رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

حکمت 66 نهج البلاغه: درخواست نکردن از نااهلان

(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ (علیه السلام): فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَیرِ أَهْلِهَا.

و درود خدا بر او، فرمود: از دست رفتن حاجت بهتر از طلب کردن آن از نااهلان است!

شرح حکمت:
بى شک انسان ها در زندگى فردى و اجتماعى به یکدیگر نیازمندند. در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله و سلم) مى خوانیم که امیرمؤمنان در محضرش عرضه داشت: خداوندا مرا به احدى از خلقت نیازمند نکن. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: اى على! این سخن را مگو، زیرا هر انسانى نیازمند به دیگران است. امیر مؤمنان عرض کرد: اى رسول خدا! چگونه بگویم فرمود بگو: «خدایا مرا به انسان هاى شرور نیازمند مکن». على(علیه السلام)عرض کرد: «شرار خلق کیانند؟» فرمود: « کسانى که اگر چیزى ببخشند منت مى گذارند و هنگامى که منت مى گذارند بر انسان عیب مى گیرند».

در روایات اسلامى حاجت خواستن از تازه به دوران رسیده ها نهى شده است که قطعاً با منت و ذلت همراه است; در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که به یکى از یارانش فرمود: « دست خود را تا مرفق (آرنج) در دهان اژدها کنى براى تو بهتر از آن است که حاجت از کسى بطلبى که چیزى نداشته و سپس به نوایى رسیده است». این گونه اشخاص اگر چیزى به انسان بدهند سرمایه گرانبهاترى را از بین مى برند، آبى مى دهند و آبرویى مى برند.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 65: ترک دوستان و تنهایى
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى)

وَ قَالَ (علیه السلام): فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ.

و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن دوستان غربت است.

شرح حکمت:
همین مضمون در نامه 31 که اندرزنامه امام به امام حسن مجتبى(علیه السلام) است به صورت دیگرى نقل شده فرمودند: «غریب کسى است که دوستى ندارد».
در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله و سلم) نقل شده است که فرمود: «انسان به وسیله برادران (دینى) خود کثرت و فزونى مى یابد».
پیام این کلام حکمت آمیز این است که هر مسلمانى باید بکوشد و دوستان بیشترى براى خود فراهم سازد ولى مسلم است که هر کسى شایسته دوستى نیست بلکه باید دوستانى انتخاب کرد که کمک بر دین و دنیا باشند.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 64 نهج البلاغه: غفلت از گذر عمر
(اخلاقى)

وَ قَالَ (علیه السلام): أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ.

و درود خدا بر او، فرمود: اهل دنیا چون کاروانى هستند که آنان را مى برند در حالى که در خوابند.

شرح حکمت:
مى دانیم دنیا مسیر آخرت است و در این مسیر منزلگاه هایى است که در آنجا باید زاد و توشه براى آخرت برگرفت تا هنگامى که انسان به مقصد مى رسد دستش خالى نباشد; ولى دنیاپرستانى که در تمام عمر به دنیا مشغول اند، همچون کسانى هستند که بر مرکب سوار و در خوابند و ساربان آنها را به سوى مقصد مى برد. انتهاى این مسیر همان مرگ است آنها زمانى که سیلى اجل در گوششان نواخته شود از این خواب غفلت بیدار مى شوند و تهى دست به سوى آخرت مى روند. همان گونه که در روایت معروف آمده است: « مردم در خوابند هنگامى که بمیرند از خواب بیدار مى شوند.»
به بیان دیگر انسان ها سرمایه دارانى هستند که وارد بازار دنیا مى شوند مدت این بازار ـ مانند بسیارى از بازارهاى جهانى محدود است ـ و سرمایه آنها ساعات و شب ها و روزهاى عمر آنهاست هرگاه در این مدت در خواب باشند سرمایه از دست مى رود و تجارتى حاصل نمى شود. به گفته شاعر:
سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم *** جز حسرت و اندوه متاعى نخریدیم


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 63 نهج البلاغه: ارزش شفاعت
(اخلاقى اجتماعى)
وَ قَالَ (علیه السلام): الشَّفِیعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ.

و درود خدا بر او، فرمود: شفاعت کننده چونان بال و پَرِ درخواست کننده است.


شرح حکمت:
شفاعت بر دو گونه است: تکوینى و تشریعى; شفاعت تکوینى آن است که موجودات قوى تر این جهان به موجودات ضعیف تر براى پرورش و تکامل و نموّ کمک کنند، تابش آفتاب، ریزش باران و وزش نسیم نوعى شفاعت در عالم تکوین نسبت به پرورش گیاهان است. باغبان نیز در حدّ خود در مورد گیاهان و درختان شفاعت مى کند. این گونه شفاعت دامنه وسیعى در جهان هستى دارد. در عالم تشریع نیز انسان هایى که در درگاه خدا مقرب ترند افراد ضعیف و آلوده به گناه و وامانده در راه را کمک کرده آنها را به سرمنزل سعادت مى رساند. به یقین هر دو نوع شفاعت هنگامى مؤثر واقع مى شود که در شفاعت شونده قابلیت و لیاقت لازم وجود داشته باشد وگرنه به یک دانه فاسد گیاه هر قدر آفتاب بتابد و باران ببارد و نسیم بوزد گیاهى از آن نمى روید و همچنین انسانى که رابطه خود را با شفیعان به کلى قطع کرده شفاعت شافعان نفعى به حال او نخواهد داشت.

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 62 نهج البلاغه: روش پاسخ دادن به ستایش ها و نیکى ها
(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا حُیِّیتَ بِتَحِیَّةٍ فَحَیِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِیَتْ إِلَیْکَ یَدٌ فَکَافِئْهَا بِمَا یُرْبِی عَلَیْهَا وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِکَ لِلْبَادِئِ.

و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که به تو تحیتى (سلام و درود) گویند به صورتى بهتر پاسخ گوى و هرگاه هدیه اى براى تو فرستند آن را به صورت افزون تر پاداش ده. با این حال فضیلت از آن آغازگر است.

شرح حکمت:
اخلاق اسلامى مى گوید هیچ کار خوبى را نباید بدون پاداش گذاشت; خواه سخن احترام آمیزى باشد یا اقدام عملى، بلکه بهتر آن است که پاداش برترى داشته باشد

روزی کنیزی دسته گلی خدمت امام حسن (علیه السلام ) تقدیم کرد. امام فرمود: «تو براى خدا آزادى». امام در پاسخ فردی که گفت: «او فقط یک دسته گل به شما داد که قیمت چندانى ندارد شما او را آزاد کردید.؟!!» فرمودند: «خدا اینگونه ما را تربیت کرده است.» سپس امام آیه شریفه 86 نسا «َإذا حُیِّیتم بِتَحِیَّة... ( هر گاه شما را تحیت و سلامی گفتند شما نیز باید به تحیت و سلامی بهتر از آن یا مانند آن پاسخ دهید، که خدا به حساب هر چیزی کاملاً خواهد رسید.)» را تلاوت فرمود و افزود: «این که خدا فرموده به صورت بهتر پاداش دهید بهتر از آن همین بود که او را آزاد کنم.»

فضیلت و برتری برای شخص اول است چون بدون اینکه خدمتی به او شود عمل نیک کرده است ، در حالی که شخص دوم هر کاری کند جنبه پاداش عمل دارد. بنابراین شخص اول بر دوم برتری دارد. امام حسین (علیه السلام) می فرمایند: «سلام هفتاد حسنه دارد که شصت و نه حسنه آن از کسى است که سلام کرده و یک حسنه از آن کسى که پاسخ مى گوید.»


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 61 نهج البلاغه: شیرینى آزار زن
(اخلاقى)


وَ قَالَ (علیه السلام): الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ.
و درود خدا بر او، فرمود: زن عقربى است که گزیدنش شیرین است.


