بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به آیات شرفه 49 تا 60 سوره مبارکه بقره که تا الان خواندیم قصد دارم یه برداشت و خلاصه ای از این آیات را خدمتتون عرض نمایم.
با فرض رعایت ترتیب در نعمت های قوم بنی اسرائیل که در آیات 49-60سوره بقره آمده، می توان با اندک دقتی سرگذشت آنان را متوجه شد. این قوم توسط آل فرعون تحت شکنجه و عذاب بودند، پس از نجات آنان توسط خدا از دست فرعونیان، آنها هجرت می کنند. در این هجرت حضرت موسی برای راز و نیاز با خداوند 40 شبانه روز به کوه می رود. در این مدت کتاب و فرقان برای هدایت مردم به حضرت موسی داده می شود اما در نبود حضرت موسی، قوم بنی اسرائیل گوساله پرست می شوند. خداوند طبق آنچه گفته شد از این خطای قوم بنی اسرائیل می گذرد. پس از آن مجدداً قوم بنی اسرائیل از حضرت موسی درخواست می کنند که خداوند سبحان را ببینند. در پی همین درخواست صاعقه ای زده می شود و همه آنها می میرند. خداوند متعال مجدداً آنها را زنده می نماید و آنها باید شکرگذار این فرصت دوباره می بودند. با قرار گرفتن در شرایط سخت بیابان، خداوند ابر را مأمور سایه افکنی برآنها کرده و خوراکی بسیار عالی(منّ و سلوی) را برای خوردن آنها نازل می کند. همین طور به تعداد طایفه های آنان دوازده چشمه را برای آنها می جوشاند تا تشنگی خود را برطرف کنند. آنها نه تنها شکر این نعمت ها را به جا نیاورده بلکه از حضرت موسی تقاضای سبزی و عدس و پیاز و ... می نمایند. خداوند متعال نیز به آنها می گوید به شهر وارد شده و هر چه می خواهید، کشت کرده و بخورید. به شرط اینکه در حین وارد شدن به شهر، از خداوند طلب بخشش و مغفرت نمایید تا خداوند متعال گناهکاران را بخشیده و بر درجه نیکوکاران بیافزاید. عده ای از آنها این کار را به سخره گرفته و انجام نمی دهند. از آسمان نیز بر آنها عذاب نازل می گردد.
نکته: در واقع منظور خداوند متعال از دادن نعمت به بندگان، فرصت هدایت و رشد است که رستگاری جاودانه را به همراه دارد. گاهی این نعمت منجر به ایمان بیشتر و گاهی منجر به عمل صالح می گردد. چنان چه از هر دو نعمت به خوبی بهره می گرفتند، به درجه و مرحله تقوا می رسیدند.
آنها نه تنها به نعمت های الهی کفر ورزیده بلکه سابقه کشتن فرستادگان الهی مانند حضرت اسحاق را دارند. آنها قومی عصیانکار و متعدیند، به همین خاطر از جمله مغضوبین گشتند. بنابراین آنجا که خداوند می فرماید انذار کردن و نکردن کافران فایده ای ندارد(آیه 6سوره بقره) به این دلیل است که کافران با انکار پیاپی نعمات واضح الهی آن قدر در سیاهی فرو رفته اند که دیگر فرصت تشخیص حق و باطل را از خود سلب نموده و راه بازگشتی برای خود نگذاشته اند. قوم بنی اسرائیل علاوه بر این که از جمله کافرانند و دچار غضب الهی گشته اند، خداوند متعال دو چیز را بر آنها حتمی و ضروری کرده است.
ذلت: آنها همیشه در میان همه جوامع و ملت ها ذلیل و حقیر هستند.
این قوم برای به دست آوردن دنیا از هیچ ذلت و پستی دوری نمی کنند. در واقع این قوم ،بندگانِ دنیا گشته اند و چه ذلتی پست تر از اینکه انسان بندگی چیزی را بکند که برای او آفریده شده است.
بی خانمانی: آنها هیچ گاه از خود صاحب کشور و جایگاهی نخواهند شد و هیچ جایی را نمی توانند از آن خود بدانند.
بنابراین عدم وجود کشوری با حکومت بنی اسرائیل، حکم الهی است. اشغال فلسطین توسط این قوم به نوعی مخالفت با این حکم است و مخالفت با قانون پروردگار یعنی ظلم. حمایت آشکار هرکشوری از آنها نیز به معنای حمایت از ظلم است و هیچ مشروعیتی به این کار نخواهد داد. به عنوان مثال اگر من از بچه ای دزدی کنم، تمام دنیا هم از من حمایت کنند، آن شیء ازآن من نبوده و من ظالم هستم. بنابراین اشغال فلسطین و حمایت کشورها از آنها، نشان از ظلمی آشکار بوده و از آنجا که یکی از شرایط ظهور امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) نیز آگاهی مردم و ظلم زیاد مستکبرین است، اشغال فلسطین نشان از قریب بودن ظهور دارد ان شاءالله.
سؤال: خداوند متعال به این قوم چرا مهلت داده و آنها را نابود نمی کند؟
پاسخ این سؤال را می توان در آیات مربوط به کافرین(6-19سوره بقره) یافت. چنان چه وجود کافران مانند شیطان وسیله تربیت مؤمنان است و مؤمنان بدین وسیله درجات بالاتری را فتح می نمایند. مهلت دادن به بنی اسرائیل را نیز نمی توان از این قانون مستثنی دانست.
نکته: فاسقان با تکرار پیوسته فسق خود، به کفر می رسند، چنان چه این فرصت را دارند با ترک فساد و انجام عمل صالح(آیه بعد) جزءِ متقین گردند.
هنوز 3نعمت دیگه مونده!
ادامه دارد ان شاءالله...