بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ ﴿۱۲۴﴾
(به خاطر بیاورید) هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسائل گوناگونی آزمود، و او بخوبی از عهده آزمایش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند).
در آیه 37 بیان شد که پروردگار عالمیان به حضرت آدم کلمات را تلقین نمود و سپس حضرت آدم توانست به سوی حضرت حق بازگشت نماید. در آیه 124 نیز پروردگار عالمیان حضرت ابراهیم رابه کلمات مبتلا می نماید، لذا حضرت ابراهیم با تمام نمودن آنها می تواند امام بشود. نکته موجود در دو آیه این است که در آیه 37، «فتاب علیه» را می توان هم به خداوند و هم به حضرت آدم نسبت داد. در آیه 124 نیز «فأتمهن» را می توان هم به خداوند و هم به حضرت ابراهیم نسبت داد. در واقع این آیات به گونه ای یکی شدن نبی خدا با خداوند و لقای الهی را در متن خود دارند. این امر صورت نپذیرفته مگر به واسطه تربیت الهی و تربیت الهی صورت نمی پذیرد مگر به واسطه عبادت(آیه 21).
پروردگارا ما را به مقام عبودیتی که در ان هم تو راضی هستی و هم ما برسان!
تلقین و مبتلا جالب بود.