رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام» ثبت شده است

حدیث شماره 14 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

قسمت دوم

 

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آرى اى اباعبداللَّه (کنیه پدر زید)، اینان پسران من هستند و ایشان، سرور آنهاست- و به شما اشاره کرد- اوست که حکم (قضاوت یا حکمت) و فهم و سخاوت و شناسائى احتیاجات و اختلافات مردم را در امر دین و دنیاشان می داند و اخلاق و پاسخ دادنش نیکوست، و او درى از درهاى خداى عزوجل است و امتیاز دیگرى دارد که از همه اینها بهتر است.» پدرم عرض کرد آن چیست؟ پدر و مادرم به قربانت. حضرت فرمودند: «خداى عزوجل فریادرس و پناه و علم و نور و فضیلت و حکمت این امت را از صلب او بیرون آورد (یعنى امام هشتم علیه السلام را) او بهترین مولود و بهترین کودک (زمان خود) است، خداى عزوجل به وسیله او از خونریزى جلوگیرى کند، و میان مردم آشتى دهد و پراکنده را گرد آورد و رخنه را اصلاح کند، (بدعت و ضلالت را از میان ببرد) برهنه را بپوشاند و گرسنه را سیر کند و هراسان را ایمن سازد، خدا به برکت او باران فرستد و بر بندگان ترحم کند، او (در سن جوانى و پیرى) بهترین پیران و بهترین جوانان است، گفتارش حکمت و خاموشیش علم است، آنچه مردم در آن اختلاف دارند، فیصل دهد و پیش از بلوغش بر فامیلش سرورى کند.»...

حدیث شماره 14 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

قسمت اول

 

یزید بن سلیط زیدى (که کنیه اش اباعماره است) گوید در بین راهى که به عمره می رفتیم به موسى بن جعفر (علیهماالسلام) برخوردم و عرض کردم قربانت گردم، این مکان را که ما در آن هستیم به یاد مى آورید؟ فرمودند: «آرى، تو هم یادت مى آید؟» عرض کردم آرى، من و پدرم شما را در اینجا ملاقات کردیم و امام صادق (علیه السلام )و برادران شما هم بودند. پدرم به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد پدر و مادرم به قربانت، شما همه‏ امامان پاک هستید، اما کسى هم عاری از مرگ نیست. به من مطلبى بفرمائید که به جانشین خود باز گویم تا گمراه نشود. (در تعبیر به جانشین نوعى از تأدب است، زیرا می خواهد بگوید من انتظار ندارم که بعد از وفات شما زنده بمانم، بلکه می خواهم امام بعد از شما را به فرزندان و جانشینان خود معرفى کنم.)...

حدیث شماره 13 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

داود بن زربى گوید مالى خدمت موسى بن جعفر (علیهماالسلام) آوردم، قدرى را برداشت و قدرى را گذاشت. عرض کردم اصلحک اللَّه چرا نزد من گذاشتى؟ فرمودند: «آن را صاحب امر از تو مطالبه خواهد کرد.» چون خبر وفات آن حضرت رسید، پسرش ابو الحسن (علیه السلام) نزد من فرستاد و آن مال را مطالبه کرد، من هم به ایشان تقدیم کردم.

حدیث شماره 12 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

نصر بن قابوس گوید به موسى بن جعفر (علیهماالسلام) عرض کردم من از پدر شما پرسیدم که جانشین شما کیست؟ پدرتان به من فرمودند که جانشین او شمائید. چون امام صادق (علیه السلام) وفات کرد، مردم به راست و چپ گرائیدند ولى من و اصحابم به شما معتقد شدیم، اکنون بفرمائید، کدام یک از پسران شما جانشین شما است؟ فرمودند: «فلان پسرم» (یعنى على بن موسى علیه السلام).

حدیث شماره 11 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

داود بن سلیمان گوید به موسى بن جعفر (علیهماالسلام) عرض کردم می ترسم حادثه اى روى دهد و من شما را نبینم بفرمائید امام بعد از شما کیست؟ فرمودند: «فلان پسرم» یعنى ابوالحسن (علیه السلام).

حدیث شماره 10 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

على بن یقطین گوید موسى بن جعفر (علیهماالسلام) از زندان به من نوشت که: «فلان پسرم، آقا و سرور فرزندان من است، من کنیه خودم را به او بخشیده ‏ام.»

حدیث شماره 9 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

حسین بن مختار گوید زمانى که موسى بن جعفر (علیهماالسلام) در بصره بود، الواحى که از طرف عرض نوشته شده بود، از آن حضرت به ما می رسید که: «دستور من به پسر بزرگترم این است که به فلانى این مقدار بدهد و به فلانى آن مقدار و به دیگرى آن مقدار و به فلانى چیزى ندهد تا خودم بیایم یا خداى عزوجل مرگ مرا برساند، همانا خدا هر چه خواهد می کند.»

حدیث شماره 8 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

حسین بن مختار گوید نامه هایی از امام موسى بن جعفر (علیهماالسلام) که در زندان بود به ما میر سید که چنین بود «دستور من به پسر بزرگترم (على بن موسى الرضا علیه السلام) این است که چنین و چنان کن و به فلانى چیزى مده تا تو را ببینم یا آنکه خدا به مرگ من حکم کند.»

حدیث شماره 7 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

مخزومى که مادرش از اولاد جعفر بن ابى طالب (علیه السلام) است گوید امام موسى بن جعفر (علیهماالسلام)‏ (پیش از زندان رفتنش) دنبال ما فرستاد و ما را جمع کرد و فرمودند: «می دانید شما را براى چه دعوت کردم؟» عرض کردیم نه، فرمودند: «شاهد باشید که این پسرم وصى من است و پس از من خلیفه و کاردار من است. هر کس از من طلبى دارد از این پسرم بگیرد، و به هر کس وعده اى داده ام، باید وفاى آن را از او خواهد، و هر کس ناگزیر باید با من دیدار کند جز با نامه او مرا دیدار نکند.» (به جهت اختناق دوره هارون الرشید)

حدیث شماره 6 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

زیاد بن مروان قندى که از واقفیه بوده گوید خدمت موسى بن جعفر (علیهماالسلام) رسیدم، پسرش ابوالحسن (علیه السلام) نزد او بود، به من فرمودند: «اى زیاد، این پسرم فلانی است، نامه او نامه من است، سخن او سخن من است، فرستاده او فرستاده من است و هر چه گوید درست است.»

حدیث شماره 5 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

داود رقى گوید به امام موسى بن جعفر (علیهماالسلام) عرض کردم سن من بالا رفته و استخوانم به نرمى گرائیده (به مرگ نزدیک شده ام) من از پدرت پرسیدم، مرا به شما راهنمایی کرد. شما هم مرا از جانشین خود آگاه سازید. امام فرمودند: «همین ابوالحسن الرضا (علیه السلام)»

حدیث شماره 4 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

اسحاق بن عمار گوید: به امام موسى بن جعفر (علیهماالسلام) عرض کردم آیا مرا به سوى کسى که دین خویش را از او فرا گیرم راهنمایى نمی کنید؟ امام فرمودند: «همین پسرم على (علیه السلام) است، همانا پدرم دست مرا گرفت و به سوى مرقد رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) برد و فرمود: «پسر عزیزم: خداى عزوجل می فرماید: « به یقین جانشینی در زمین قرار می دهم. (30 بقره)» و خداى عزّوجلّ هرگاه سخنى را بفرماید به آن وفا می کند.»» (پس زمین هیچگاه از حجت خدا خالى نمى‌ماند)

حدیث شماره 3 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

داود رقى گوید به امام موسى بن جعفر (علیهماالسلام) عرض کردم قربانت گردم، من پیر شده ام، مرا از دوزخ رهائى بخش (امام بعدی را به من بنما) حضرت با دست اشاره به پسرش ابوالحسن (علیه السلام) نمود و فرمودند: «این پس از من صاحب شماست.»

حدیث شماره 2 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

نعیم قابوسى گوید امام موسى بن جعفر (علیهماالسلام) فرمودند: «همانا على (علیه السلام) بزرگترین اولاد من است و نیک ترین و محبوب‏ترین آنهاست نزد من، و او با من در جفر می نگرد، در صورتى که جز پیغمبر یا وصى پیغمبر در آن نمی نگرد.»

حدیث شماره 1 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی

 

صحاف گوید من و هشام بن حکم و على بن یقطین در بغداد بودیم، على بن یقطبن گفت خدمت موسى بن جعفر (علیهماالسلام) نشسته بودم که پسرش على (علیه السلام) وارد شد. امام فرمودند: «ای على بن یقطین! همین على سرور اولاد من است، آگاه باش که من کنیه خودم را (ابوالحسن) به او بخشیده ام.» هشام کف دست خود را به پیشانیش زد و گفت واى بر تو چه گفتى؟!! ابن یقطین گفت به خدا همین طور که گفتم از او شنیدم. هشام گفت ایشان با این سخن به تو خبر داده که امر امامت پس از وى به او (علی علیه السلام) متعلق است.»