رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۱۰۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوره بقره» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه­ ی 177 سوره­ ی مبارکه­ ی بقره ابتدا اعمال نیک را بیان نموده، سپس در انتها می­ فرماید، تنها این­ ها متقین هستند.

به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که اطرافیانش او را خوشتیپ می­ نامند. طبیعتاً شخص برای به دست آوردن این صفت اعمالی را انجام می­ دهد، مثلاً لباس­ های تمیز، زیبا و مرتب می­ پوشد. بنابراین خوشتیپ بودن ویژگی آن شخص و لباس زیبا پوشیدن عمل آن شخص محسوب می­ شود.

آیات 3 و 4، ویژگی­ های متقین را بیان نموده و آیه­ ی 177، اعمال متقین.

بنابراین اکنون مشخص شده است که متقین چه کارهایی را انجام می دهند تا آن ویژگی ها را در خود به وجود آورند.

پیش از توجه به ویژگی­ ها و اعمال، سؤال اساسی که باید پرسیده شود این است که طبیعتاً اعمال متقین برای من نوعی که در آغاز راه قرار دارم ممکن است سخت و طاقت­ فرسا باشد. نقطه­ ی آغاز کجاست و چه کاری باید انجام داد تا بتوان موفق به انجام این اعمال و کسب این ویژگی­ ها شد؟

در آیات 143 الی 176 سوره­ ی مبارکه­ ی بقره، پروردگار عالمیان پنج شرط لازم را خطاب به تمامی مردم بیان می ­نماید. هر انسانی برای متقی شدن باید این پنج شرط را در خود داشته باشد. این پنج شرط نیز محدود به زمان و یا مکان خاصی نبوده و در همه­ ی حالات باید حفظ شوند.

بسم الله الرحمن الرحیم

توضیح آیات شریفه 175 و 176:

این افراد در واقع همان منافقینی هستند که ویژگی ­هایشان در ابتدای سوره ذکر گردید. این­ها مایه­ ی اختلاف افکنی در قوانین الهی هستند، لذا سبب گمراهی افراد می­ شوند وگرنه خداوند متعال قوانین را به درستی و روشنی بیان نموده است.[آیات 175، 176]

خداوند متعال برای اولین بار در آیه 41 صریحاً به قوم بنی­ اسرائیل دستور می­ دهد که آیات الهی را به بهای ناچیز نفروشند. این دستور یکی از دستورات سه ­گانه قوم بنی ­اسرائیل است که خداوند متعال در ادامه، داستان تخلف آن­ها را از هر سه دستور بیان می ­نماید.

خداوند متعال در آیه 79 برای دومین بار همین داستان را مطرح می­ نماید. آیه 79 در میان آیات مربوطه به شرح حال کفران نعمت قوم بنی­ اسرائیل در زمان حاضر می پردازد. آیات 80 الی 123 نیز مربوط به کفران نعمت کتاب الهی و همچنین عدم ایمان آن­­ها به کتاب و ... مطرح می­ نماید، اما به طور مستقیم اشاره به فروختن حکم الهی نمی­ کند. در حقیقت می­ توان گفت که آیه 174 برای سومین بار است که به صورت مستقیم دستور می­ دهد حکم الهی را تغییر ندهید. یک بار در میان دستورات اولیه، دومین بار در میان آیات مربوط به کفران نعمت و سومین بار در میان آیات مربوط به احکام الهی. به عبارت دیگر تغییر سخن خداوند در هیچ سطح و جایگاهی جایز نبوده و عذابی شدید را در پی خواهد داشت.

نکته: تحریف کنندگان کلام الهی دچار سه عقوبت می شوند:

1. خداوند متعال با آنها سخن نمی­ گوید.

2. آنها را تزکیه نمی­ کند.

3. عذابی دردناک برای آنهاست.[آیه 174]

سخن نگفتن خداوند با آن­ها، همسنگ عذاب دردناک ذکر شده، از این عبارت می­ توان متوجه شد که محبوب حقیقی همه انسان­ ها، خداوند متعال است و دوری از این محبوب در روز قیامت برای کافرین بسیار دردناک خواهد بود.

 

ان شاءالله هیچ گاه به مرحله ای نرسیم که خداوند با ما دیگر سخن نگوید و از تزکیه اش محروممان نماید. و اگر به آن مرحله از گناه رسیدیم که از این نعمات محروم شدیم؛ خدوند به لطف و کرم خودش از گناهمان درگذرد و به راه راست همچون همیشه هدایتمان نمایید ان شاءالله!

بسم الله الرحمن الرحیم

أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ﴿۱۷۵﴾

آنان همان کسانى هستند که گمراهى را به (بهاى) هدایت و عذاب را به (ازاى) آمرزش خریدند پس به راستى چه اندازه باید بر آتش شکیبا باشند.

ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ ﴿۱۷۶﴾

اینها بخاطر آن است که خداوند کتاب (آسمانی) را به حق (و تؤام با نشانه‏ ها و دلائل روشن) نازل کرده، و آنها که در آن اختلاف می‏ کنند (و با کتمان و تحریف اختلاف به وجود آورند) در شکاف (و پراکندگی) عمیقی قرار دارند.

بسم الله الرحمن الرحیم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُواْ لِلّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿۱۷۲﴾

ای افراد با ایمان از نعمتهای پاکیزه ‏ای که به شما روزی داده ‏ایم بخورید و شکر خدا را بجا آورید اگر او را پرستش می ‏کنید.

خداوند متعال این بار مؤمنین را خطاب قرار داده و مجدداً جداگانه به آنها دستور به پاکیزه خواری می ­دهد. آنچه که خداوند متعال روزی مؤمنین می ­نماید، حلال است، لذا آیه تنها پاکیزه بودن را ذکر کرده است. پاکیزگی به این دلیل جداگانه آورده شده که خداوند متعال به مؤمنین از میان نعمات پاک فراوان، آزادی انتخاب داده است. پس آن­ها باید شکرگذار خداوند متعال بوده و حرص و طمع نورزیده و سعی نکنند از راه غیر صحیح روزی خود را زیاد نمایند.

نکته: خداوند متعال در انتهای آیه 172 می­فرماید، اگر تنها او را می ­پرستید، نفرموده اگر تنها او را اطاعت می­کنید. به عبارت دیگر همان­گونه که در آیه 21 نیز گفته شد، عبادت اطاعت عاشقانه است. بنابراین اگر تنها خداوند را دوست دارید و از او اطاعت می ­کنید، از روزی ­های پاکیزه بخورید.

بسم اله الرحمن الرحیم

وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ ﴿۱۶۵﴾

کسانى از مردم هستند که همتایانى براى خداوند قائل مى‏ شوند و آنها را همچون خدا دوست مى‏ دارند، حال آنکه مؤمنان عشقشان به خدا (از مشرکان نسبت به معبودهاشان) شدیدتر است، و آنها که ستم کردند (و معبودی غیر خدا برگزیدند) هنگامی که عذاب خدا را مشاهده کنند خواهند دانست که تمام قدرت به دست خدا است، و او دارای مجازات شدید است (نه معبودهای خیالی که از آنها می ‏هراسند).

 

طبق آیه شریفه 165 ملاک مثل ­و­ مانند قرار دادن برای خداوند، محبت بیان شده است. در واقع اگر کسی چیزی را مانند خداوند دوست بدارد، ظلم نموده است. نتیجه ایمان، شدیدترین محبت برای خداوند ذکر گردیده است، در واقع هر کس خداوند را بیشتر دوست بدارد، با ایمان ­تر است. افرادی که چیزی را مستقل از خداوند دوست می ­دارند، در واقع به خاطر این است که او را به نوعی صاحب تأثیر می­ بینند، لذا آیه شریفه 165 می فرماید تمامی قوت برای خداوند است و همانا خداوند این افراد را سخت عذاب می ­نماید.

 

ان شاءالله جز اونایی باشیم که محبتشون به خدا شدید هست. چون اوست که لیاقت دوست داشتن حقیقی رو داره.

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاء فَأَحْیَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَیْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿۱۶۴﴾

در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز و در کشتى ‏اى که براى بهره‏ ورى مردم در دریا روان است، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهائی که در میان زمین و آسمان معلقند، نشانه‏ هائی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و می ‏اندیشند.

مطابق روند قبلی شناخت پروردگار در آیات پیشین، بلافاصله پس از شناخت انفسی شناخت آفاقی مطرح می شود. لذا در آیه 164 نشانه های آفاقی این گونه مطرح گردیده است.

1. خلقت آسمان ها و زمین

2. اختلاف شب و روز

3. کشتی های حرکت کننده در دریا و نافع برای مردم

4. باران الهی و زنده شدن زمین پس از مرگش به واسطه آن

5. جنبندگان متنوع و مختلف

6. وزش بادها

7. ابرهای میان آسمان و زمین

همه ­ی این­ها برای کسانی که می ­اندیشند گواه است.

بسم الله الرحمن الرحیم

محبت

وَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ﴿۱۶۳﴾

خدای شما خداوند یگانه ‏ای است که غیر از او معبودی نیست (زیرا) او است بخشنده و مهربان (و دارای رحمت عام و خاص).

خداوند متعال برای اولین بار خود را این گونه معرفی می نماید. در واقع می توان گفت مخاطبین تا اینجا به آشنایی کلی رسیده اند. جالب این نکته است که خداوند متعال بلافاصله پس از ذکر این جمله که هیچ کسی را جز من ندارید، هستی بخش بودنِ رحیمانه خود را مطرح می نماید.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

همانطور که عرض کردم آیات 153 تا 157 پیرامون صابران

ویژگی ­های صابران در این ایات بدین صورت بیان شده است:

1. خداوند همراه صابران است.(آیه 153)

2. هنگام برخورد با مصیبت می­ گویند: همانا ما برای خداییم و همانا ما به سوی او باز می­ گردیم.(آیه 156)

3. صلوات و رحمتی از پروردگارشان برای آنهاست.(آیه 157)

4. تنها آنها هدایت یافته ­اند.(آیه 157)

با توجه به ویژگی­ های صابران و مقایسه آن با ویژگی ­های متقین، به سادگی می­توان دریافت که صبر مقدمه­ ای برای رسیدن به تقوا است. زیرا در ویژگی­ های صابران خداوند متعال فرموده است، تنها آنها هدایت یافته ­اند، اما در ویژگی­ های متقین خداوند متعال می ­فرماید آنها سوار بر هدایت از جانب پروردگارشان هستند. در واقع شرط رسیدن به تقوا صبر و پایداری در برابر ابتلائات الهی است.

این آیات نتایجی را که صابران در اثر صبرشان برخوردار می ­شوند، بیان می ­کند. آیه 177 از چیستی صبر سخن خواهد گفت.

 

ان شاءالله ما نیز با تلاش و ریاضت نفس به مقام صابران دست پیدا کنیم.

وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ﴿۱۵۵﴾

و قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی، و کمبود میوه ‏ها آزمایش می ‏کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان!

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ ﴿۱۵۶﴾

[همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى‏ گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى‏ گردیم.

أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿۱۵۷﴾

اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدایت یافتگان.

بسم الله الرحمن الرحیم

صبر

آیات شریفه 153 تا 157 در مورد صابران است و در این آیات صفات آنان ییان می شود که در انتها این 5 آیه شریفه، صفات این گروه را با هم خواهیم شمرد.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿۱۵۳﴾

ای افراد با ایمان از صبر (و استقامت) و نماز (در برابر حوادث سخت زندگی) کمک بگیرید (زیرا) خداوند با صابران است.

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ ﴿۱۵۴﴾

 و به آنها که در راه خدا کشته می‏ شوند مرده مگوئید، بلکه زنده ‏اند ولى شما نمى‏ دانید.

بسم الله الرحمن الرحیم

پایداری در جهت صحیح

صراط مستقیم

آیات 142 تا 152 را ابتدا در چندین پست با هم میخوانیم و سپس در ادامه منتظر یه نتیجه گیری و جمع بندی فوق العاده ازشون باشید.

سَیَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کَانُواْ عَلَیْهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿۱۴۲﴾

به زودى مردم کم خرد خواهند گفت چه چیز آنان را از قبله‏ اى که بر آن بودند رویگردان کرد؟ بگو مشرق و مغرب از آن خداست هر که را خواهد به راه راست هدایت مى‏ کند.

وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنتَ عَلَیْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْهِ وَإِن کَانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللّهُ وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَکُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ ﴿۱۴۳﴾

و بدین ‏سان شما را گروهى بهینه گرداندیم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر هم گواه بر شما، و ما آن قبله ای را که قبلا بر آن بودی تنها برای این قرار دادیم که افرادی از پیامبر پیروی می ‏کنند از آنها که به جاهلیت باز می‏ گردند مشخص شوند، اگر چه این جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده دشوار بود و خداوند هرگز ایمان شما را ضایع نمى‏ گرداند (این را نیز بدانید که نمازهای شما در برابر قبله سابق صحیح بوده)، به راستى که خداوند با مردم رئوف و مهربان است‏.

قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاء فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَکُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ ﴿۱۴۴﴾

نگاه‏ های انتظار آمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهائی) می ‏بینیم، اکنون تو را به سوی قبله‏ ای که از آن خشنود باشی باز می ‏گردانیم، روی خود را به جانب مسجد الحرام کن، و هر جا باشید روی خود را به جانب آن بگردانید، و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده بخوبی می ‏دانند این فرمان حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده (و در کتابهای خود خوانده ‏اند که پیغمبر اسلام به سوی دو قبله نماز می‏ خواند) و خدا از آنچه مى‏ کنند (در مخفی داشتن آیات) غافل نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم

در آخرین پست از این مبحث گفتیم که علم حضرت آدم به اثبات رسید، بنابراین نوبت به امتحان او گشت مبنی بر این‏که آیا با وجود علم آیا به دستور خداوند عمل می‏نماید. با هم آیات زیر از سوره مبارکه بقره را می خوانیم.

ظلم

وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الْظَّالِمِینَ ﴿۳۵﴾

و گفتیم ای آدم تو با همسرت در بهشت سکونت کن، و از (نعمتهای) آن گوارا هر چه می‏خواهید بخورید (اما) نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد!

فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ ﴿۳۶﴾

پس شیطان موجب لغزش آنها شد، و آنان را از آنچه در آن بودند (بهشت) خارج ساخت، و (در این هنگام) به آنها گفتیم  فرود آیید شما دشمن همدیگرید، و برای شما تا مدت معینی در زمین قرارگاه و وسیله بهره برداری است.

امتحان عملی حضرت آدم و همسرش این بود که به دستور خداوند نباید به یک درخت نزدیک شوند و در صورت عدم رعایت دستور از جمله ظالمین قرار خواهند گرفت.

نکته: در این مورد با توجه به سرپیچی از دستور خداوند، حضرت آدم و همسرش از کافرین نشده، بلکه از ظالمین می‏شوند. با توجه به مفهوم ظلم، آن‏ها که نمی‏توانند به خداوند ظلم کنند، بلکه به خود ظلم خواهند کرد.

پس شیطان آن دو را توانست به لغزش اندازد و از آن‏چه درونش بودند خارج سازد، در نتیجه خداوند متعال به آن‏ها گفت هبوط یابید، چرا که بعضی از شما با بعضی دیگر دشمنید، در نتیجه در زمین برای شما قرارگاه و بهره ‏ای تا زمان معین وجود خواهد داشت.

نکته: دلیل هبوط جمیع انسان‏ها دشمنی بعضی از آن‏ها با دیگران است. عامل این دشمنی همان کبر شیطان بود، بنابراین دشمنی‏ هایی که در آن منیت مهم است، عامل هبوط خواهد شد.

حضرت آدم می ‏دانست که نباید به این درخت نزدیک شود، (1) اما از طرفی شیطان توانست او را به لغزش اندازد. (2) ساده‏ لوحی حضرت آدم مبنی بر اعتمادش به شیطان،(3) طمع او نسبت به آن درخت و ضعف باور او نسبت به حُسنِ دستور پروردگار را می ‏توان دلیل این امر دانست. وقوع هر سه این موارد با هم نیز دور از واقعیت نیست. در واقع عدم اعتماد به حسن دستور پروردگار، تصور غلط حضرت آدم از آن درخت را نتیجه داد. بنابراین شیطان توانست از جانب قوه ‏ی خیال حضرت آدم(مبنی بر تصور اشتباه) به او ضربه بزند. مصداق بارز این موضوع را می ‏توان در خواسته‏ های دنیایی انسان‏ها قبل از رسیدن به آن تجربه نمود. زیرا آن‏ها همیشه بزرگ‏تر و زیباتر از آن چیزی که هستند، جلوه می‏کنند.

نتیجه این‏که حضرت آدم به خود ظلم نمود، نه کبر ورزید و نه عامِدانه سرپیچی کرد(در صورت عامدانه بودن، لغزش توسط شیطان معنا نداشت)، به همین دلیل او جزءِ مغضوبین قرار نگرفت، اما در نتیجه ‏ی دشمنی شیطان و اشتباه حضرت آدم، همگی هبوط یافته و در زمین تا زمانی معین مستقر گشتند.

من اینگونه برا خودم نتیجه گرفتم که هر گاه نسبت به دستورات خداوند از خودم ضعف نشان بدهم، راه را برای ورود شیطان و انجام گناه باز کرده ام. پس بهتره ایمان خودم را نسبت به دستورات خدا به حدی قوی کنم که  تا علاوه بر بستن راه ورود بر شیطان، نسبت به اوامر الهی هم همواره مطیع باشم.

بسم الله الرحمن الرحیم

در پست قبلی با توجه به آیه شریفه 25 سوره مبارکه بقره در مورد نتیجه هدایت صحبت کردیم. در ادامه آن آیه خداوند صحبت جالبی می کند که نکاتی در مورد اینکه چرا برخی از قرآن تاثیر نمی پذیرند از این آیات استنباط می شود و این گروه گمراه شده را قرآن فاسقین می داند. با توجه و دقت، آیات و مطالب را باهم می خوانیم:

فاسقین

إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ ﴿۲۶﴾

خداوند از اینکه مثال (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه و حتی بالاتر از آن بزند شرم نمی‏کند (در این میان) آنها که ایمان آورده ‏اند می‏دانند حقیقتی است از طرف پروردگارشان، و اما آنها که راه کفر را پیموده‏ اند (این موضوع را بهانه کرده) و می‏گویند منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟! (آری) خدا جمع زیادی را با آن گمراه و عده کثیری را هدایت می‏کند ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‏ سازد.

الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾

(فاسقان آنها هستند که) پیمان خدا را پس از  بستنش، می‏شکنند، و پیوندهائی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع می ‏نمایند، و در جهان فساد می ‏کنند، اینها زیانکارانند.

در آیات قبلی(20-25) قرآن به عنوان حجت بر تمامی انسان‌ها معرفی شد. در آیه 26 عدم تأثیرپذیری خداوند متعال از حرف مؤمنان و کافران مطرح شده است که خود این مطلب نیز یکی از اعجاز‌های قرآن است. چرا که نویسندگان، برای محبوبیت نثر خود به ذائقه‌ی مخاطب دقت می‌کنند، لذا نثر آن‌ها تحت تأثیر مخاطب است، اما این آیه نشان می‌دهد که قرآن بر جامعه تأثیرگذار است، نه شرایط جامعه برآن.

در آیه 2، قرآن عامل هدایت برای متقین معرفی شد. در این آیه کافرین این شبهه را وارد می‌نمایند که به واسطه‌ی قرآن، بعضی هدایت و برخی گمراه می‌شوند، که خداوند متعال در جواب آنها می‌فرماید که تنها فاسقان گمراه می‌شوند. و خصوصیات آن‌ها را در آیه 27 بیان نموده است.

عهد شکن: کسانی که عهدشان به خداوند را بعد از محکم نمودنش، می‌شکنند.

قطع‌کننده روابط: آن‌چه را خداوند امر به وصل نمودنش کرده، قطع می‌کنند.

مفسد: در زمین فساد می‌کنند.

ضالین

از آنجا که تنها فاسقان گمراه می‌شوند، بنابراین با توجه به دسته‌بندی که در سوره حمد صورت گرفته است، می‌توان گمراهان را همان فاسقین دانست.

نکته: کافرین در زمین فساد به پا می‌کنند. در واقع منبع نشر فسادند در حالی که فاسقین انجام‌دهنده آن هستند.

نکته: با توجه به آیه که فرموده، کسانی که ایمان دارند، پس می‌دانند؛ ایمان حاصل شناخت است. همین‌طور کسانی که شناخت دارند، لزوماً دارای ایمان نیستند.

 

امیدوارم به برکت قرآن هیچ گاه جز فاسقین نباشیم ان شاءالله!

بسم الله الرحمن الرحیم

2. شک در قرآن

وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿۲۳﴾

و اگر از آنچه بر بنده خویش فرو فرستاده ‏ایم، شک دارید، اگر راست مى ‏گویید سوره ‏اى همانند آن بیاورید و از یاورانتان در برابر خداوند، یارى بخواهید.

فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ ﴿۲۴﴾

اگر این کار نکردید و هرگز نخواهید کرد از آتشی بترسید که هیزم آن بدن های مردم (گنهکار) و سنگ هایی است که برای کافران مهیا شده است.

در این آیه سؤال قبلی پاسخ داده می‌شود. اگر این آیات دروغ باشد، بنابراین حضرت رسول باید این حرف‌ها را از خود زده باشد و همچنین او نیز مانند بقیه انسان‌هاست. بر این ‌اساس حتماً کسی باید پیدا شود تا بتواند این‌گونه سخن بگوید، لذا این آیه می‌فرماید اگر به آن‌چه ما بر عبدمان نازل کردیم شک دارید، یک سوره مانند آن بیاورید(شما هم اگر می‌توانید این‌گونه سخن بگویید). همین‌طور برای این کار از هرکسی که می‌توانید کمک بگیرید به غیر از خدا، اگر صداقت دارید. اگر نتوانستید که نخواهید هم توانست، از آتشی که هیزمش انسان‌ها و سنگ‌ها هستند و برای کافران آماده شده است، بترسید.

نکته: در آیه 23 حضرت رسول با عنوان عبدنا خطاب شده اند، در واقع اگر کسی بخواهد خداوند متعال را عبادت نماید، باید مانند حضرت رسول عمل کند، لذا وجود حضرت به صورت غیرمستقیم به عنوان اسوه مطرح شده است.

نکته: خداوند متعال قرآن را وسیله‌ی اتمام حجت بر تمامی مردم قرار داده است. پس از اتمام حجت بلافاصله جهنم به عنوان نتیجه تنبلی افراد مطرح می‌شود.

 بچه ها محرم رسید، بنظر من تو جلسات محرم با واسطه قرار دادن امام حسین(عله السلام) راحت تر خدا مانو میبخشه و حاجاتمونو میده؛ این شبا رو از دست ندید؛ بگیرید دامن اهلبیت رو که ان شاءالله سعادتمند خواهیم شد!

خدایا به حق حسین و اهلبیت مظلومش ما رو هدایتن کن و در مسیر مستقیم خودت ما رو نگه دار!!

اللهم عجل لولیک الفرج!

راستی صاحب عزای اصلی این شبا امام زمان علیه السلام هستش، میشه تو مجلس عزا صاحب عزا نباشه!!

تو جلسات هواشونو داشته باشیم. آقا قلبش از این وقایع محرم شکسته و خونِ، دعا کنید برا امامتون که یقینا ایشونم در حق شماها دعا خواهد کرد و دعا چه کسی بهتر از دعای حجت حیِّ خدا روی زمین....

سلام؛ با توجه به پست عاشق... و بحث هایی که در قسمت نظرات شد مطلب کوتاه و عمیقی هست باهم میخوانیم:

"بارز ترین خصوصیت محبت، بدون دلیل بودن آن است. من دوست دارم چون دوست دارم که دوست داشته باشم. اگر انجام کاری با دلیل شد، دیگر محبت نیست بلکه معامله است. من کاری می کنم(چیزی می دهم) تا اتفاقی رخ دهد(چیزی بگیرم). البته سرچشمه همان کار نیز محبت به خود است. اما انسان با تربیت کردن خود به تدریج پا روی خواسته های خود می گذارد تا خواسته های خداوند برای او در اولویت قرار گیرد. لذا انسان به تدریج به این مقام می رسد. ابتدا عبادت غلامان را تجربه می کند، سپس عبادت تجار و در انتها به عبادت آزادگان می رسد.
شهید به این دلیل مقامش رفیع است که محبت به خداوند تمام وجودش را پر کرده و به مقام شهود رسیده است لذا از عزیزترین محبت به خود یعنی جانش برای خداوند متعال می گذرد."

بسم الله الرحمن الرحیم

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۲﴾

آنکس که زمین را بستر شما قرار داد و آسمان (جو زمین) را همچون سقفی بر بالای سر شما و از آسمان آبی فرو فرستاد، و بوسیله آن میوه‏ ها را پرورش داد، تا روزی شما باشد، بنابراین برای خدا شریکهائی قرار ندهید در حالی که می‏دانید (هیچ یک از این شرکاء و بتان نه شما را آفریده ‏اند و نه شما را روزی می ‏دهند).

در ادامه، آیه‌ی 22 خصوصیات دیگری را برای پروردگار عالم معرفی می‌نماید:

1. زمین را محل زندگی قرار داد.

2. آسمان را برفراز شما بنا نمود.

3. از آسمان باران نازل نمود.

4. به وسیله‌ی آن از زمین برای شما رزقتان را حاصل کرد.

حال با توجه به این خصوصیات که پروردگار خود را شناختید و دانستید که هر چیزی در اطراف شما از جانب اوست و به خواست او اتفاق می‌افتد، پس برایش مثل قرار ندهید در حالی که می‌دانید.

نکته: قرآن در معرفی پروردگار عالم، ابتدا انسان‌ها را به خلقت خود توجه داده، سپس به دنیای اطرافشان.

نکته: آیه صراحتاً اعلام می‌دارد که رزق و روزی در دست خداوند متعال است و نباید کسی را در این راستا مؤثر بالذات دانست.

سؤال: با توجه به آیات، منعمین و مغضوبین معرفی شدند و آیات بیان داشتند که برای خوشبختی خود باید دستورات پروردگار خود را با علاقه اطاعت نمود و پروردگار انسان‌ها همان خداوند یگانه است. حال از کجا معلوم این آیات درست بوده و قرآن راست بگوید؟

در اینجاست که خداوند در آیه بعدی انسان ها را به مبارزه و اوردن سوره ای مثل سوره های قرآن دعوت می کند که در پست بعدی در موردش توضیح خواهیم داد ان شاءالله!

بسم الله الرحمن الرحیم

خب داشتیم آیات مربوط  به منافقین رو می خوندیم، همانطور که قبلا فهمیدیم نتیجه ایمان، عمل صالح است، از آیات گذشته نیز دریافتیم که یکی از نتایج دروغگویی منافقین، عمل فاسد است. و در آیه 11 نه تنها از آنها عمل صالح نخواسته، بلکه ترک عمل فاسد را خواستار است که آنها مجدداً به دروغ خود را مصلح معرفی می‌کردند. بقیه آیات رو با هم می خوانیم:

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَکِن لاَّ یَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾

و هنگامی که به آنها گفته شود همانند سایر مردم ایمان بیاورید می‏گویند: آیا همچون سفیهان ایمان بیاوریم؟ بدانید اینها همان سفیهانند ولی نمی‏دانند.

در فرهنگ معین سفیه به معنای نادان و احمق آمده است، در آیه فوق به عدم ایمان آنها اشاره نموده و نشانه‌اش را تکبر آنها می‌داند. این افراد بدون دلیل خود را برتر از مردم پنداشته و مردم را سفیه می‌نامند. در حالی که خداوند سفیه واقعی را خود این افراد می داند و این کارشان به خاطر قلب مریضشان است.

نکته: کسانی که عامل فساد در جهان می‌شوند در واقع سفیه اند، نه کسانی که ایمان می‌آورند.

وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ ﴿۱۴﴾

و چون با مؤمنان روبرو شوند، گویند ایمان آورده ‏ایم، و چون با پیشوایان(شیاطین) خویش تنها شوند، گویند ما با شما هستیم، ما (آنها) را ریشخند (مسخره) می‏کنیم.

اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ ﴿۱۵﴾

خدا [است که] ریشخندشان مى‏کند و آنان را در طغیانشان فرو مى‏ گذارد تا سرگردان شوند.

در این حالت زبان دروغشان باعث دروغگویی به مؤمنان شده و قلب مریضشان باعث مسخره کردن آنها در خلوت می‌شود، آیه 14 به صفت بارز منافق یعنی دورویی اشاره واضحی دارد. آنها به خیال خود اداء مومنان را در می اورند و درحالی که خود می دانند ایمان ندارند و فکر می کنند که با این کار دو طرف را دارند، در صورتی که نمی‌دانند خودشان مورد استهزاء خداوند متعال قرار گرفته‌اند و تا ابد در این طغیان و حماقت خود سرگردان خواهند بود.

نکته کاربردی که این آیه برای من یکی داشت این بود که اگر من دارم به دستور خدا و پیامبرش عمل می کنم (مثل: خواندن نماز، رعایت محرم و نامحرمی، رفتن به مسجد، رعایت حجاب، رفتن به حج تمتع در صورت مستطیع بودن و عدم منع حاکمان شرع از رفتن به حج) و این عمل من به دستورات اسلام مورد مسخره اطرافیانم قرار می گیرد بدانم که اینجور افراد مسخره کننده از اول خلقت و آفرینش بوده اند و خدا هم صدایش از دست اینجور ادمها بلند شده است. پس بهتر است که با توکل به خدا به دستورات اسلام عمل نمایم و از سرزنش بقیه دلسرد نگردم!

یه هشدار جدی هم از این آیات دستگیر من شد اونم اینکه وای به حال این مسخره کنندگانی که دارند نه تنها در خلوتهای خودمونیشون بلکه در برابر مومنان هم، آنها رو مسخره می کنند، خدا به این منافقین که پشت سر دارند مسخره می کنند چنین خشمگین است وای بر حال این ها!

ان شاأالله که من جز مسخره کنندگان نباشم!

در پست بعدی امیدوارم ان شاءالله یک جمع بندی خوبی از صفات و اعمال منافقین رو خدمتتون ارائه بدهم.

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که در پست گذشته عرض کردم آیات 6 و 7 سوره مبارکه بقره در مورد دسته ای از کافرین به نام متعصبین بود . امشب قصد داریم آیات مربوط به دسته دیگری از کافرین یعنی منافقین رو با هم بخونیم. به دلیل اینکه آیات 8 تا حدود 20 سوره بقره در مورد منافقین هست سعی می کنیم این آیات رو در دو پست بیارم و ان شاءالله در پست های بعد از آن نیز، اعمال گروه متعصبین که منجر به مهر خوردن بر قلبهایشان شده است رو مورد بررسی قرار خواهیم داد. آیات زیر از سوره مبارکه بقره را با هم می خوانیم:

وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ ﴿۸﴾

در میان مردم کسانی هستند که می ‏گویند به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده ‏ایم در حالی که ایمان ندارند.

یُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یَشْعُرُونَ ﴿۹﴾

می‏ خواهند خدا و مؤ منان را فریب بدهند (ولی) جز خودشان را فریب نمی‏ دهند (اما نمی‏ فهمند).

فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ﴿۱۰﴾

در دلهای آنها یک نوع بیماری است، خداوند بر بیماری آنها می ‏افزاید و عذاب دردناکی به خاطر دروغهائی که می‏ گویند در انتظار آنهاست.

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿۱۱﴾

و هنگامی که به آنها گفته شود، در زمین فساد نکنید می‏گویند ما فقط اصلاح کننده ‏ایم.

أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِن لاَّ یَشْعُرُونَ ﴿۱۲﴾

 آگاه باشید اینها همان مفسدانند ولی نمی‏ فهمند.

 

ویژگی منافقین رو بخواهیم از آیات بالا به صورت خلاصه دربیاریم به شرح زیر می شود:

1. ایمان ندارند؛ 2. قصد کلک زدن به خدا و دیگران را دارند در حالی که دارند به خودشون کلک می زنند؛ 3. در قلبهایشان مرض است و دلیل این مرض هم انجام دادن مورد 1و2 هست و خدا بر این مرضشان می افزاید؛ 4. یکی دیگر از دلایل این مرضشان و افزایش آن توسط خدا، بخاطر دروغ هایی است که می گویند (پس دروغ یکی دیگر از نشانه های نفاق است) 5. نه تنها عمل صالحی انجام نمی دهند بلکه در زمین فساد نیز می کنند، به عبارتی یکی از ویژگی های مومنان که انجام عمل صالح است را اینها ندارند.

پس به راحتی با یک قیاس ساده از این آیات و بررسی اعمال اطرافیانمان می توانیم منافقین و کفار را شناسایی کنیم.

همان هایی که به اسم اصلاح به سرزمین های دیگر یورش می برند و زنان و کودکان را به خاک و خون می کشند.

منتظر باشید تا ان شاءالله در پست بعدی نیز صفات دیگر آتان را با هم بررسی نماییم.

خدایا امروز نیز مولا و سرورمان نیامد خودت در سوره مبارکه توبه فرموده ای:

هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ﴿۳۳﴾

او کسی است که رسولش را با هدایت و آئین حق فرستاد تا او را بر همه آئین ها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.

پس ما نیز به درگاهت می گوییم:

اَللّـهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَة کَریمَة تُعِزُّ بِهَا الإسلام وَاَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ، وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَة

خدایا به سوى تو مشتاقیم‏ براى یافتن دولت کریمه‏ اى که اسلام و اهلش را به آن عزیز گردانى،و نفاق و اهلش را به وسیله آن خوار سازى، و ما را در آن دولت از دعوت‏ کنندگان به سوى طاعتت،و رهبران به سوى راهت قرار دهى و کرامت دنیا و آخرت را از برکت آن‏، روزیمان فرمایى.

پس خدایا هرچه سریع تر ظهورش را نزدیک بگردان!

آمین!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم!

بسم الله الرحمن الرحیم

بله دوستان امروز ذرگیر بودم و مهمون داشتیم و نشد پست بذارم!

قبلا قبلا عید قربان رو به شما تبریک عرض می کنم.

خب همونطور که عرض کردم بر اساس آیات ابتدایی سوره بقره متوجه شدیم که متقین سوار بر هدایتند.

در آیات 6 و 7 سوره مبارکه بقره خداوند در باره کافرین (مغضوبین) میی فرمایید:

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾

کسانی که کافر شدند برای آنها تفاوت نمی‏کند که آنان را (از عذاب خداوند) بترسانی یا نترسانی، ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ ﴿۷﴾

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده، و بر چشمهای آنها پرده افکنده شده، و عذاب بزرگی در انتظار آنها است.

اما چرا خداوند در باره کافرین چنین می گوید؟

این کافران مگه چکار کرده اند که خداوند اینچنین برایشان می گوید؟

در آیاتی بعدی سوره بقر هم منافقین را معرفی می کنیم و هم کارهایی که خداوند جهت ایمان گرفتن از این کافران انجام داده ولی باز انها سرباز می زنند و نهایتا خداوندی که انقدر مهربان و رحیم است در باره کافران چنین جبهه می گیرد و می گوید ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم!

بسم الله الرحمن الرحیم

قرار شدکه در این پست در مورد اینکه چکار بکنیم تا صفات خوبان رو بگیریم یه توضیحاتی داده بشه. به همین منظور در مورد یکی از ویژگی ها و اعمال خوبان که قبلا خدمتتون عرض کردم آیاتی رو از قرآن می خونیم:

در همین سوره مبارکه بقره خداوند یه گلایه ای از بزرگان قوم بنی اسرائیل میکته و در نهایت توصیه ای برای خوب شدن به آنها می کنه. آیات رو با هم تلاوت می کنیم.

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴿۴۴﴾

آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت می‏ کنید، اما خودتان را فراموش می ‏نمائید با اینکه شما خودتان کتاب (آسمانی) را می‏ خوانید، آیا هیچ فکر نمی‏ کنید؟

وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ ﴿۴۵﴾

از صبر و نماز یاری جوئید (و با استقامت و کنترل هوسهای درونی و توجه به پروردگار نیرو بگیرید) و این کار جز برای خاشعان گران است.

الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ﴿۴۶﴾

 آنها که ایمان دارند خدای خود را ملاقات می‏ کنند و به سوی او باز می‏ گردند.

 

همانطور که خوندید خداوند به بزرگان بنی اسرائیل (که الان خطابش به ما مسلمانان هم هست) می فرماید از صبر و نماز (عمل) کمک بگیرید و این 2 کار سنگین است مگر بر خاشعان!

حالا خاشعان کیا هستند؟ در آیه بعدیش توضیح میده

آنهایی که ظن دارند(گمان می دارند)، به دیدار پروردگارشان و به سوی او باز خواهند گشت!

درکی که من کردم اینه که حتی همین ظن و گمان یا بعبارتی ایمان نصفه نیمه و ضعیف من نسبت به خدا هم راه گشا و موثر هست.

خداوند نیومده بگه خاشعان اونایی هستند که مثل پیامبر و امیرالمومنین و سایر ائمه(علیهم السلام) هستند، فرموده انایی که ظن دارن به دیدار پروردگارشان و برگشت به سوی او!

نکته دیگری که از آیات دستگیرمون میشه اینه که هرجا کم آوردم نماز بخوانم، یا اگر یه جایی دیدم کارم داره بعبارتی لنگ میزنه بفهمم احتمال داره ایراد از نمازم باشه!

پس خشوع وخضوع مهمه و خشوع موجب صعود میشه و نقطه مقابلش کبر هست که موجب سقوط میشه! همانطور که خداوند در مورد ابلیس در سوره بقره فرمودند:

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿۳۴﴾

و هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده و خضوع کنید، همگی سجده کردند جز شیطان که سر باز زد و تکبر ورزید (و به خاطر نافرمانی و تکبر) از کافران شد!

استکبار یعنی منیت به خرج دادن!

در پایان نتیجه ای که من از این آیات گرفتم اینه که 1.نماز خوندن بی توجه از نماز نخوندن بهتره 2. حالا که اگه دارم میخونم، برم هر روز این نمازم رو بهترش کنم! 3. کار سختیه ولی میشه! 4. راه شدنش اینه که جلو خدا گردن کشی نکنم یعنی یکی از راهاش اینه سعی کنم بیشتر براش احترام قائل بشم و به حرفاش گوش کنم 5. تکراری هست ولی باهاش خیلی حال کردم وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ استعانت بجوییم به صبر و نماز خصوصا وقتایی که کم میاریم!

خدایا دوست دارم که همیشه پشت مایی و دنبال فرصتی تا بهمون حال بدی!

ان شاالله در پست های بعدی به آیات ابتدایی سوره بقره مراجعه خواهیم کرد و آیات مربوط به دسته مغضوبین و ضالین رو مطالعه می کنیم.