رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باب ائمه علیهم السلام ارکان زمین هستند» ثبت شده است

حدیث شماره ۳ باب ائمه علیهم السلام ارکان زمین هستند کتاب حجت اصول کافی

 

 امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «امیرالمؤمنین (علیه السلام) را این فضیلت است که هر چه آورده باید به آن عمل کرد و از هر چه نهى کرده بازایستاد؛ اطاعت او بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) همان اطاعت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) است و فضیلت براى محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) است. هر که از او پیش افتد چون کسى است که از خدا و رسولش پیش افتاده و هرکه خود را از او برتر بداند چون کسى است که بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) برترى جوید و هر که در امر کوچک یا بزرگى او را رد کند در مرز شرک به خداست، زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) باب منحصر معرفت خدا بود، و راهى بود که هر که آن را پوید به خداى عزوجل رسد و همچنین است امیرالمؤمنین (علیه السلام) پس از وى و ائمه (علیهم السلام) یکى پس از دیگرى هم به همین روش هستند، خداى عزوجل ایشان را ارکان زمین مقرر فرموده تا اهلش را نلرزاند و ستون هاى اسلام و مرزدار راه هدایت ساخته. کسى جز با هدایت ایشان، هدایت نشود و کسى که از طریق هدایت خارج شده و گمراه گشته فقط به واسطه تقصیر در حق آنهاست. آنها بر علم و عذر و بیمى که خدا (در قرآنش) نازل کرده امین اند، و حجت رسا بر مردم روى زمینند، براى آخرین آنها از جانب خدا جارى شود مثل آنچه براى نخستین شان جارى بود (همگى در علم و وجوب اطاعت و سایر کمالات برابرند) و کسى جز به یارى خدا بدین درجه نرسد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «من در میان بهشت و دوزخ مقسم خدایم، کسى جز طبق‏ تقسیم من به بهشت یا دوزخ نرود، منم امام برای هرکس که پس از من است و ابلاغ کننده نسبت به هرکس پیش از من بوده است.، کسى جز احمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بر من پیشى ندارد و من و او در یک روش باشیم، جز اینکه نبوت تنها به نام اوست، و به من شش فضیلت عطا شده است 1- علم مرگ و میر 2- علم بلاها 3- علم وصایا (آنچه اوصیاء پیغمبران می دانند) 4- فصل الخطاب (قرآن یا داورى میان حق و باطل و یا بیان و سخن واضح) 5- و من صاحب کرات (حمله‏هاى مشهور میدان جنگ یا عالم به حوادث و وقایع گذشته و آینده) و دولت حاکم بر همه دولت هایم 6- و من صاحب عصا و میسم و جنبنده‏اى که با مردم سخن گوید میباشم.»»

 

شرح:

مراد به عصا یا چوب دستى مخصوصى است که از پیغمبران به اوصیائشان رسیده و همان است که دست حضرت موسى (علیه السلام) بوده و دست به دست گشته تا بپیغمبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلّم) و از او به امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسیده است و یا آنکه کلمه «عصا» کنایه از قدرت و تصرف است. و اما میسم در لغت به معنى آلت نشانه‏گذارى و آهنى است که با آن گوسفندان را داغ می کنند و نشانه می گذارند تا با گوسفندان دیگر اشتباه نشوند و بدین مناسبت بعضى از شراح گفته‏اند: مقصود از اینکه على (علیه السلام) صاحب عصا و میسم است این است که او سرپرست امت است بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) و عصا و میسم از خصائص چوپان است و از روایاتى استفاده می شود که امیر المؤمنین (علیه السلام) در قیامت ابزارى در دست دارد که میان دو چشم اهل ایمان علامت «مؤمن» و میان دو چشم کفار علامت «کافر» می گذارد و اما جنبنده سخنگو اشاره دارد به این آیه شریفه «و چون فرمان بر آنها اجرا شود جنبنده‏ ای را از زمین برای آنها خارج می‏کنیم که با آنها تکلم می‏کند و می‏گوید: مردم به آیات ما ایمان نمی‏آورند. (82 نمل)» این جنبنده در روایات بسیارى تأویل به امیر المؤمنین (علیه السلام) شده است در زمانى که مؤمنین و کفار را نشانه‏ گذارى می کند.

