حدیث شماره 4 باب حجت ها خدا بر خلقش کتاب توحید اصول کافی
حمزة بن طیار گوید امام صادق (علیه السلام) به من فرمود بنویس، سپس برایم دیکته کرد: «از عقیده ماست که خدا نسبت به آنچه به بندگان داده و به ایشان معرفى کرده احتجاج کند. به سوى ایشان پیامبر فرستاده و برایشان کتاب نازل کرده که در آن امر فرموده و نهى کرده، به نماز و روزه امر فرموده. (روزى بین الطلوعین در وادى معرس) پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از انجام نماز خواب ربودخ (و نماز صبحش قضا شد) خدایش فرمود: «من تو را به خواب برم و من تو را بیدار کنم. هر وقت از خواب برخاستى نماز بخوان تا مردم بدانند اگر از نماز خوابشان ربوده باید چه کنند.» چنان نیست که ایشان گویند: چون پیغمبر از نماز خوابش ربود، هلاک گشت و هم چنین است موضوع روزه (خدای تعالى فرماید) من مریضت مى کنم و من بهبودت می دهم. چون شفایت بخشیدم روزه را قضا کن.» سپس امام صادق (علیه السلام) فرمود: «همچنین در هر چیز (از اوامر خدا) که بنگرى هیچکس را در تنگى و فشار نمى بینى، کسى را نمى بینى جز اینکه خدا بر او حجت دارد و خدا را نسبت به کار او مشیت است، من نمى گویم مردم هر چه خواهند بکنند. (چنانکه تفویضى مذهب گوید)» سپس فرمودند: «همانا خداوند به راه آورد و گمراه کند.» و باز فرمودند: «مردم به کمتر از توانشان فرمان داده شده اند و نسبت به هرچیز که فرمان داده شده اند، توانایی دارند و هرچه از توانشان بیرون است از آنها برداشته شده است؛ ولی در مردم خیری نیست.» (زیرا ایشان پس از چنین منت و اتمام حجت و توسعه سهولت ناسپاسى خدا کنند و در پرستش و طاعتش کوتاهى ورزند) سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «بر ناتوان و بیماران و کسانی که مالى ندارند تا انفاق کنند تکلیفى نیست. (91 توبه)» پس جهاد را از ایشان برداشت. «بر نیکوکاران راه اعتراضى نیست و خدا آمرزنده و مهربانست و نیز بر کسانی که هنگامی که نزد تو آمدند تا آنان را [برای رفتن به سوی نبرد] سوار مرکبی کنی، (گفتی: [به سبب نبود امکانات] بر مرکبی دسترسی ندارم تا شما را به جهاد برم) (91و92توبه)» پس (جهاد) از آنها برداشته شد؛ چون وسیله سواری نداشتند.»