، خداوند متعال است.

ج- رکن دوم: آیا کسی جز او لیاقت سوگند خوردن به نام خداوند متعال را دارد؟ چرا؟

د- رکن سوم: آیا کاری جز برای او ارزش سوگند خوردن به نام خداوند متعال را دارد؟ چرا؟

بنابراین با گفتن بسم ا... به نام خداوند متعال، برای خداوند متعال، به خاطر تقرب به خداوند متعال سوگند خورده میشود.

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مشکلاتی که من دارم اینه که.......

بذارید اول این آیات رو بخونیم:

در آیات پایانی سوره مبارکه حمد داریم:

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿۶﴾ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ﴿۷﴾

ما را بر راه راست استوار بدار (6) راه آنها که بر آنان نعمت دادی نه آنها که بر ایشان غضب کردی و نه گمراهان! (7)

یکی از دغدغه های ذهنی من این هست که چطور میشه از اون دسته ادمایی باشم که خدا به راه راست هدایتشون میکنه و دغدغه بعدی هم اینه که چطور میشه تو اون راه راست موند و جز اون دسته از ادمایی نشم که خدا نسبت بهشون غضب داره یا جز ضالین هستند؛ خصوص الان، با این وضع جامعه که زمینه گناه هم کم نیست!

بر اساس آیه هفتم سوره حمد می فهمیم که بر اساس نتیجه اعمال، افراد را می توان به سه دسته منعمین، ضالین و مغضوبین تقسیم بندی کرد. با اندکی تفکر در آیات سوره بقره که در ادامه ان شاالله توضیح خواهیم داد متوجه می شویم که این سه دسته متناظرند با متقین، فاسقین و کافرین که این نوع دسته بندی بر اساس نوع اعمال می باشد. شایان ذکر است که کافرین نیز خود در سوره بقره به دو دسته منافقین و متعصبین تقسیم بندی می شوند. پس یعنی (منعمین و متقین)، (ضالین و فاسقین)، (مغضوبین و کافرین) یکی هستند!

که خداوند در آیات شریفه 2تا 5 سوره مبارکه بقره، منعمین (متقین)؛

در آیات شریفه 6تا20 سوره مبارکه بقره، مغضوبین (منافقین (کافرین))؛

و در آیات شریفه 26 و 27 سوره مبارکه بقره، ضالین (فاسقین)

رو توضیح می دهد و صفان هریک رو بر میشمره.

که ان شا الله در پست های بعدی بیشتر راجع بهشون حرف می زنیم!