حدیث شماره ۲ باب ائمه علیهم السلام ارکان زمین هستند کتاب حجت اصول کافی

سعید اعرج گوید من و سلیمان بن خالد خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدیم، حضرت آغاز سخن نمود و فرمودند: «اى سلیمان هر امرى که از امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسیده باید اخذ شود و از هر چه نهى فرموده باید ترک شود، براى او همان فضیلت است که براى رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را بر تمام مخلوق خدا فضیلت است، کسى که نسبت به چیزى از احکام او عیب گیرد مانند کسی است که بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) عیب گرفته است و هر که او را در امرى کوچک یا بزرگ رد کند در مرز شرک به خداست. امیرالمؤمنین (علیه السلام) دری است که از غیر آن به خدا نتوان رسید و راه به سوى خداست که هر که جز آن پوید هلاک شود و همچنین است مقام ائمه (علیهم السلام) یکى پس از دیگرى، خدا ایشان را ارکان زمین قرار داد تا اهلش را نجنباند، و حجت رساى خویش نمود بر کسانى که روى زمین و زیر خاکند و امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «من از طرف خدا قسمت کننده میان بهشت و دوزخم (و همچنین بقیه روایت را مانند روایت پیش نقل می فرمایند.)»»

حدیث شماره ۱ باب ائمه علیهم السلام ارکان زمین هستند کتاب حجت اصول کافی

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آنچه على (علیه السلام) آورده انجام می دهم و از آنچه نهى فرموده باز میایستم، براى او همان فضیلت آمده که براى محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بر همه خلق خداى عزوجل فضیلت دارد، خرده‏گیر بر حکمى که على(علیه السلام) آورده مانند خرده گیر بر خدا و رسولش باشد و کسى که در موضوعى کوچک یا بزرگ على (علیه السلام) را رد کند در مرز شرک به خداست، امیر المؤمنین (علیه السلام) همان باب ورود بر خدا است که جز از سوى وى روى بدو نتوان کرد، همان راه منحصرى است که هر که جز آن راه برود هلاک است و این امتیازات همچنین براى ائمه هدی (علیهم السلام) یکى پس از دیگرى جاری است. خدا ایشان را ارکان زمین قرار داده تا اهلش را نجنباند (اختلال نظام و سرگردانى عمومى پیش نیاید) و حجت رساى خویش ساخت براى مردم روى زمین و زیر خاک (مردگان یا ساکنان آن طرف زمین) خود امیر المؤمنین (صلوات اللَّه علیه) بسیار می فرمودند: «من از طرف خدا قسمت‏کننده بهشت و دوزخم و من فاروق اکبرم (بزرگترین فرق گذارم؛ میان حق و باطل یا میان بهشتى و دوزخى) و من صاحب عصا و میسم هستم، تمام ملائکه و روح القدس و پیامبران به فضیلت من اقرار نمودند چنان که به فضیلت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اقرار کردند. مرا بر مسندى مانند مسند او نشانیده اند و آن مسند (هدایت و خلافت) خدائی است (مرکوب من در قیامت همان مرکوب پیغمبر و از جانب خداست‏) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) (در قیامت) خوانده شود و جامه در بر شود من هم خوانده شوم و جامه در بر شوم، او بازپرسى شود و من هم بازپرسى شوم و طبق گفته او سخن گویم، به من خصلت هائى عطا شده که هیچ کس نسبت به آنها بر من پیشى نگرفته است. مرگ مردم و بلاها و نژادها و فصل الخطاب (قرآن یا تشخیص حق از باطل) را می دانم، آنچه پیش از من بوده از دستم نرفته و آنچه نزدم حاضر نیست (از امور آینده) بر من پوشیده نیست، به اذن خدا بشارت می دهم و از جانب او اداى وظیفه می کنم، همه اینها از طرف خداست که او به علم خود مرا نسبت به آنها توانا ساخته است.»»