رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن» ثبت شده است

حدیث شماره ۷ باب در شان انا انزلناه فى لیلة القدر و تفسیر آن کتاب حجت اصول کافی

قسمت اول

حضرت ابی جعفر (علیه السلام) فرمودند: «خداى- جل ذکره- شب قدر را در ابتداى خلقت دنیا آفرید و در آن شب نخستین پیغمبر و نخستین وصیى که باید باشد (آدم و شیث را) آفرید (وجود آنها را مقدر ساخت) و حکم فرمود که در هر سالى شبى باشد که در آن شب تفسیر و بیان امور تا چنان شبى در سال آینده فرود آید، هر که آن شب را انکار کند، علم خداى عز و جل را رد کرده، زیرا که پیغمبران و رسولان و محدّثان برپا نمی باشند، مگر این‏که بر ایشان حجّتى باشد به وساطت آنچه به ایشان می رسد در این شب، یا حجّتى که جبرئیل علیه السلام (در غیر آن شب) دیگر به نزد ایشان می آورد.» (زیرا برنامه رهبرى خلق و علم بدون اختلاف را در آن شب بدست می آورند) راوى گوید عرض کردم جبرئیل یا ملائکه دیگر نزد محدثان هم می آیند؟ فرمودند: «اما نسبت به پیغمبران و رسولان (صلّى اللَّه علیهم) که شکى نیست و نسبت بغیر ایشان، ناچار باید از نخستین روز آفرینش زمین، تا پایان جهان حجتى براى اهل زمین بوده باشد که خداى تعالى تفسیر امور را درآن شب بر محبوبترین بندگانش نازل فرماید. به خدا سوگند که روح و ملائکه در شب قدر آن امر را براى آدم آوردند و به خدا سوگند که آدم نمرد، جز اینکه براى او وصیى بود. و براى همه پیغمبران پس از آدم امر خدا در آن (شب قدر) می آمد، و براى وصى پس از او هم مقرر شد. به خدا سوگند که هر پیغمبرى از آدم تا محمد (صلّى اللَّه علیه و آله) در آن شب مأمور می گشت که به فلان کس وصیت کند (شخصى را وصى خود کند).
و خداى عز و جل در کتابش به والیان امر بعد از محمد (صلى الله علیه و آله)، بخصوص فرموده که «خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده می دهد که آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید. -تا آنجا که فرماید- (و دین و آئینی را که برای آنها پسندیده پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می کند، آنچنانکه تنها مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت. و کسانی که بعد از آن کافر شوند) فاسقند. (۵۵ نور)» یعنى شما را برای علم و دین و عبادتم پس از پیامبرتان جانشین می کنم، چنان که اوصیاء آدم علیه السلام پس از او جانشین می شدند تا پیغمبر بعد مبعوث می گشت. «مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نسازند» یعنى مرا عبادت کنند با ایمان به اینکه پیغمبرى بعد از محمد صلّى اللَّه علیه و آله نیست، کسانى که جز این گویند «آنان فاسقانند»...

حدیث شماره 15 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی

 

راوى گوید: به امام جواد علیه السلام عرض کردم فدایت شوم، اساتید ما از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام روایاتى دارند که چون در آن زمان تقیه سخت بوده، کتب خود را پنهان کردند و از آن ها روایت نشد، چون آن ها مردند کتب ایشان به ما رسید. فرمود: «آن ها را نقل کنید که درست است.»

حدیث شماره ۱۴ باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی

امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: «حدیث من، حدیث پدرم مى ‌باشد و حدیث پدرم، حدیث جدم (على بن الحسین) و حدیث او حدیث حسین(علیه السّلام) و حدیث حسین(علیه السّلام) حدیث حسن(علیه السّلام) و حدیث حسن(علیه السّلام) حدیث امیر المؤمنین(علیه السّلام) و حدیث امیر المؤمنین(علیه السّلام) حدیث رسول خدا(صلّى الله علیه و آله وسلم) و حدیث رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلم ) گفتار خداى عز و جل است.»

حدیث شماره 13 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی
 

امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: «حدیث ما را اعراب دهید (صحیح تلفظ کنید و درست بنویسید) زیرا ما خانواده، مردمى فصیح زبانیم.»

حدیث شماره ۱۲ باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی

امام صادق علیه السلام فرمودند: «از دروغ مفترغ بپرهیزید.» عرض شد: دروغ مفترغ چیست؟ فرمود: «اینکه مردى به تو حدیثى بگوید؛ و تو در زمان نقل حدیث، گوینده را رها کنى؛ و آن را از کسی که گوینده از او خبر داده نام ببری و بی واسطه روایت کنى.»

