رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باب بیان ارواحی که در ائمه علیهم السلام است» ثبت شده است

حدیث شماره 3 باب بیان ارواحی که در ائمه علیهم السلام است کتاب حجت اصول کافی

مفضل بن عمر گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره دانش امام (علیه السلام) به آنچه در اطراف زمین است پرسیدم در حالی که خودش در میان خانه ای است که پرده اش افکنده است. فرمودند: «اى مفضل! خداى تبارک و تعالى در پیامبر (صلّى اللَّه علیه و آله) پنج روح قرار داد: 1- روح زندگى که با آن بجنبد و راه رود 2- روح قوه که با آن قیام و کوشش کند 3- روح شهوت که با آن بخورد و بیاشامد و با زنان حلال خود نزدیکى کند 4- روح ایمان که با آن ایمان آورد و عدالت ورزد 5- روح القدس که با آن بار نبوت کشد. چون پیامبر (صلّى اللَّه علیه و آله) وفات کد، روح القدس از او به امام (جانشینش) منتقل شود و روح- القدس خواب و غفلت و یاوه‏گرى و تکبر ندارد و چهار روح دیگر خواب و غفلت و تکبر و یاوه‏گرى دارند و به وسیله روح القدس همه چیز درک می شود.»

حدیث شماره 2 باب بیان ارواحی که در ائمه علیهم السلام است کتاب حجت اصول کافی

جابر گوید از امام باقر علیه السلام درباره علم عالم (یعنى امام (علیه السلام)) پرسیدم، فرمودند: «اى جابر! همانا در پیامبران و اوصیاء پنج روح است: 1- روح القدس 2- روح ایمان 3- روح زندگى (حرکت) 4- روح قوه 5- روح شهوت. اى جابر، ایشان به وسیله روح القدس امور و مطالب زیر عرش‏ تا زیر خاک را بدانند.» سپس فرمودند: «ای جابر! آن چهار تا روح هایی هستند که دچار حوادث می شوند جز روح القدس که بازی و بیهودگی ندارد.»

 

شرح‏:

مراد از حوادثی که به آن چهار روح می رسد این است که گاهى آنها را مانعى عارض می شود که از تأثیر باز می مانند و بازى و یاوه‏گرى می کنند، مانند روح شهوت و حرکت در زمان پیرى و مرض و اما روح القدس که مبدأ و سبب علم و فهم امام است، آفت و یاوه‏گرى ندارد و همیشه حقایق را بدون زیاده و نقصان به آنها می فهماند.

حدیث شماره 1 باب بیان ارواحی که در ائمه علیهم السلام است کتاب حجت اصول کافی

جابر جعفى گوید امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اى جابر! همانا خداى- تبارک و تعالى- آفریدگان را بر سه دسته آفرید، چنانچه فرماید: «و شما سه گروه خواهید بود. سعادتمندان، چه بلند مرتبه اند سعادتمندان! و شقاوتمندان، چه دون پایه اند شقاوتمندان! و پیشی گیرندگان (به اعمال نیک) که پیشی گیرندگان (به رحمت و آمرزش) اند، اینان مقربان اند. (7 الی 11 واقعه)» پیشى گرفتگان همان رسولان خدا و مخصوصین درگاه او از میان مخلوق می باشند. که خدا در ایشان پنج روح قرار داده است:

1- ایشان را به روح القدس مؤید ساخت و به وسیله آن همه چیز را بدانند و بشناسند. 2- ایشان را با روح ایمان مؤید ساخت و با آن از خداى عز و جل بترسند 3- آنها را به روح قوه مؤید ساخت و با آن بر اطاعت خدا توانائى یافتند 4- آنها را به روح شهوت (میل و اشتها) مؤید ساخت و با آن اطاعت خدا را خواستند و از نافرمانیش کراهت یافتند 5- در ایشان روح حرکت نهاد که همه مردم با آن رفت و آمد کنند.

و در مؤمنین سعادتمند، روح ایمان نهاد که با آن از خدا بترسند و در ایشان روح قوه نهاد و با آن بر اطاعت خدا توانائى یافتند، و در ایشان روح شهوت نهاد و یا آن خواهان اطاعت خدا گشتند و در ایشان روح حرکت نهاد که مردم با آن روح رفت و آمد کنند.

شرح:

کلمه روح در این حدیث شریف به معنى قوه و نیروئى است باطنى و معنوى که منشأ و مبدأ آثاری است که امام (علیه السلام) بیان می کند، زیرا رفت و آمد انسان و ترس او از خدا و شناختن و دانستن چیزها آثار و اعمالى است که از انسان بروز می کند و این آثار ناچار باید مبدأ و علت و موجب و محرکى داشته باشند که هستى و قیامشان به آن باشد.

کلمه روح در این روایت همان مبدأ و علتى است که سبب پیدایش این آثار گشته است، چه آنکه این ارواح پنج روح جدا و مستقل باشند یا آنکه درجات و مراتب یک روح باشند که همان روح ناطقه انسان و فصل ممیز او از حیوان باشد، ولى ظاهر این است که هر یک روحى جدا هستند و روح القدس و روح ایمان از خارج به کمک انسان می رسد و سه روح دیگر از درون و داخل او را کمک می دهد و هم از این حدیث استفاده می شود که روح حرکت، عمومیت دارد و در هر انسانى هست و روح القدس مختص به رسولان و پیغمبران است و حتى در مؤمنین دست سعادتمند هم نیست و تعبیر به دست راستی ها (سعادتمند) از این جهت است که روز قیامت نامه اعمالشان به دست راستشان داده شود و یا به جهت این است که اهل میمنت و برکنند، بر خلاف دست چپی ها (شقاوتمند).