بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که عرض کردم خداوند برای روشن تر شدن وضعیت کافرین برای ما، مثالی زده که این مثال جای تامل داره. ترجمه آیات رو سعی کردم که از ترجمه های واضح و راحت انتخاب کنم. پس برای کمتر شدن طول مطلب، من فقط نکاتی که از دکتر یاد گرفتم رو می نویسم و شما هم به قدر کافی به این مثالهای خداوند توجه کنید. با هم آیات شریفه 17تا 20 سوره مبارکه بقره را می خوانیم:
مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یُبْصِرُونَ ﴿۱۷﴾
آنها (منافقان) همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک راه خود را پیدا کند) ولی هنگامی که آتش اطراف خود را روشن ساخت خداوند (طوفانی میفرستد و) آن را خاموش میکند، و در تاریکی وحشتناکی که چشم کار نمیکند آنها را رها میسازد.
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ ﴿۱۸﴾
آنها کر، گنگ و کورند بنابراین از راه خطا باز نمیگردند.
أَوْ کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِی آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ ﴿۱۹﴾
یا همچون بارانی که در شب تاریک توام با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذرانی) ببارد، آنها از ترس مرگ انگشت در گوش خود میگذارند تا صدای صاعقه را نشنوند، و خداوند به کافران احاطه دارد و در قبضه قدرت او هستند.
یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿20﴾
روشنائی خیره کننده برق نزدیک است چشم آنها را بِرُباید، هر لحظه ای که برق جستن میکند (صفحه بیابان را) برای آنها روشن می سازد (چند قدمی) در پرتو آن راه میروند و هنگامی که خاموش میشود توقف میکنند، و اگر خدا بخواهد گوش و چشم آنها را از بین میبرد، خداوند بر هر چیز توانا است.
در آیه 18 در مورد این افراد به جای قلب، زبان مطرح شد، زیرا زبان اینها به جای گفتن حقیقت دروغ میگوید، پس این زبان نسبت به گفتن حقیقت لال است. در ضمن همانطور که گفته شد رابطهی مستقیمی بین قلب مریض و زبان دروغ برقرار است. نکته جالبی که از این ایات به دست میاد اینه که چشم و گوش ورودیهای ذهن هر انسانی است، لذا اگر انسان نتواند درست ببیند و یا درست بشنود، در نتیجه تصمیم درستی نمیتواند بگیرد.
نکته ای که از ایات 19 و 20 برام بدست اومد اینه که خداوند متعال نسبت به این افراد احاطه کامل دارد، لذا اینها تنها خود را به دردسر میاندازند. پس اگر اینها مهلت مییابند تا چنین اعمالی را انجام دهند خواست خداوند متعال است، چرا که اگر خداوند اراده میکرد شنوایی و بینایی آنها را از بین میبرد تا نتوانند هیچ عملی صورت دهند. پس به نوعی لزوم تکامل مؤمنین، وجود چنین افرادی را ایجاب میکند.
امیدوارم که من شامل اون دسته از ادمایی که این مثالا واسشون صدق میکنه نباشم!
در پست بعدی ان شاءالله کارهای قوم بنی اسرائیل و دلیل اینکه و چکار کردند که خدا انقدر از انها ناراحت و عصبانی شد.