شرح:
در حدیث هفتم همین باب از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شد که «حدیث را به گوینده اش نسبت دهید تا اگر دروغ باشد زیانش دامنگیر او شود» و در این حدیث میفرماید اگر به گوینده نسبت ندهى و به آنکه گوینده از او نقل کرده نسبت دهى یک نوع دروغ است زیرا میگوئى از فلانى شنیدم در صورتی که چنین نبوده است.

حدیث شماره ۱۱ باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی


مفضل گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: «علمت را بنویس و آن را در میان دوستانت منتشر ساز و چون مرگت رسید؛ آن ها را به پسرانت میراث بده، زیرا براى مردم زمان فتنه و آشوب مى رسد که آن هنگام جز با کتاب انس نمی گیرند.»

حدیث شماره ۱۰ باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی


امام صادق علیه السلام فرمود: « نوشته های خود را محفوظ دارید که در آینده به آن نیاز پیدا می کنید.»

 حدیث شماره 9 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی

 

امام صادق علیه السلام فرمود: «احادیث را بنویسید زیرا تا ننویسید حفظ نمی کنید.»

حدیث شماره 8 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی

 

امام صادق علیه السلام فرمودند: «دل، به نوشته اطمنیان پیدا مى کند.» (یعنى گفتار از بین رفتنى است ولى کتابت و نوشته بر جاى ماندنى است.)

حدیث شماره 7 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی

 

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «چون حدیثى به شما گفتند، زمانی که خواستید آن را بگویید،نام گوینده ی آن را نیز بگویید. اگر درست باشد، به نفع شماست و اگر دروغ باشد به ضرر گوینده است.»

حدیث شماره 6 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی

 

احمدبن عمرحلال گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: مردى از یاران شیعه ما کتابى به من مى دهد و نمى گوید این کتاب را از من، روایت کن. آیا من مى توانم از او روایت کنم؟ امام علیه السلام فرمودند: «اگر بدانى کتاب از خود اوست از او روایت کن.»

حدیث شماره 5 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی

 

عبدالله بن سنان گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم مردم مى آیند تا حدیث شما را از من بشنوند چون تعدادی از احادیث کتابم را برایشان مى خوانم، کسل مى شوم و نمى توانم ادامه دهم؛ امام علیه السلام فرمود: حدیثى از اول کتاب و حدیثى از وسطش و حدیثى از آخرش براى آنها بخوان.» (این حدیث راجع به طرز تصحیح و مقابله احادیث و اجازه روایت در عصر امام صادق علیه السلام است که محدثین را در این زمینه تحقیقات و تدقیقات فراوان است.)

حدیث شماره 4 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی

ابوبصیر گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اگر حدیثى را از شما بشنوم و از پدرتان روایت کنم یا از پدرتان بشنوم و از شما روایت کنم؛ چطور است؟ فرمود: «فرقى ندارد. جز اینکه اگر از پدرم روایت کنى، دوست تر دارم.» و آن حضرت به جمیل فرمود: «آنچه از من مى شنوى، از پدرم روایت کن.»

حدیث شماره 3 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی

ابن فرقد گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم من حدیثى از شما مى‌شنوم و مى‌خواهم به همان لفظ‍‌ که شنیدم روایت کنم ولی به خاطرم نمى‌آید فرمود: «عمداً فراموش مى کنى؟» گفتم: نه فرمود: «هدف بیان، معانى کلام من است؟» گفتم بلى، فرمود: عیب ندارد. (که این معانى را با الفاظ‍‌ خود برسانى.)»

حدیث شماره 2 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی


محمد بن مسلم گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من از شما حدیث مى شنوم و در آن کم و زیاد مى کنم. فرمود: «اگر مقصودت بیان معانى آن باشد عیب ندارد. (اگر مقصودت شرح و توضیح باشد بنحوى که معنى را تغییر ندهد عیب ندارد.)»

حدیث شماره 1 باب روایت کتب و توسل به آنها و حدیث و فضیلت نوشتن کتاب فضل علم اصول کافی



ابوبصیر از امام صادق علیه السلام درباره این آیه «کسانی که گفتارها را می شنوند و از بهترش پیروی می نمایند. (18 زمر)» پرسید. حضرت فرمود: «مراد مردى است که حدیثى را می شنود، سپس آن را چنان که شنیده، بدون کم و زیاد بازگو می کند.»