رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باب اشاره و نص بر امامت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف» ثبت شده است

حدیث شماره 6 باب اشاره و نص بر امامت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف کتاب حجت اصول کافی

 

ضوء بن على از مردى از اهل فارس که نامش را برده نقل می کند که به سامرا آمدم و بر در خانه امام حسن عسکرى (علیه السلام) ماندم، پس حضرت مرا طلبید، من وارد شدم و سلام کردم، فرمودند: «براى چه آمده اى؟» عرض کردم براى اشتیاقى که به خدمت شما داشتم، فرمودند: «پس بر درِ خانه (دربان) باش» من همراه خادمان در خانه حضرت بودم، گاهى می رفتم، هر چه احتیاج داشتند از بازار می خریدم و زمانى که در خانه، مردها بودند، بدون اجازه وارد می گشتم. روزى (بدون اجازه) بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود، ناگاه در اتاق حرکت و صدائى شنیدم، سپس به من گفتند: «در جایت بمان، حرکت نکن» پس من جرأت نکردم که داخل شوم، یا بیرون روم و در همان جا ایستاده بودم آنگاه کنیزی که به همراهش چیزی پوشیده بود از کنارم گذشت. آنگاه مرا صدا زدند که داخل شو، من وارد شدم و آن کنیز را هم صدا زدند، کنیز نزد حضرت بازگشت، حضرت به کنیز فرمودند: «آنچه را به همراه دارى، آشکار کن» و او از پسری سفید و زیبارو پرده برداشت. و حضرت جامه را از شکم کودک دور کرد، دیدم موى سبزى که به سیاهى آمیخته نبود از زیر گلو تا نافش روئیده است، پس فرمودند: «این است صاحب شما» و به کنیز امر فرمودند که او را ببرد، و من آن کودک را ندیدم، تا امام حسن عسکری (علیه السلام) وفات کردند.

حدیث شماره 5 باب اشاره و نص بر امامت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف کتاب حجت اصول کافی

 

احمد بن محمد بن عبد اللَّه گوید چون زبیرى (لعنه اللَّه) کشته شد، از طرف امام حسن عسکرى‏ (علیه السلام) چنین جملاتى صادر شد: «این است کیفر کسى که بر خدا نسبت به اولیائش گستاخى کند، او گمان می کرد مرا خواهد کشت و بدون نسل می مانم، چگونه نیروى حق را درباره خود مشاهده کرد؟!» و براى آن حضرت در سال 256 پسرى متولد شد که نامش را «م ح م د» گذاشت.

 

شرح:

زبیرى لقب یکى از اشقیاء زمان آن حضرت و از اولاد زبیر بوده است که آن حضرت را تهدید به قتل می کرده و خدا او را به دست خلیفه وقت یا دیگرى کشته است، بعضى آن را به فتح «ز» و کسر «ب» قرائت کرده ‏اند که بدون یاء نسبت، به معنى مرد زیرک و مکار است و گفته اند: مقصود خود مهتدى عباسى است که به دست ترکان دربارى کشته شد و تقطیع حروف اسم مبارک امام زمان (علیه السلام) که همنام جدش پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) است، به جهت این است که نام او را بردن جایز نیست. و اما راجع به سال ولادت آن حضرت که در این روایت 256 ذکر شده است، خود مرحوم کلینى در باب مولد امام علیه السلام در سال 255 ذکر می کند، ولى این یک سال اختلاف بجهت اینست که چون هجرت پیغمبر اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله) در ماه ربیع الاول بوده بعضى همان سال را سال اول هجرى دانسته و بعضى هجرت را از محرم سال بعد به حساب آورده‏ اند، چنانچه شهادت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) را هم بعضى به سال 60 و بعضى به سال 61 گفته‏ اند.

حدیث شماره 4 باب اشاره و نص بر امامت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف کتاب حجت اصول کافی

 

حمدان قلانسى گوید به عَمرى (نامش عثمان بن سعید است و او اولین فرد از نواب أربعه امام زمان علیه السلام است) گفتم امام حسن عسکرى (علیه السلام) درگذشت؟ به من گفت: او درگذشت ولى جانشینى در میان شما گذاشت که گردنش به این حجم است- و با دست اشاره کرد-.

 

شرح:

علامه مجلسى (ره) گوید یعنى انگشت ابهام و سبابه از هر دو دست را گشود و میان آنها را باز کرد تا اشاره به اندازه حجم گردن آن حضرت کند، چنانچه در میان عرب و عجم مرسوم است و مقصودش این است که گردن آن حضرت قوى و زیباست (و ممکن است با همین اشاره سن آن حضرت را هم تا حدى معین کرده باشد).

حدیث شماره ۳ باب اشاره و نص بر امامت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف کتاب حجت اصول کافی

عمرو أهوازى گوید امام حسن عسکرى (علیه السلام) پسرشان را به من نشان داد و فرمودند: «این است صاحب شما بعد از من.»

حدیث شماره ۲ باب اشاره و نص بر امامت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف کتاب حجت اصول کافی

ابوهاشم جعفرى گوید به امام حسن عسکرى (علیه السلام) عرض کردم جلالت و بزرگى شما مرا از پرسش از شما بازمى‏دارد، اجازه مى ‏فرمائید از شما سؤالى کنم؟ فرمودند، «بپرس»، عرض کردم آقاى من! شما فرزندى دارید؟ فرمودند: «آرى»، عرض کردم اگر حادثه ای براى شما روی داد کجا دنبال او بگردم؟ فرمودند: «در مدینه».

شرح‏:

شاید امام (علیه السلام) می دانستند که ابوهاشم می تواند آن حضرت را در مدینه ببیند یا خبرش را از آنجا بشنود و ممکن است مقصود از مدینه همان شهر سامره باشد.

 

حدیث شماره 1 باب اشاره و نص بر امامت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف کتاب حجت اصول کافی

 

محمد بن على بن بلال گوید از جانب امام حسن عسکرى (علیه السلام)، دو سال پیش از وفاتشان پیامى به من رسید که از جانشین بعد از خود به من خبر داد، بار دیگر سه روز پیش از وفاتشان پیامى رسید و از جانشین بعد از خود به من خبر داد.