شرح حکمت:
شارحان نهج البلاغه در تفسیر این جمله اختلاف فراوان دارند بعضی چنین ترجمه نموده اند: زن گرچه همچون عقرب گزنده است; اما معاشرت با او داراى فواید و برکات و آثار مثبتى است که آن را جبران مى کند و به دلیل این آثار معاشرت با او مطلوب است. همان گونه که قرآن مجید هم به آن اشاره کرده مى فرماید: «از آیات خدا این است که براى شما همسرانى از جنس شما آفرید تا در کنار آنها آرامش پیدا کنید. (21 روم)» و در جایى دیگر مى فرماید: «زنان براى شما همچون لباس هستند و شما براى آنها همانند لباس (هر دو زینت هم هستید و هر دو سبب حفظ یکدیگر) (187 بقره)»
در این که اگر زن همچون عقرب باشد چگونه نیش زدن او شیرین است شاید از آن رو که در کنار نیش هاى او نوش هاى فراوانى نیز وجود دارد که نیش هاى او را قابل تحمل بلکه شیرین مى کند. با توجه به این که آنچه در مورد عقرب مناسب مى رسد نیش است نه معاشرت کردن. این تفسیر از تفسیر قبلی مناسب تر است.
این تعبیر برای همه ی زنان نیست، زیرا بسیارى از آنان داراى چنان ایمان و تربیت و اخلاقى هستند که هرگز همسرانشان از آنها نیشى احساس نمى کنند، بنابراین منظور این است که در طبیعت زن اگر تربیت کافى نداشته باشد و از ایمان و معرفت، روح او سیراب نشود حالت گزندگى به خود مى گیرد و این سخن حکیمانه براى همسران این گونه زنان این پیام را دارد که به دلیل فواید وجودى آنان نیش هاى آنها را تحمل کنند. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «یکى از حقوق زن بر مرد این است که اگر کار جاهلانه اى انجام دهد او را ببخشد و از او درگذرد».


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 60 نهج البلاغه: ضرورت کنترل زبان
(اخلاقى، تربیتى)

وَ قَالَ (علیه السلام): اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ.
و درود خدا بر او، فرمود: زبان، حیوانی است درنده، اگر رها شود می گزد .


شرح حکمت:
شک نیست که یکى از بزرگترین افتخارات انسان نطق و بیان است که به وسیله زبان انجام مى گیرد و به واسطه آن بر تمام جانداران ترجیح دارد.
در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که خداوند زبان را عذابى مى کند که هیچ یک از اعضاى بدن را با آن عذاب نمى کند. زبان عرضه مى دارد اى پروردگار تو مرا مجازاتى کردى که هیچ چیز را با آن مجازات نکردى خداوند به او مى فرماید: « سخنى از تو خارج شد و به شرق و غرب زمین رسید و به سبب آن خون بیگناهان ریخته شد و اموال مردم غارت گردید و نوامیس مردم بر باد رفت به عزت و جلالم سوگند تو را مجازاتى مى کنم که هیچ یک از اعضا را با آن مجازات نخواهم کرد».
قبلاً نیز گفته ایم که قسمت مهمى از گناهان کبیره و خطرناک (حدود سى گناه) با زبان انجام مى شود. زبانى خالى از قید و بند و بدون مانع و قانع در حالى که این زبان مى تواند بهترین وسیله خیر و سعادت باشد. به همین دلیل در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که ابوذر(رحمه الله) مى گفت: «ای طالب علم این زبان کلید خیر و شر است، بنابراین بر زبانت قفل و بند نه همان گونه که بر درهم و دینارت قفل و بند مى نهى».


Channel: @Ramzehayat

Instagram: @Ramzehayat

حکمت 59 نهج البلاغه: ارزش تذکّر دادن اشتباهات (پذیرش انتقاد)
(اخلاق اجتماعى)

وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَکَ.
و درود خدا بر او، فرمود: کسى که تو را (از چیز خطرناکى) بترساند مانند کسى است که تو را (به امر خیرى) بشارت دهد.


شرح حکمت:
امام مى فرماید: کسى که تو را از خطر و ضرر قطعى یا احتمالى برحذر مى دارد مانند کسى است که تو را بشارت دهد به امورى که مایه خوشحالى توست. ممکن است بشارت تغییرى در سرنوشت افراد نداشته باشد; ولى تحذیرکننده همیشه پیش از خطر هشدار مى دهد و چه بسا سبب برطرف شدن خطرات مهمى مى گردد. پیام این گفتار حکیمانه مولا این است که هنگام ترساندن و برحذر داشتن نسبت به خطرات نه تنها ناراحت نشوید، بلکه آن را به منزله یک بشارت براى خود تلقى کنید.
امام باقر(علیه السلام) به یکى از یاران خود فرمودند: «از کسى پیروى کن که تو را مى گریاند ولى خیرخواه توست از کسى که تو را مى خنداند اما به تو دروغ مى گوید و حقایق را وارونه نشان مى دهد، پیروى مکن».


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 58 نهج البلاغه: ریشه اصلى شهوات
(اخلاقى)


وَ قَالَ (علیه السلام): الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَاتِ.
و درود خدا بر او، فرمود: ثروت، ریشه شهوت هاست.


شرح حکمت:
بدیهى است که منظور از شهوت در اینجا هرگونه علاقه مفرط نفسانى و هوس آلود است. اعم از این که مربوط به شهوت جنسى باشد یا مقام یا تشریفات و زرق و برق دنیا و یا انتقام جویى و امثال آن. این نکته نیز روشن است که براى رسیدن به خواسته هاى نفسانى و هوا و هوس ها مال نقش اصلى را بازى مى کند و هر قدر فزونى یابد خطر افتادن در شهوات بیشتر است. اضافه بر این ثروت مایه غرور است و غرور ریشه اصلى بسیارى از گناهان، به علاوه مال هر چه بیشتر شود انسان را به خود مشغول تر مى سازد و طبعاً از یاد خدا و اطاعت حق باز مى دارد. روى این جهات سه گانه مى توان به عمق کلام امام پى برد.

در آیات مربوط به قارون آمده است: «در آنچه خدا به تو داده سراى آخرت را بطلب و بهره خویش را از دنیا فراموش مکن و همان گونه که خدا به تو نیکى کرده (به بندگان خدا) نیکى کن وهرگز در جستجوى فساد در زمین مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد. (77 القصص)»

ابن عباس از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل می کند: «نخستین درهم و دینارى که سکه آن در زمین زده شد شیطان نگاهى به آنها افکند هنگامى که آن را دید آنها را برگرفت و روى چشم خود گذارد سپس به سینه خود چسبانید آن گاه فریاد شادى کشید بار دیگر آن را به سینه خود چسبانید سپس خطاب به آنها گفت: شما نور چشمان من و میوه دل من هستید هرگاه بنى آدم شما را دوست دارند من به آن قانعم، هر چند بتى را پرستش نکنند (چه بتى بالاتر از شما) براى من همین بس که فرزندان آدم به شما عشق بورزند.»

کوتاه سخن آنکه مال ابزارى است مشترک مانند انرژى اتم که هم مى توان از آن بمب ویرانگر ساخت و هم به وسیله آن نیروى برق تولید کرد که دنیا را روشن سازد و کارخانه ها را به حرکت درآورد، هر چند این نیرو هنگامى که به دست ناصالحان بیفتد غالباً در جنبه هاى ویرانگر به کار گرفته مى شود.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 57 نهج البلاغه: سرمایه قناعت
(اخلاقى)


وَ قَالَ (علیه السلام): الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ.
قال الرضی : و قد روی هذا الکلام عن النبی (صلى الله علیه وآله).
و درود خدا بر او، فرمود: قناعت مالى است که هرگز تمام نمى شود.
سیّد رضى مى گوید: این کلام از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نیز نقل شده است.


شرح حکمت:
در گفتار حکیمانه 44 که قبلاً گذشت امام (علیه السلام) در فضیلت قناعت پیشگان فرمود: « خوشا به حال کسى که (پیوسته) به یاد معاد باشد و براى روز حساب عمل کند. به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضى باشد».
در خطبه 192 نیز امام در میان اوصاف انبیا این وصف برجسته را شمرده بود: « آنها داراى قناعتى بودند که دل ها و چشم ها را پر از بى نیازى مى کرد».
در بحارالانوار نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود: « من در جستجوى توانگرى برآمدم ولى آن را جز در قناعت نیافتم (زیرا حرص، غالب توانگران را راحت نمى گذارد) بنابراین قناعت پیشه کنید تا غنى شوید».
این نکته نیز حائز اهمیت است که سرچشمه بسیارى از نارضایى هاى مردم و شکایت آنها از وضع زندگى کمبودها و فقر نیست، بلکه گاه مى بینیم همه چیز دارند اما باز ناله و فریاد مى کنند. عامل اصلى آن عدم قناعت و توقعات بى حد و حساب است و اگر همگى به مقدار نیاز قانع باشند آرامش بى مانندى در جامعه حاکم مى شود و بسیارى از پرونده هاى جنایى و تجاوز بر اموال برچیده خواهد شد و کرامت انسانى و پاکى دامان از گناه فراهم مى شود.
نقل می کنند مردی سقراط را در حال خوردن بعضى از سبزى هاى بیابان دید. به او گفت: اگر در خدمت پادشاه بودى نیاز به خوردن این نداشتى. سقراط گفت: اگر تو نیز این گونه غذا مى خوردى نیازمند نوکرى پادشاه نبودى.
شاعر مى گوید: گنج آزادگى و گنج قناعت گنجى است *** که به شمشیر میسر نشود سلطان را


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 56 نهج البلاغه: تهیدستى و تنهایى
(اخلاقى، اجتماعى)


وَ قَالَ (علیه السلام): الْغِنَى فِی الْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِی الْوَطَنِ غُرْبَةٌ.
و درود خدا بر او، فرمود: ثروتمندى در غربت، چون در وطن بودن است. و تهیدستى در وطن، غربت است.


شرح حکمت:
امام مى فرمایند: شخص غنى هر جا برود به موجب غنایش پیوندهاى محبت را با این و آن برقرار مى سازد و به سبب بذل و بخشش یاران و مددکارانى پیدا مى کند; ولى شخص فقیر حتى در وطن خویش دوستان و بستگان را از دست مى دهد و گاه به صورت موجودى فراموش شده در مى آید.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 55 نهج البلاغه: اقسام بردبارى
(اخلاقى)


وَ قَالَ (علیه السلام): الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ.
و درود خدا بر او، فرمود: شکیبایى دو گونه است: شکیبایى بر آنچه خوش نمى دارى و شکیبایى در آنچه دوست مى دارى.

شرح حکمت:
برخی از شارحان چنین معنا نموده اند: صبر بر دو قسم است صبر در برابر انجام کار خوبى که دوست ندارى و صبر بر ترک کار بدى که دوست دارى.
در واقع نوع اول اشاره به صبر در برابر مشکلات عبادت است و نوع دوم اشاره به شکیبایى در مقابل ترک معصیت.
قرآن مجید مى فرماید: «به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداى یگانه است سپس استقامت ورزیدند فرشتگان بر آنان نازل مى شوند و مى گویند: نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است. (30 فصلت)»
در جاى دیگر، قرآن مجید مى گوید: «فرشتگان بر بهشتیان از هر درى وارد مى شوند به آنها به خاطر صبر و استقامتشان درود مى گویند. چه نیکو است سرانجام آن سراى جاویدان. (23 و 24 رعد)»

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 54 نهج البلاغه: ارزش عقل و ادب و مشورت
(اخلاقى، اجتماعى)


وَ قَالَ (علیه السلام): لَا غِنَى کَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ کَالْجَهْلِ وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَةِ.
و درود خدا بر او، فرمود: هیچ ثروت و بى نیازى همچون عقل، و هیچ فقرى همچون جهل و هیچ میراثى همچون ادب و هیچ پشتیبانى همچون مشورت نیست.


شرح حکمت:
رسول خدا فرمود: « خداوند هیچ نعمتى را برتر از عقل در میان بندگانش تقسیم نکرده است. خواب عاقل از شب زنده دارى جاهل (و عبادت شبانه او) برتر و روزه (مستحبى) نگرفتنش از روزه (مستحبى) جاهل برتر و توقفش از سفر جاهل (براى اطاعت پروردگار یا جهاد) مهم تر است و خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نکرد مگر این که عقلش کامل شد و عقل او برتر از عقول تمام امتش بود.»

منظور از عقل، همان گونه که در روایات اسلامى آمده همان هوش و فراستى است که انسان را به خدا و اطاعت او نزدیک مى کند و از زشتى ها دور مى سازد. از محضر امام صادق(علیه السلام) درباره عقل سوال کردند و ایشان فرمودند: «عقل چیزى است که انسان به وسیله آن خدا را پرستش مى کند و بهشت را به دست مى آورد». راوى عرض کرد مى گویند معاویه عاقل است؟ فرمود: این نوعى شیطنت شبیه عقل است و عقل نیست.

منظور از ادب، حسن معاشرت با مردم و تواضع در برابر خلق و خالق و برخورد پسندیده با همه افراد است. معنى اصلى واژه ادب دعوت کردن است و از آنجایى که اخلاق نیک و برخورد شایسته مردم را به خوبى ها دعوت مى کند آن را ادب نامیده اند.

اسلام مى گوید: خداوند تمام علم و دانش و عقل را به یک یا چند نفر نداده بلکه در میان بندگان خدا تقسیم کرده است. اگر کسى مى خواهد به کمالِ علم و دانش و عقل برسد باید از افکار دیگران استفاده کند و چه بسا یک مشورت، جلوى خطاهاى بسیارى را مى گیرد؛ در روایات متعدد وارد شده باید طرف مشورت عاقل و خداترس و راستگو و راز نگه دار و شجاع و خیرخواه باشد تا بتوان از مشورت او بهره گرفت.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 53 نهج البلاغه: حقیقت سخاوت

(اخلاقى، اقتصادى، اجتماعى)


وَ قَالَ (علیه السلام): السَّخَاءُ مَا کانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا کانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَیاءٌ وَ تَذَمُّمٌ.
و درود خدا بر او، فرمود: بخشندگى حقیقى آن است که بدون درخواست طرف بوده باشد و اما آنچه در برابر درخواست باشد به علت شرمندگى از درخواست کننده و ترس از نکوهش دیگران است.

شرح حکمت:
قرآن مجید در سوره بقره در مورد اهمیت انفاق و آثار و برکات آن، به کسانی تاکید می کند که روی سوال ندارند و به دلیل عفت و مناعت طبع، مردم آنها را در زمره اغنیا می دانند؛ میفرماید:« ... و از شدت خویشتن داری، افراد ناآگاه آنها را بینیاز می پندارند، اما آنها را از چهره هایشان میشناسی و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمیخواهند و هرچیزی درراه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.( ۲۷۳ )»

پیامبر اکرم میفرمایند: سخاوت صفت بزرگ خداست.

امام صادق میفرمایند: گروهی از یمن خدمت رسوال خدا آمدند. ومیان آنها مردی بود در مکالمه با پیامبر درشت گویی میکرد. پیامبر خشمگین شد و چهره در هم کشید.جبرئیل نازل شد و عرض کرد: پروردگارت به تو درود فرستاد و میگوید: این مرد سخاوتمندی است که پیوسته اطعام میکند.خشم پیامبر فرو نشست سخن خدا را به آن مرد بازگو نمود و فرمود اگر سخاوتمند نبودی تو را طرد میکردم تا عبرتی برای دیگران باشی. آن مرد گفت: آیا پروردگار تو سخاوت را دوست دارد؟ پیامبر فرمود: آرى. آن مرد شهادتین بر زبان جارى کرد و مسلمان شد و گفت: به خداوندى که تو را به حق مبعوث کرده هرگز کسى را از مالم محروم نساختم.

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 52 نهج البلاغه: گذشت و توانایى
(اخلاقى، سیاسى)


وَ قَالَ (علیه السلام): أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ.
و درود خدا بر او، فرمود: شایسته ترین مردم به عفو، قادرترین آنها به مجازات است.

شرح حکمت:
اینکه می فرمایند شایسته ترین مردم به عفو قادرترین آنها بر مجازات است به دلیل این است که هر چه قدرت بر مجازات بیشتر باشد عفو و گذشت اهمیت بیشتر پیدا می کند و این عفو بر اثر ضعف و ناتوانی نیست‌. یکی از عوامل ادامه نزاع ها در بین فرزندان و خانواده که ده ها سال ادامه می یابند عدم گذشت است. در حالی که گذشت و بزرگواری در همان ابتدا، نزاع را برای همیشه پایان می دهد و شخص خطاکار را به تجدید نظر در کار خود و جبران خطا وا میدارد که برکات آن بر کسی پوشیده نیست. پیامبر اکرم و امامان نیز از این روش، دشمنان رو به زانو درمی آوردند و یا به دوستان فداکار بدل می کردند. پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله و سلم) می فرمایند: «برشما باد به عفو و بخشش، زیرا چیزی جز عزت به انسان نمی افزاید، عفو کنید تا خداوند شما را عزت دهد.» البته دستور عفو شامل کسانی نمی شود که از عفو سوءاستفاده کرده و برجسارت خود می افزایند. آنها را جز کیفر و عقوبت اصلاح نمی کند‌.

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 51 نهج البلاغه: همراهی دنیا
(اخلاقى، سیاسى)
وَ قَالَ (علیه السلام): عَیبُک مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَک جَدُّک.
و درود خدا بر او، فرمود: عیب تو تا آن گاه که روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است.

شرح حکمت:
امام در واقع در این عبارت کوتاه به چند نکته اشاره فرموده است:
1. هنگامى که دنیا به کسى اقبال کند تمام عیوب او را به فراموشى مى سپارند، بلکه گاهى عیب را حُسن معرفى مى کنند و به عکس، هنگامى که دنیا به کسى پشت کند صفات برجسته او را نادیده مى گیرند، بلکه گاهى عیب مى شمرند.
2. انسان باید تنها نگاه به سخنان مردم نکند و بکوشد عیوب خویش را که از چشم آنها به سبب اقبال دنیا پنهان شده، دریابد و نیز محاسن و صفات نیک خود را که به دلیل پشت کردن دنیا به او در نظر مردم ناچیز شمرده مى شود کم نشمرد.
3. از زوال نعمت ها نگران نشود شاید خداوند مى خواهد بدین وسیله عیوب او را روشن سازد تا براى برطرف کردن آن بکوشد که این خود نعمتى از سوى پروردگار محسوب مى شود.
4. به هنگام اقبال دنیا به انسان، مغرور نشود و خود را برىء از عیوب نداند، چرا که مردم عیوب او را نادیده مى گیرند و اى بسا از وى چنان تمجید کنند که سبب غرور او گردد.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 50 نهج البلاغه: راه جذب دلها
(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ (علیه السلام): قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَیْهِ.
و درود خدا بر او، فرمود: دل هاى مردم گریزان است، به کسى روى آورند که خوشرویى کند.


شرح حکمت:
اشاره به اینکه انسان، نسبت به کسانى که نمى شناسد نوعى احساس بیگانگى مى کند; ولى اگر طرف مقابل از طریق محبت وارد شود در برابر او رام مى شود.
از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «سه چیز است که محبت انسان را نسبت به برادر دینى اش صفا مى بخشد: با چهره گشاده با او روبرو شود و در مجلس جاى مناسب به او دهد و او را به محبوب ترین نام هایش صدا بزند».

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 49 نهج لبلاغه: شناخت بزرگوار و پست فطرت
(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ (علیه السلام): احْذَرُوا صَوْلَةَ الْکرِیمِ إِذَا جَاعَ وَ اللَّئِیمِ إِذَا شَبِعَ.

و درود خدا بر او، فرمود: از حمله افراد با شخصیت به هنگام نیاز و گرسنگى، و از حمله افراد پست به هنگام سیرى حذر کنید.

شرح حکمت:
جمعى گرسنگى را کنایه از هرگونه نیاز و یا تحت فشار و ظلم واقع شدن دانسته اند بدین ترتیب معناى جمله چنین مى شود: افراد بزرگوار و با شخصیت تنها هنگامى دست به حمله مى زنند که به آنها ستم شود و یا نیاز مبرم براى ادامه حیات پیدا کنند که در این صورت براى گرفتن حق خود و دفاع در مقابل ظالمان غیرت آنها به جوش مى آید و حمله جانانه اى مى کنند; ولى لئیمان هنگامى که به نوایى برسند و بر مراد خویش سوار گردند طغیان مى کنند و افراد بى گناه را مورد حمله قرار مى دهند همچون حیوانات درنده اى که پس از سیرى، مست مى شوند.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 48 نهج البلاغه: رازدارى و پیروزى
(اخلاقى، سیاسى)
وَ قَالَ (علیه السلام): الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْیِ وَ الرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ.

و درود خدا بر او، فرمود: پیروزى در دوراندیشى، و دور اندیشى در به کار گیرى صحیح اندیشه، و اندیشه صحیح به راز دارى است.

شرح حکمت:
شخصى به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: اى رسول خدا! به من سفارشى کن. فرمود: اگر بگویم مى پذیرى؟ عرض کرد: آرى! پیامبر این جمله را سه بار تکرار کرد و در هر سه بار آن مرد گفت: آرى اى رسول خدا! پیامبر فرمود: «من به تو سفارش مى کنم هنگامى که تصمیم بر انجام کارى گرفتى در عاقبت آن بیندیش اگر کار صحیحى بود انجام ده و اگر گمراهى بود از آن خوددارى کن».
به یقین هشیاری و دوراندیشى ایجاب مى کند که انسان افزون بر استفاده از فکر خویش، از افکار دیگران نیز بهره بگیرد، همان گونه که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پرسیدند حزم (هشیاری) و دوراندیشى چیست؟ فرمود: مشورت با صاحب نظران و پیروى از آنها».
در حدیث دیگرى که از امام(علیه السلام) در غررالحکم نقل شده مى خوانیم: « راز تو اسیر توست; اما اگر آن را افشا کردى تو اسیر آن مى شوى».

از بعضى روایات معصومین استفاده مى شود که اسرارتان را حتى به همه دوستان هم نگویید، زیرا احتمال تغییر حالت در آنان وجود دارد.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 47 نهج البلاغه: معیار صداقت و شجاعت و عفت
(اخلاقى)

وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیرَتِهِ.

و درود خدا بر او، فرمود: ارزش مرد به اندازه همّت اوست، و راستگویى او به میزان جوانمردى اش، و شجاعت او به قدر ننگى است که (از کار زشت و ناشایست) احساس مى کند، و پاکدامنى او به اندازه غیرت اوست.


شرح حکمت: 
امام علی علیه السلام می فرمایند: « هیچ چیز انسان را به مانند همت او بلندمقام نمى کند و هیچ چیز، او را مانند شهوتش پست نمى سازد.»

انسان با شخصیت این کار را براى خود ننگ مى داند که به دیگران دروغ بگوید. اضافه بر این، غالبا دیده شده است که دروغ ها بعد از مدتى فاش مى گردد; انسان با شخصیت حاضر نمى شود کارى انجام دهد که در آینده آبروى او را ببرد. در حدیثی امام علی میفرمایند: «راستگویی سبب عزت است.»
روزی امام صادق علیه السلام به یکی از یارانش سفارش کرد به صفاتی که علی علیه السلام داشتن دقت کن. «زیرا على تنها به این سبب به آن مقام نزد پیغمبر رسید که در سخن گفتن، صادق بود و در اداى امانت امین.»

امام باقر علیه السلام فرمودند: «هیچ کس خدا را عبادتی بهتر از این نداشته که عفت را در مورد شکم و امور جنسی رعایت کند.» امام علی علیه السلام نیز فرمودند: «شخص باغیرت هرگز زنا نمی کند.»


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat