حکمت ۴۸۰: عامل زوال دوستی
(اخلاق اجتماعى)
وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ.
و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه که مؤمن برادر و دوست خود را به خشم اورد (یا شرمنده سازد) سبب جدایی از او را فراهم آورده است.
شرح حکمت:
براى گفتار حکیمانه فوق سه تفسیر به نظر مى رسد و ممکن است همه آن ها در مفهوم کلام امام(علیه السلام) جمع باشد. نخست، خشمگین ساختن دوستان، دوم، شرمنده نمودن آن ها و سوم، برترى جویى و تکبر دربرابر آن ها.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماند: «کسى که برادر مسلمانش را عصبانى یا شرمنده سازد دوستى با او حرام است و کسى که برادر مسلمانش را اندوهگین نماید احترامش از بین مى رود.»
در روایات اسلامى آسیب هاى متعددى براى صداقت و دوستى ذکر شده است که باید براى حفظ دوستى از آن پرهیز کرد از جمله امیرمؤمنان على(علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام) مى فرماید: «مبادا سوء ظن بر تو غلبه کند که هیچ دوستى را براى تو باقى نمى گذارد.» امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: «اگر مى خواهى محبت برادر مسلمانت براى تو صاف شود مزاح (افراطى) با او نداشته باش و ستیزه جویى و جر و بحث با او مکن و به او فخر مفروش و خصومت مورز.» در احادیث دیگرى درباره حسد و گوش دادن به سخنان سخن چینان هشدار داده شده که این ها نیز دوستان را از انسان جدا مى سازد.
مرحوم کلینى در کافى نقل کرده است هنگامى که امیر مؤمنان(علیه السلام) در بصره بود کسى از میان مجلس برخاست و عرض کرد: «اى امیرمؤمنان! برادران حقیقى را به ما معرفى کن.» امام(علیه السلام) فرمود: «برادران دینى دو دسته اند: برادران مورد اعتماد و برادران ظاهرى. اما برادران واقعى مورد اعتماد: آن ها به منزله دست و بال و اهل و مال انسان اند. بنابراین هرگاه به برادرت اطمینان پیدا کردى از بذل مال و تن خود درباره او دریغ مدار، با دوستانش دوست باش و با دشمنانش دشمن، اسرار و عیب او را پوشیده دار و صفات نیکش را آشکار کن و بدان اى سؤال کننده که آن ها از گوگرد سرخ (گوگرد سرخ ضرب المثلى است براى کمبود چیزى) کمترند. و اما برادران ظاهرى: مى توانى لذت همنشینى با آن ها را داشته باشى. این مقدار را از آن ها قطع مکن و بیش از این از درون آن ها چیزى مخواه. تا زمانى که با تو خوشرو و خوش زبان اند با آن ها خوشرو و خوش زبان باش.»
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «برادران (دوستان دینى) سه دسته اند; گروهى همچون غذایى هستند که انسان همیشه به آن ها نیاز دارد و آن ها گروهى هستند که داراى عقل و درایت اند. دوم گروهى هستند که همانند دردند و آن ها گروه احمق و نادان اند و سومى گروهى هستند که همچون دوا (به هنگام بروز بیمارى) مى باشند و آن ها اشخاص فهمیده هوشیارند.»