رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

حکمت 46 نهج البلاغه: ارزش پشیمانى و زشتى مغرور شدن

(اخلاقى)

وَ قَالَ (علیه السلام): سَیئَةٌ تَسُوءُک خَیرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُک.

و درود خدا بر او، فرمود: کار بدى که تو را ناراحت (و پشیمان) مى سازد نزد خدا بهتر است از کار نیکى که تو را مغرور مى کند.


شرح حکمت:
دلیل آن روشن است، زیرا انسان معصیت کارى که از عمل زشت خود ناراحت مى شود به سوى پشیمانى و توبه و جبران آن گام بر مى دارد حال آنکه آن کس که از کار نیک خود مغرور مى گردد گامى به سوى ریاکارى بر مى دارد. توبه آثار شوم آن معصیت را مى شوید در حالى که غرور عُجب و ریا از کارهاى نیک، انسان را به پرتگاه گناهان کبیره مى کشاند.

امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: « روزی خداوند به داود وحی فرستاد: گنهکاران را بشارت و صدیقین را بیم ده. داود علت را پرسید. خداوند فرمود: گنهکاران را بشارت ده که توبه ان ها میپذیرم و از گناهانشان میگذرم و صدیقین را بیم ده که از عملشان مغرور نشوند.»
در حدیث دیگرى از آن حضرت چنین آمده است که مى فرماید: دو نفر وارد مسجد شدند یکى عابد بود و دیگرى فاسق اما هنگامى که از مسجد خارج مى شدند فاسق، جزء صدیقان شده بود و عابد از فاسقان. سپس فرمود: این بدان رو است که چون عابد وارد مسجد شد به عبادت خود مى بالید و در این فکر بود و فاسق هنگامى که وارد شد فکرش در پشیمانى بود و پیوسته از گناهان خویش استغفار مى کرد.
این سخن را با حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم: خداوند به آن حضرت وحى فرستاد که بعضى از بندگان من در مسیر عبادت تلاش مى کند و شب از خواب خوش و بستر لذت بخش بر مى خیزد و مشغول عبادت مى شود و خود را در عبادت من به سختى و تعب مى اندازد. گاه من او را یک شب یا دو شب گرفتار خواب مى کنم تا در مسیر صحیح گام بردارد، زیرا هنگامى که به خواب مى رود و صبح بیدار مى شود نسبت به خود خشمگین است و خود را سرزنش مى کند و اگر او را در آنچه از عبادت من مى خواهد آزاد بگذارم، چه بسا عُجب و خودپسندى به او عارض شود و از این راه حالتى به او دست دهد که هلاکش در آن است.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 45 نهج البلاغه: حبّ علی، معیار ایمان

(اخلاقى، انسان شناسى، سیاسى)

وَ قَالَ (علیه السلام): لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ ( صلى الله علیه وآله ) أَنَّهُ قَالَ یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یُحِبُّکَ مُنَافِقٌ.

و درود خدا بر او، فرمود: اگر با این شمشیرم به بالاى بینى مومن بزنم تا مرا دشمن بدارد، مرا دشمن نخواهد داشت و اگر دنیا و همه ثروتهاى آن را بر روى منافق بریزم تا مرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت. علت چنین امرى این است که حکم خدا جارى شده و بر زبان پیامبر امى (صلى الله علیه و آله و سلم) گذشته است که او فرمود: اى على، مومن هرگز تو را دشمن نخواهد داشت، و منافق هم هیچگاه تو را دوست نخواهد داشت.


شرح حکمت:
خیشوم به معناى نقطه بالاى بینى است که اگر قطع شود در واقع تمام بینى قطع شده
اینکه امام این جمله را می فرماید برای این علت هست که مومن میداند به یقین می داند در کار امام مصلحتی است و منافق به قدری تعصب و عداوت دارد که حتی اگر تمام دنیا را به پایش بریزی باز از راه زشت و انحراف خود برنمیگردد.
مرحوم کلینی در کتاب کافی نقل میکند که در اطراف مدینه مردی سیاه پوست دید که در مشغول آبیاری بود در حالی که ۴ انگشت نداشت.از او پرسیدن چه کسی انگشتانت را قطع کرده؟ گفت بهترین مردم دنیا. در ادامه میگوید ما هشت نفر بودیم دست به سرقت زدیم ما را دستگیر و نزد علی بن ابیطالب بردند.امام پرسیدند از حرام بودن سرقت باخبر بودید؟ گفتیم میدانستیم. دستور داد ۴ انگشت ما را به عنوان حد سرقت قطع کنند. سپس دستور داد ما را در خانه ای بردند و از ما پذیرایی و روغن و عسل جهت تقویت به ما بدهند تا جای زخم ها خوب شود. امام فرمود اگر توبه کنید انگشتان شما در بهشت به شما باز میگردد و اگر چنین نکنید در دوزخ به شما باز میگردد.
در داستان ابن ملجم قاتل امام على بن ابى طالب(علیه السلام) نیز مى خوانیم: هنگامى که ضربه اى بر سر مبارک آن حضرت وارد ساخت او را خدمت على آوردند. به او فرمود: اى دشمن خدا مگر من به تو نیکى نکردم؟ گفت: آرى به من نیکى کردى. فرمود پس چه چیزى باعث شد که این جنایت را انجام دهى؟ گفت چهل روز شمشیر خود را تیز کردم و از خدا خواستم با ان بدترین خلق خدا را به قتل برسانم.امام فرمود دعای تو مستجاب شد تو را با همین شمشیر خواهند کشت و تو بدترین خلق خدایی.

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 44 نهج البلاغه: ارزش آخرت گرایى

(اخلاقى)

وَ قَالَ (علیه السلام) : طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ.

و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال کسى که به یاد معاد باشد و براى روز حساب کار کند، و به آنچه براى گذراندن زندگى او کافى است، قناعت نماید و از خدا (و آنچه خدا براى او خواسته) راضى باشد.

شرح حکمت:
شخصى از امام صادق(علیه السلام) سؤال کرد مرا درباره ایمان آگاه نمی سازی که آیا گفتار است و کردار، یا گفتار بدون کردار؟ امام پاسخ فرمودند: «ایمان همه عمل و کردار است، و گفتار بخشی از این عمل است.»

در حدیثی از پیامبر نقل شده که روزی ایشان با اصحابش از بیابانی میگذشت به ساربانی رسیدن و از او درخواست شیر در مقابل وجه کردند. ساربان بخل ورزید و گفت هرچه شیر داریم برای قبیله است و به دیگری نمیرسد. پیامبر در حق او دعا کرد: خداوندا مال و فرزندانش را افزایش ده. چوپان دیگری هم همین درخواست را از پیامبر دریافت کرد و اینبار چوپان هرچه شیر داشت به عنوان هدیه تقدیم کرد. پیامبر در حقش چنین دعا کردند: خداوندا به حد کفاف به او مرحمت کن. بعضی یاران تعجب کردند و پیامبر در پاسخ فرمودند: مقدار کم که برای زندگی انسان کافی باشد بهتر از مقدار زیادی است که انسان را از یاد خدا غافل می کند.

امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: « برترین طاعت الهى صبر و شکیبایى و رضایت و خشنودى از خداست; چه در امورى که بنده او دوست دارد یا دوست ندارد و هیچ بنده اى از مقدرات الهى در آنچه دوست دارد یا دوست ندارد راضى نمى شود مگر این که در هر دو صورت خیر اوست».

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 43 نهج البلاغه: وصف یاری شایسته
(تاریخى، تربیتى)

وَ قَالَ (علیه السلام) فِی ذِکرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ :یرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْکفَافِ وَ رَضِی عَنِ اللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً.

در یاد یکى از یاران، «خبّاب بن أرت» فرمود: خدا خبّاب بن أرت را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت کرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى کرد.

شرح حکمت:
قرآن مجید درباره گروهى از مؤمنان راستین مى فرماید: «(رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه); هم خدا از آنها راضى بود و هم آنها از خدا» و درباره صاحبان نفس مطمئنه مى فرماید: «(راضِیَةً مَرْضِیَّةً); هم آنها از خدا خشنود بودند و هم خدا از آنها خشنود».

صفات بالا نشان مى دهد چه کسانى مى توانند محبوب اولیاء الله باشند و چه صفاتى انسان را به خدا و معصومان (علیهم السلام) نزدیک مى کند.
ان شاءالله با نظر خود ائمه ما نیز به این مقام ها نزدیک بشیم...


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 42 نهج البلاغه: بیمارى سبب ریزش گناهان
(اخلاقى، معنوى)

وَ قَالَ (علیه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِی عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا: جَعَلَ اللَّهُ مَا کَانَ مِنْ شَکْوَاکَ حَطّاً لِسَیِّئَاتِکَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِیهِ وَ لَکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئَاتِ وَ یَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِی الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِی وَ الْأَقْدَامِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ.

و به یکى از یارانش که بیمار بود فرمود:
خدا آنچه را که از آن شکایت دارى (بیمارى) موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیمارى پاداشى نیست امّا گناهان را از بین مى برد، و آنها را چونان برگ پاییزى مى ریزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دست ها و قدم هاست (و بیمارى نه از گفتار و نه از کردار است)، و خداى سبحان به خاطر نیّت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.

شرح حکمت:
قران مجید میفرماید: هنگامی که به انسان ناراحتی و بیماری برسد ما را میخواند(۱۲ یونس).در ادامه قران میفرماید از بیماری که نجات یافت خدا را فراموش میکنند.

پاداش مربوط به عمل انسان است چه با زبان و چه با اعضای بدن. اما در بیماری عملی نیست که اجر داشته باشد. مگر مجاهد که در راه خدا تلاش کرده و در این راه بیمار شود که این بیماری و سختیش اجر خواهد داشت (120 توبه).

خداوند اگر گروهی را گرفتار کند بر اساس حکمت خدا عوضش به انسان داده می شود. مثه ریختن گناهان بر اثر بیماری.

نیت و اراده عملی است که برای آن پاداش ذکر شده است.گاهی کسانی هستند که نیت به کار خیر دارند اما از دستشان برنمی اید.خداوند اینگونه افراد را وارد بهشت میکند.

رسول خدا در عیادت سلمان فارسی میفرمایند: ای سلمان در بیماری سه فایده است، تو یاد خدا می افتی و دعایت در این حال مستجاب میشود و بیماری ریزش گناهانت است.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 41 نهج البلاغه: راه شناخت عاقل و احمق
(اخلاقى)

وَ قَالَ (علیه السلام): قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِی فِیهِ وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِی قَلْبِهِ. و معناهما واحد.

(حکمت 40 به گونه دیگرى نیز نقل شده) و درود خدا بر او، فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.


شرح حکمت:
پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله و سلم) مى فرمایند: « زبان مؤمن در پشت قلب (عقل) اوست و هنگامى که اراده کند سخنى بگوید نخست با عقل خود آن را بررسى مى کند سپس بر زبانش جارى مى سازد ولى زبان منافق جلو قلب (عقل) اوست هنگامى که تصمیم به چیزى بگیرد بدون مطالعه بر زبانش جارى مى سازد».

امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى فرمایند: «سخنانى که بر زبان هر انسانى جارى مى شود دلیل بر میزان عقل اوست».

هرگاه در مورد عبادات و طاعات و گناهان و سیئات دقت کنیم مى بینیم قسمت عمده طاعات با زبان و قسمت مهم گناهان نیز با زبان است، بنابراین زبانى که در اختیار صاحبش نباشد بلاى بزرگى است و به عکس، زبانى که در اختیار عقل انسان باشد منبع برکات و طاعات فراوانى است.

امام علی (علیه السلام) مى فرمایند: « عقل غریزه اى است که با علم و تجربه افزون مى شود. (و در نقطه مقابل با ترک علم و عدم بهره گیرى از تجارب ضایع مى گردد)».

امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: «نگاه کردن در حکمت باعث بارورى عقل انسان است».


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 40 نهج البلاغه: تفاوت عاقل و احمق در گفتار
(اخلاقی)

وَ قَالَ (علیه السلام): لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ.

و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل پشت قلب او قرار دارد در حالى که قلب احمق پشت زبان اوست!


شرح حکمت:
این از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمى سازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آید مى گوید بدون فکر و دقّت.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 39 نهج البلاغه: تقدم واجبات بر مستحبات

(عبادى، معنوى)

وَ قَالَ (علیه السلام): لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ.

و درود خدا بر او، فرمود: هرگاه کارهاى مستحب به واجبات زیان برساند موجب قرب به خدا نمى شود.

شرح حکمت:
در حدیثى که در غررالحکم از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «چهار چیز است که دلیل بر سقوط دولت ها مى شود: ضایع ساختن اصول، و چسبیدن به فروع و مقدم داشتن اراذل و مؤخر داشتن افاضل.»

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 38 نهج البلاغه: ارزش ها و آداب معاشرت با مردم
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى)

قسمت دوم حکمت

وَ قَالَ (علیه السلام) : لِابْنِهِ الْحَسَنِ (علیه السلام) ..... یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ.

به فرزندش امام حسن علیه السّلام فرمود: .......
ب- هشدارها:
1. پسرم از دوستى با احمق بپرهیز، چرا که مى خواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زیانت مى کند.
2. از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مى دارد.
3. و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مى فروشد.
4. و از دوستى با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور مى نمایاند.


شرح حکمت:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: با فرد نادان مشورت نکن (که از آن زیان خواهى دید)». همچنین حضرت از پیامبر نقل میفرمایند: «چهار چیز قلب انسان را مى‌میراند از جمله گفت و گوى با احمق است» و نیز میفرمایند: «سزاوار نیست افراد با ایمان با فاجران و افراد احمق و دروغ‌گویان طرح برادرى بریزند».»
امام علی به مالک دستور میدهد: «هرگز بخیل را در مشاوران خود داخل مکن، زیرا از کمک کردن به دیگران مانع مى‌شود و وعده فقر به تو مى‌دهد».

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 38 نهج البلاغه: ارزش ها و آداب معاشرت با مردم
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى)

قسمت اول حکمت

وَ قَالَ (علیه السلام) : لِابْنِهِ الْحَسَنِ (علیه السلام) یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّی أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لَا یَضُرُّکَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ ....
به فرزندش امام حسن علیه السّلام فرمود: پسرم چهار چیز از من یاد گیر (در خوبى ها)، و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل مى کنى زیان نبینى:
الف- خوبى ها:
1. همانا ارزشمندترین بى نیازى عقل است، 2. و بزرگ ترین فقر بى خردى است، 3. و ترسناک ترین تنهایى خودپسندى است. 4. و گرامى ترین ارزش خانوادگى، اخلاق نیکوست.
.......

شرح حکمت:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «خداوند چیزى برتر از عقل در میان بندگانش تقسیم نکرده، لذا خواب عاقل برتر از بیدارى (وشب‌زنده‌دارى) جاهل است». امام علی علیه السلام میفرمایند: « کسى که عیوب مردم را مى‌بیند و آن را بد مى‌شمرد سپس آن را براى خود مى‌پذیرد، او عینا آدم احمقى است».
همچنین امام میفرمایند: «خورده‌گیرى انسان نسبت به خویشتن (و کارهاى خود) دلیل بر قوت عقل او و گواه فزونى فضل اوست و خودپسندى انسان دلیل بر نقص او و گواه ضعف عقل اوست».
در اهمیت و فواید حسن خلق ایات و روایات زیادی وارد شده است. امیرمومنان میفرمایند:«حسن خلق روزى انسان را فراوان مى‌سازد وبه دوستان آرامش مى‌بخشد».

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 37: نهی از تشریفات بیجا

(اخلاقى، سیاسى، تربیتى)
وَ قَالَ ( علیه السلام ) : وَ قَدْ لَقِیَهُ عِنْدَ مَسِیرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِینُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ :
مَا هَذَا الَّذِی صَنَعْتُمُوهُ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا یَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُکُمْ وَ إِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ فِی دُنْیَاکُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِی آخِرَتِکُمْ وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّارِ.

این سخن را امام(علیه السلام) زمانى بیان فرمود که در مسیر حرکتش به شام کشاورزان و دهبانان شهر «انبار» با او ملاقات کردند (و به عنوان احترام) از مرکب پیاده شده و با سرعت پیش روى او حرکت کردند (و این مراسمى را که نشانه خضوع فوق العاده در برابر امراى ستمگر بود انجام دادند). امام(علیه السلام) فرمود: «این چه کارى بود که کردید؟» عرض کردند: این رسوم و آدابى است که ما امیران خود را با آن بزرگ مى داریم. امام(علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند زمامداران شما از این عمل بهره اى نمى برند و شما با این کار در دنیا مشقت زیاد بر خود هموار مى سازید و در قیامت بدبخت مى شوید. چه زیان بار است مشقتى که به دنبال آن عقاب الهى باشد و چه پرسود است آرامشى که با آن امان از آتش دوزخ فراهم گردد.


شرح حکمت :
امام صادق می فرماید: روزی امیرمومنان سوار بر مرکب به سمت اصحابش رفت. اصحاب درخواست داشتن در کنار امام یا پشت سر ایشان پیاده حرکت کنن و حضرت نپذیرفت. ایشان فرمودند راه رفتن پیاده در کنار یا پشت سر سواره موجب غرور و خودبرتربینی سواره و خواری و ذلت پیاده میشود.
دهقان هاى شهر انبار علاوه بر این کار اسب ها و غذاهاى خوب براى امام و لشکریان و علف بسیار براى مرکب هاى آنها را به عنوان هدیه آورده بودند و امام افزون بر این که مراسم ذلت بار آنها را تخطئه کرد افزود: اما این چهارپایانى که آورده اید ما مى پذیریم; ولى به عنوان خراجتان قبول مى کنیم و غذاهایى را هم که آورده اید در صورتى مى پذیریم که قیمت آن را از ما بگیرید.
هدف امام این بوده که این سنت نادرست آنها را بشکند؛ که براى در امان ماندن از شر امرا براى آنان هدایایى مى بردند و روشن سازد که حکومت اسلامى همچون حکومت سلاطین جبار نیست.


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 36 نهج البلاغه: زیان آرزوهاى طولانی
(اخلاقى)


وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ.

و درود خدا بر او، فرمود: کسى که آرزویش را طولانى کند اعمال بد انجام مى دهد.


شرح حکمت:
در حدیثى قدسى که در کتاب شریف کافى آمده مى خوانیم: خداوند به موسى بن عمران فرمود: «ای موسی آرزوهایت را در دنیا طولانى مکن که مایه قساوت قلب تو مى شود و شخص قسىّ القلب سنگدل از من دور خواهد بود».
روشن است، قساوت و سنگدلى ناشى از فراموش کردن ذکر خدا و یاد مرگ و قیامت است و افرادى که گرفتار آرزوهاى دراز هستند هم خدا را فراموش مى کنند و هم مرگ و قیامت را.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مى فرمایند: « قسم به آن کسى که جان محمد به دست اوست هرگز پلک هاى چشم من به هم نخورد مگر این که گمان مى بردم که پیش از آنکه پلک ها به روى هم بیایند قبض روح شوم». منظور از گمان داشتن همان آماده بودن است.

قرآن مجید هم مى فرماید: « شیطان چنین گفته که از بندگان خود سهم معینى خواهم گرفت; آنها را گمراه مى کنم و به آرزوها سرگرم مى سازم و به آنها فرمان مى دهم... شیطان به آنها وعده هاى دروغین مى دهد و به آرزوها سرگرم مى سازد و جز فریب و نیرنگ به آنها فرمان نمى دهد. (120-118 نساء)»

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 35 نهج البلاغه: ضرورت موقعیّت شناسى
(اخلاق اجتماعى)


وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا یَکْرَهُونَ قَالُوا فِیهِ بِمَا لَا یَعْلَمُونَ.

و درود خدا بر او، فرمود: کسى که به کارهایى که مردم را خوشایند نیست بشتابد، مردم آنچه را نمى دانند در حق او مى گویند.


شرح حکمت:
پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «در مدینه اقوامى داراى عیوبى بودند آنها از ذکر عیوب مردم سکوت کردند، خداوند هم مردم را از ذکر عیوب آنها ساکت کرد. آنها از دنیا رفتند در حالى که مردم آنها را از هرگونه عیب پاک مى دانستند و (به عکس) در مدینه اقوام (دیگرى) بودند که عیبى نداشتند ولى درباره عیوب مردم سخن گفتند خداوند براى آنها عیوبى آشکار ساخت که پیوسته به آن شناخته مى شدند تا از دنیا رفتند.»

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

#نهج_البلاغه
حکمت 34: راه بى نیازى
(اخلاقى)


وَ قَالَ (علیه السلام): أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى.

و درود خدا بر او، فرمود: شریفترین و با ارزشترین نوع بى نیازى، فرو نهادن و کنار گذاشتن آرزوهاست.


شرح حکمت:
امام علی (علیه السلام) می فرمایند: « سودمندترین دارو(ى اضطراب و نگرانى) ترک آرزوهاى دور و دراز است.»
امام علی (علیه السلام) مى فرمایند: « هیچ گنجى بى نیاز کننده تر از قناعت نیست (همان قناعتى که نقطه مقابل آرزوهاى طولانى محسوب مى شود).»
امام هادى(علیه السلام) می فرمایند: «غنا و توانگرى آن است که دامنه آرزو را کم کنى و به آنچه خدا به تو داده است خرسند باشى و فقر آن است که نفس آدمى سیرى ناپذیر و شدیدا (از رسیدن به همه آرزوها) نومید باشد.»

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 33 نهج البلاغه: اعتدال در بخشش و حسابرسى

(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى)

وَ قَالَ (علیه السلام): کنْ سَمْحاً وَ لَا تَکنْ مُبَذِّراً وَ کنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکنْ مُقَتِّراً.
و درود خدا بر او، فرمود: سخاوتمند باش و در این راه اسراف مکن و در زندگى حساب گر باش و سخت گیر مباش.

شرح حکمت:
قرآن مجید مى فرماید: «و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و در راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن. * بی تردید اسراف کنندگان و ولخرجان، برادران شیاطین اند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است. (26 و 27 اسرا)»
در جاى دیگر درباره صفات والاى بندگان برگزیده و عباد الرحمان مى فرماید: «آنها کسانى هستند که هنگامى که انفاق مى کنند نه اسراف مى کنند و نه بخل و سخت گیرى دارند و در میان این دو، حد اعتدال را رعایت مى کنند. (67 فرقان)»


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 32 نهج البلاغه: بهتر از خوب و بدتر از بد
(اخلاقى)


وَ قَالَ (علیه السلام): فَاعِلُ الْخَیرِ خَیرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ.

و درود خدا بر او، فرمود: انجام دهنده کار نیک از کار نیکش بهتر است و انجام دهنده کار بد از کار بدش بدتر.

شرح حکمت:
امام باقر(علیه السلام) مى فرمایند: « نیت مؤمن از عملش بهتر است، زیرا کارهاى خیرى در دل دارد که نمى تواند آنها را انجام دهد و نیت کافر بدتر از عمل اوست، زیرا کارهاى بدى در سر دارد که توان آن را ندارد.»
بعضی ذیل این حکمت ذکر کرده اند که هر کس کار خیرى انجام مى دهد معمولا عوامل بازدارنده اى از جمله هوا و هوس ها را در دل دارد و در برابر آنها مقاومت مى کند و آن عوامل را به عقب مى راند و کار خیر را انجام مى دهد به همین دلیل از کارش با ارزش تر است و به عکس کسى که کار بدى انجام مى دهد نیز عوامل بازدارنده از قبیل فطرت الهى، اوامر و نواهى آسمانى در برابر اوست ولى پشت پا به همه آنها مى زند و به سراغ شر مى رود. به همین دلیل از عملش بدتر است.

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 31 نهج البلاغه: ارکان ایمان و کفر و شک
(اخلاقى، سیاسى)

قسمت ششم حکمت

وَ سُئِلَ (علیه السلام)عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ:
..... وَ الشَّک عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى التَّمَارِی وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَیدَناً لَمْ یصْبِحْ لَیلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَینَ یدَیهِ نَکصَ عَلَى عَقِبَیهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِی الرَّیبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِک الشَّیاطِینِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَکةِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ هَلَک فِیهِمَا.
قال الرضی : و بعد هذا کلام ترکنا ذکره خوف الإطالة و الخروج عن الغرض المقصود فی هذا الکتاب.


و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند، امام پاسخ فرمودند)

2- شناخت اقسام کفر و شک:

.... و شک نیز بر چهار پایه استوار است: بر «مراء» (گفت و گو کردن در چیزى است که شک و تردید در آن وجود دارد و به جایى نمى رسد)، ترس (از کشف حقیقت) ،تردید (در تصمیم گیرى)، و تسلیم (خودباختگى).
آن کس که گفت و گوى بى حاصل را عادت خود قرار دهد، ظلمت و تاریکى شب هاى شک او را به روشنایى روزِ یقین نمى رساند و آن کس که از حقایق پیش روى خود وحشت کند (و از تصمیم گیرى صحیح بپرهیزد) به قهقرا باز مى گردد و آن کس که در تردید و دودلى باشد (و در تصمیم گیرى وسواس به خرج دهد) زیر سم شیاطین له مى شود و کسى که در برابر عوامل هلاکت خویش در دنیا و آخرت تسلیم گردد (و به مبارزه بر ضد اسباب شک و شبهه بر نخیزد) در هر دو جهان هلاک خواهد شد.
مرحوم سیّد رضى پس از پایان این حدیث مى گوید: بعد از این کلام، سخنان دیگرى بوده که ما از بیم اطاله سخن و خارج شدن از هدف اصلى در این باب، از آنها صرف نظر کردیم.


شرح حکمت:
انسان در آنچه مربوط به مبدأ و معاد است باید بدون ترس و وحشت به جستجوگری برخیزد تا به پیش رود و اگر در این مورد کوتاهی کند عقب گرد خواهد کرد و آنچه را دارد نیز از دست می دهد.
مى دانیم شیاطین جن و انس سعى دارند از طریق شبهه افکنى، افراد را در عقاید دینى خود به شک و تردید بکشانند. اگر انسان در مقابل آنها حالت تهاجم منطقى بگیرد بر آن شبهات غالب مى شود و عقاید حق را مى پذیرد; اما افراد ترسو و بزدل در حالت انفعالى قرار مى گیرند و همچون پر کاهى که در مقابل تندباد قرار گیرد هر روز به سویى کشیده مى شوند و نمى توانند عقیده حق را برگزینند.

ارکان نفاق:
در بخش دیگرى از این روایت مهم که در کتاب کافى و بعضى منابع دیگر ذکر شده، ارکان نفاق و صفات منافقان مشروحاً آمده است و در آغاز آن مى فرماید: «نفاق (نیز) بر چهار پایه استوار است: بر هواى نفس، سستى و تهاون، تعصب و طمع»; سپس براى هوا چهار شعبه: (بغى، عدوان، شهوت و طغیان) و براى سستى و تهاون چهار شعبه: (مغرور شدن، آرزوهاى دور و دراز، ترس از غیر خدا و مماطله و سستى) و براى حفیظة (تعصب) چهار شعبه ذکر شده: «کبر، تفاخر، خودبزرگ بینى و عصبیت» و براى طمع نیز چهار شاخه آمده است: (شادى (از زر و زیور دنیا)، خودباختگى، لجاجت و فزون طلبى).

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 31 نهج البلاغه: ارکان ایمان و کفر و شک
(اخلاقى، سیاسى)

قسمت پنجم حکمت

وَ سُئِلَ (علیه السلام)عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ:
..... وَ الْکُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى التَّعَمُّقِ .
وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّیْغِ وَ الشِّقَاقِ فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ یُنِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ مَنْ کَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّیِّئَةُ وَ سَکِرَ سُکْرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَیْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَیْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَیْهِ مَخْرَجُهُ


و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند، امام پاسخ فرمودند)

2- شناخت اقسام کفر و شک:
و کفر بر چهار پایه قرار دارد: تعمق (رفتن به دنبال اوهام به گمان کنجکاوى از اسرار) و ستیزه جویى و جدال، و انحراف از حق (به سبب هوا و هوس ها و تعصب ها) و شقاق (و دشمنى با حق و لجاجت در برابر آن). آن کس که تعمق و کنجکاوى نادرست پیشه کند هرگز به حق باز نمى گردد. آن کس که بر اثر جهل، بسیار به نزاع و ستیز برخیزد، نابینایى او نسبت به حق پایدار خواهد ماند و کسى که از راه حق منحرف شود (و به دنبال هوس ها برود) خوبى در نظرش بدى و بدى نزدش خوبى جلوه مى کند و گرفتار مستى گمراهى مى شود و آن کس که به عناد و لجاج پردازد راههای رسیدن (به حق) براى او ناهموار مى گردد و کارها بر او سخت و پیچیده مى شود و در تنگنایى که خارج شدن از آن مشکل است گرفتار خواهد شد.


شرح حکمت:
امام باقر(علیه السلام) مى فرمایند: «درباره آفرینش خداوند سخن بگویید (و بیندیشید) و درباره ذات او سخن مگویید (و نیندیشید) زیرا بحث و گفت و گو در این باره چیزى جز بر حیرت انسان نمى افزاید».
امام علی (علیه السلام) فرمودند: «(قضا و قدر) راه تاریکى است در آن پا ننهید و دریاى ژرفى است در آن وارد نشوید و سرّ الهى است، براى پى بردن به آن خود را به زحمت نیفکنید».
امام على بن الحسین(علیهما السلام) فرمودند: «خداوند متعال مى دانست در آخر الزمان اقوامى مى آیند که در مسائل (مربوط به ذات و صفات خدا) تعمق و دقت مى کنند، از این رو سوره «توحید» و آیات آغازین سوره «حدید» تا (عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ) را نازل فرمود. پس هرکس ماوراى آن را بطلبد هلاک مى شود».

حدیث معروفى هم در کلمات پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده و هم در سخنان على(علیه السلام) که مى فرمایند: «خطرناک ترین چیزى که بر شما از آن بیمناکم دو چیز است: پیروى از هواى نفس و آرزوهاى دور و دراز، زیرا پیروى از هوا انسان را از حق باز مى دارد و آرزوهاى دور و دراز سبب فراموشى آخرت مى گردد»
به این ترتیب امام(علیه السلام)، کافران را گروهى محجوب از حق مى شمرد و حجاب آنها را عمدتا در چهار چیز خلاصه مى کند: تعمق و کنجکاوى ناصواب، ستیزه جویى با حق، انحراف به سبب هواپرستى و عناد و لجاج و تعصب.

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 31نهج البلاغه: ارکان ایمان و کفر و شک
(اخلاقى، سیاسى)

قسمت چهارم حکمت

وَ سُئِلَ (علیه السلام)عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ:
..... وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ وَ الصِّدْقِ فِی الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِینَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکافِرِینَ وَ مَنْ صَدَقَ فِی الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَیهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ یوْمَ الْقِیامَةِ .

و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند، امام پاسخ فرمودند)
1- شناخت پایه هاى ایمان:

....... و جهاد (نیز) چهار شاخه دارد: امر به معروف، نهى از منکر، صدق و راستى در معرکه هاى نبرد، و دشمنى با فاسقان. آن کس که امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم ساخته و آن کس که نهى از منکر کند بینى کافران (و منافقان) را به خاک مالیده و کسى که صادقانه در میدان هاى نبرد با دشمن (و هرگونه مقابله با آنها) بایستد وظیفه خود را (در امر جهاد) انجام داده و کسى که فاسقان را دشمن دارد و براى خدا خشم گیرد خداوند به خاطر او خشم و غضب مى کند (و او را در برابر دشمنان حفظ مى نماید) و روز قیامت وى را خشنود مى سازد.


شرح حکمت:
امام به هر چهار محور جهاد: جهاد با قلب، با زبان، با عمل و با اسلحه در میدان نبرد اشاره مى کند که جهادى است فراگیر و شامل تمام مصداق ها.

امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى فرمایند: «اساس شریعت و دین امر به معروف و نهى از منکر و اجراى حدود الهى است». در حدیث دیگرى از آن حضرت آمده است: «امر به معروف برترین اعمال بندگان خداست».

قرآن مجید صادقان را در سوره بقره آیه 177 چنین معرفى مى کند: «نیکى (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق یا مغرب کنید (و تمام در فکر تغییر قبله باشید) بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا ایمان داشته باشد... و در برابر مشکلات و بیمارى ها و در میدان جنگ استقامت به خرج دهد. آنها کسانى هستند که راست مى گویند و آنها پرهیزگارانند».

موسى(علیه السلام) از خداوند سؤال کرد: چه کسانى را روز قیامت که سایه اى جز سایه تو نیست در سایه عرشت قرار مى دهى؟ خداوند به او وحى فرمود و گروهى را برشمرد از جمله فرمود: «کسانى که به سبب حلال شمردن محارم الهى خشمگین مى شوند همچون پلنگى که مجروح شده است».

در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است هنگامى که دو فرشته مأمور شدند شهرى از معصیت کاران را زیر و رو کنند پیرمردى را دیدند که به دعا و تضرع در پیشگاه الهى مشغول است یکى از آن دو فرشته به دیگرى گفت: مگر این پیرمرد دعا کننده را نمى بینى؟ بار دیگر از خدا کسب تکلیف کنیم خطاب آمد که بروید و دستور مرا انجام دهید و در بیان علت آن فرمود: «این مردى است که هرگز چهره اش به دلیل خشم بر معصیتِ معصیت کاران دگرگون (و سرخ) نمى شد».

منظور از جمله «غَضِبَ اللهُ لَهُ وَأرْضاهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ» این است که اگر ستمى به او برود و حقى از او ضایع شود خداوند به سبب آن خشمگین مى شود و اگر در دنیا جبران نکند در قیامت او را خشنود خواهد ساخت.

Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat

حکمت 31نهج البلاغه: ارکان ایمان و کفر و شک
(اخلاقى، سیاسى)

قسمت سوم حکمت

وَ سُئِلَ (علیه السلام)عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ:
..... وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ غَوْرِ الْعِلْمِ وَ زُهْرَةِ الْحُکمِ وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُکمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ یفَرِّطْ فِی أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِی النَّاسِ حَمِیداً

و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند، امام پاسخ فرمودند)
1- شناخت پایه هاى ایمان:

....... و عدل نیز بر چهار پایه بر قرار است: فهم دقیق، علم و دانش عمیق، قضاوت صحیح و روشن؛ و حلم و بردبارى راسخ. کسى که درست بیندیشد به اعماق دانش آگاهى پیدا مى کند و کسى که به عمق علم و دانش برسد از سرچشمه احکام شریعت، سیراب مى گردد و آن کس که حلم و بردبارى پیشه کند گرفتار تفریط و کوتاهى در امور خود نمى شود و در میان مردم با آبرومندى زندگى خواهد کرد.


شرح حکمت:

امام(علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر مى فرمایند: «(کسی را برای قضاوت برگزین که) .......... برخورد مخالفان و خصوم با یکدیگر او را به خشم و لجاجت وا ندارد و در لغزش و اشتباهاتش پافشارى نکند و هنگامى که خطایش بر او روشن شود بازگشت به سوى حق بر او مشکل نباشد و نفس او به طمع تمایل نداشته باشد و در فهم مطالب به اندک تحقیق اکتفا نکند و تا پایان پیش رود و در شبهات از همه محتاط تر باشد و در تمسک به حجت و دلیل از همه بیشتر پافشارى کند و با مراجعه مکرر اطراف دعوا کمتر خسته شود و در کشف حقایق امور شکیباتر باشد و به هنگام آشکار شدن حق در انشاى حکم از همه قاطع تر باشد. او باید از کسانى باشد که ستایش فراوان، او را مغرور نسازد (و فریب ندهد) و مدح و ثناى بسیار او را به ثنا خوان و مدح کننده متمایل نکند و البته این گونه افراد کم اند».
این جمله ها تنها مربوط به مقام قضاوت نیست، بلکه ناظر به تمام قضاوت هاى اجتماعى و زندگى مادى و معنوى است

در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) آمده است که فرمود: « آدم بردبار نزدیک است به مقام نبوت برسد».
امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: «حلم و بردبارى را بیاموزید (و آن را تمرین کنید) زیرا دوست مؤمن و وزیر اوست».
امام صادق(علیه السلام) نیز در صفات مؤمن مى فرماید: «نه در بردبارى او کاستى است و نه در اندیشه اش سستى».


Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat