رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فجر» ثبت شده است

 

امتحان انسان با مال

در این آیات یکی از وجوه مراقبت بر اعمال انسان را ذکر می کند و آن مسئله امتحان است. البته امتحان خدا انواع گوناگونی دارد، ولی در این آیات نوع خاصی از آن مطرح است و آن، امتحان به وسیله مال است که گاهی با دادن مال و نعمت و گاهی با فقر و فلاکت صورت می گیرد. می فرماید: هرگاه انسان را پروردگارش از روی امتحان گرامی بدارد و پی در پی به او نعمت بدهد، می‌گوید پروردگارم مرا گرامی داشت و اگر از روی امتحان روزی او را تنگ بگیرد، می‌گوید پروردگارم مرا خوار کرد. انسان در اینجا شامل کسانی می شود که از آموزه های پیامبران و معارف الهی دورند که ممکن است کافر و مشرک باشد، ولی خدا را باور کند و یا مومن ضعیف الایمان باشد. به هر حال او کسی است که خدا را قبول دارد ولی به درک درستی از حقیقت توحید نرسیده است و در گمراهی و حیرت به سر می برد. چنین تصوری از نظر معارف الهی پنداری باطل است. این فرضیه که هرکس مال و ثروت دارد خدا به او کرامت داده و از او خوشش می آید و هر کسی که فقیر است خدا او را خوار کرده همان عقیده دشمنان پیامبر است که ثروتمند بودن خود را نشانه عنایت خدا به آنها و فقیر بودن مومنان را علامت توجه نکردن خدا آنها قلمداد می‌کردند.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

 

فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ﴿۱۵﴾ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ﴿۱۶﴾ کَلَّا بَلْ لَا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ ﴿۱۷﴾ وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿۱۸﴾ وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَمًّا ﴿۱۹﴾ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿۲۰﴾

اما انسان هنگامی که پروردگارش او را امتحان کند و گرامی بدارد و نعمتش دهد، می گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت. (۱۵) و اما وقتی او را امتحان کند و روزیش را بر او تنگ گیرد، می گوید: پروردگارم مرا خوار کرد. (۱۶) چنین نیست، بلکه شما یتیمان را گرامی نمی دارید. (۱۷) و یکدیگر را بر طعام دادن به مستمند ترغیب نمی کنید. (۱۸) و میراث را (از طریق مشروع و نامشروع) به تمامی می خورید. (۱۹) و مال و ثروت را بسیار دوست می دارید. (۲۰)

۱. «ابتلیه» او را آزمایش کرد. از ریشه «بلو» به معنای امتحان

۲.«نعمه» پیاپی به او نعمت داد. از باب تفعیل به معنای کثرت و تکرار.

۳.«فقدر» تنگ گرفت، به ضیق انداخت.

۴.«لا تحاضون» همدیگر را بر نمی انگیزید. از ریشه «حضض» به معنای واداشتن و تشویق کردن.

۵.«التُراث» مال ارث، میراث.

۶.«جما» فراوان، بسیار.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

 

نافرمانی قوم ثمود

قوم ثمود در شمال جزیره العرب میان یثرب و شام زندگی می کردند و پیامبرشان صالح بود. آنها هم از تمدن خوبی برخوردار بودند و شهری آباد داشتند. در آیه مورد بحث، از آنها چنین یاد شده که آنها در آن وادی تخته سنگ ها و صخره ها را می‌بریدند. منظور این است که از آن ها خانه می ساختند. قوم ثمود خدا را نافرمانی کردند و از زدی عنادی که بل صالح داشتتد، ناقه او را پی کردند. صالح طبق فرمان خدا به آنها گفته بود که اگر به این شتر آسیب برسانید، عذاب نزدیکی شما را فرا میگیرد. عذاب الهی فرا رسید و همگی به هلاکت رسیدند و صالح و کسانی که ایمان آورده بودند نجات پیدا کردند.

گردن‌کشی فرعون

 فرعون «ذی الاوتاد» یعنی صاحب میخ ها. شاید این تعبیر اشاره به اهرام مصر باشد که مانند میخ بر زمین کوبیده شده اند و یا از آن جهت باشد که هرگاه فرعون می خواست کسی را اعدام کنند دستور می داد دست و پای او را با میخ به چوب می کوبیدند. فرعون و سران دربار او گردنکشی کردند و به خدا ایمان نیاوردند زیرا آنها در عیش و نوش و لذت های دنیایی فرو رفته بودند و ایمان به خدای موسی را مانع شهوترانی ها و عشرت های خود می دیدند.

خداوند همواره در کمین ستمگران است

 قرآن کریم در آیات مورد بحث برای هر سه تن از این ستمگران تاریخ، دو صفت ذکر می کند که هر سه در آن مشترک بودند یکی طغیان در شهر هاست و دیگری فساد بسیار. اساساً خاصیت استکبار و استبداد، طغیان گری و فساد است اما بشنوید که خداوند با آنها چه می کند. تازیانه عذاب خود را بر سر آن ها فرو می کوبد و با عذاب های مرگبار، آنها را در همین دنیا کیفر می دهد. این همه از آنجا ناشی می شود که خداوند همواره در کمین ستمگران است: «ان ربک لباالمرصاد». تعبیر تکان دهنده ای است، ستمگران و مفسدان باید بدانند که خداوند مراقب اعمال آنهاست و در موقع خود آنها را به شدت مواخذه می کند و این یک سنت تخلف ناپذیر الهی در تاریخ بشری است.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

 

یادکردی از سه قوم طغیان گر

در این آیات درباره سه تن از نیرومندترین ستمگران تاریخ و اقوام آنها سخن گفته شده که هر سه گروه دارای تمدن های ویژه و شهرهای آبادی بودند، ولی در اثر طغیانگری به فساد کشیده شدند و تباهی بسیاری به وجود آوردند و سرانجام، خداوند آنها را با تازیانه عذابی فراگیر بنواخت. مطلب با یک پرسش شروع می شود: آیا ندیدی که خداوند با عاد چه کرد؟ این پرسش یک پرسش تقریری و برای تثبیت مطلب است، گویا که مخاطب، خود از آن خبر داشته است. در این آیات از سه طغیانگر بزرگ یاد می کند: عاد، ثمود و فرعون.

طغیانگری قوم عاد

عاد، طغیانگری بود که قوم خود را به فساد کشیده بود و هر چند که شهرهایی آباد و محکمی داشتند، ولی در اثر بت پرستی و غرق شدن در مظاهر مادی، ماهیت انسانی خود را از دست داده بودند و به فساد و تباهی افتاده بودند. قوم عاد در سرزمین احقاف زندگی می کردند که در جنوب جزیره العرب میان حضرموت و یمن قرار داشت. آنها شهرهایی با ستون های بسیار محکم (ذات العماد) داشتند که تا آن زمان در هیچ شهری نظیر آنها نبود. کلمه «ارم» در آیه، نام آبادی آنهاست که در سرزمین احقاف قرار داشت و شهری بسیار آباد و باشکوه بود. پیامبری که برای عاد و قوم او مبعوث شد، حضرت هود بود. جریان محاجه هود با قوم عاد و برخورد ناشایست آنها به تفصیل در سوره هود ذکر شده است.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

 

أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿۶﴾ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿۷﴾ الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿۸﴾ وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿۹﴾ وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿۱۰﴾ الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلَادِ ﴿۱۱﴾ فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ ﴿۱۲﴾ فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿۱۳﴾ إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿۱۴﴾

آیا ندیدی که پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ (۶) با شهر ارم که دارای ستون های بلند بود (۷) که مانند آن در شهرها ساخته نشده بود (۸) و با قوم ثمود آنان که در آن وادی (برای ساختن بناهای استوار و محکم) تخته سنگ ها را می بریدند؟ (۹) و با فرعون نیرومند که دارای میخ های شکنجه بود؟ (۱۰) همانان که در شهرها، طغیان کردند (۱۱) و در آنها بسیار فساد کردند (۱۲) پس پروردگارت بر آنها تازیانه عذاب فرود آورد (۱۳) که پروردگار تو در کمین گاه است (۱۴)

۱. «عاد» قوم هود که در احقاف زندگی می‌کردند.

