حکمت 31 نهج البلاغه: ارکان ایمان و کفر و شک
(اخلاقى، سیاسى)
قسمت دوم حکمت
وَ سُئِلَ (علیه السلام)عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ:
..... وَ الْیَقِینُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِکْمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِینَ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِی الْفِطْنَةِ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ وَ مَنْ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَکَأَنَّمَا کَانَ فِی الْأَوَّلِینَ
و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند، امام پاسخ فرمودند)
1- شناخت پایه هاى ایمان:
....... و یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیّت ها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشینیان. هر که از روى هوشمندى نگرد، حکمت بر وى آشکار شود و هر که از حکمت بر وى آشکار شود، آموخته است که چگونه از حوادث عبرت گیرد و هر که عبرت گرفتن را آموزد، گویى با گذشتگان در گذشته، زیسته است.
Channel: @Ramzehayat
Instagram: @Ramzehayat