۲. «ارم» نام آبادی قوم عاد. و دراصل به معنای ستون و سنگ های روی هم چیده است.

۳. «جابوا» بریده اند. از ریشه«جوب» به معنای بریدن و شکافتن.

۴. «فَصَبَّ» پس ریخت. فعل ماضی از «صبّ» به معنای ریختن آب از بالا.

۵. «سوط» تازیانه، شلاق که از پوست بافته می‌شود.

۶. «المرصاد» کمینگاه، جایی که از آنجا چیزی را رصد می‌کنند.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

 

سوگند

 این سوره با چهار سوگند شروع و پس از آن مطالبی درباره طغیانگران گفته می شود که جواب قسم ها از آن به دست می آید. سوگند به فجر، یعنی سپیده‌دمان که تاریکی شب شکافته می شود و به تدریج روشنایی بر تاریکی غلبه می کند که آغازی است بر پایان شب و نوید اینکه زمان تلاش و کار فرا رسیده است. و سوگند به شب های ده گانه، ده شب ویژه‌ای که با شب های دیگر متفاوت است. و سوگند به زوج و فرد. و سوگند به شب آنگاه که سپری می شود. پس از این سوگندها، برای تاکید بر اهمیت آن ها، می پرسد: آیا این سوگند ها برای افراد خردمند بسنده است؟ این سخن نظیر جمله ای است که در سوره واقعه پس از ذکر سوگند آمده است: این سوگند بزرگ است، اگر دانسته باشید (واقعه / ۷۶).

مصداق سوگند به فجر، شفع و وتر

مفسران برای این چهار موضوع مصداق هایی تعیین کرده اند. مشهور این است که این آیات قابل تطبیق با مراسم حج است به این بیان که فجر، صبح روز عید قربان و ده شب، دهه اول ماه ذیحجه و شفع، روز ترویه و وتر، روز عرفه و اللیل اذا یسر، شب مزدلفه است. علاوه بر این، احتمالات دیگری نیز هست از جمله اینکه «لیال عشر» دهه آخر ماه رمضان و یا دهه اول ماه محرم است این احتمالات به هیچکدام از روایات پیامبر و یا ائمه معصوم مستند نیست و در ظاهر آیات هم قرینه بر آنها وجود ندارد و بنابراین قابل اثبات نیست. اما در همه این موضوعات حرکت از تاریکی به سوی روشنایی مشهود است.

 

📚 منبع: آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

 

وَالْفَجْرِ ﴿۱﴾ وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿۲﴾ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿۳﴾ وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿۴﴾ هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ ﴿۵﴾

سوگند به سپیده دم (۱) و به شب های ده گانه (۲) و به زوج و فرد (۳) و به شب آن گاه که می رود (۴) آیا در این ها برای خردمند، سوگندی هست؟ (۵)

۱. «الفجر» سپیده دم، صبحگاهان. فجر در اصل به معنای شکافتن است و صبح صادق را از آن جهت فجر می گویند که در آن زمان تاریکی شب شکافته می شود.

۲. «لیال عشر» شب های ده گانه. گفته شده که منظور از آن دهه اول ماه ذی الحجه است که مربوط به مناسک حج است. احتمالات دیگری هم داده شده است.

۳. «الشفع» جفت، زوج.

۴. «الوتر» فرد، تاق، یگانه، تک.

۵. «یَسْرِ» سیر می کند، می رود، می گذرد.

۶. «ذی حجر» صاحب اندیشه، خردمند.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر