حکمت 286 نهج البلاغه: دگرگونی روزگار
(سیاسى، اجتماعى)
وَ قَالَ (علیه السلام): مَا قَالَ النَّاسُ لِشَیْ ءٍ طُوبَى لَهُ إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ یَوْمَ سَوْءٍ.
و درود خدا بر او، فرمود: هرگز مردم به چیزى نگفتند: «خوشا به حال آن»؛ جز اینکه روزگار ،روز بدى را براى او پنهان (و فراهم) کرد.
شرح حکمت:
براى این جمله کوتاه و پرمعنا دو تفسیر وجود دارد: نخست اینکه چون مردم چیزى را بستایند، حسودان، حسادتشان تحریک مى شود و در زوال آن کوشش مى کنند. به همین دلیل جمعى معتقدند باید نعمت هاى چشمگیر را ازنظر حسودان مخفى داشت که در مقام دشمنى با آن برنیایند. به همین دلیل حضرت یعقوب علیه السلام به فرزندش یوسف علیه السلام سفارش کرد که خواب خود را که نشانه اوج عظمت او در آینده است از برادران حسود پنهان کند.
تفسیر دیگر اینکه همه چیز دنیا در حال دگرگونى و زوال است؛ امروز ممکن است همه درباره شخص معینى تعریف و تمجید کنند و نعمت هاى الهى را براى او کامل بدانند و بگویند: خوشا به حال او که مشمول چنین نعمتهایى است؛ اما چیزى نمى گذرد که دگرگونى هاى طبیعت دنیا، دامان او را مى گیرد.
نمونه این مطلب در داستان قارون، آمده است. .قرآن مجید مى فرماید: «(روزى قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: «اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره عظیمى دارد! (79 قصص)» اما هنگامى که عذاب الهى آن مغرورِ خودخواهِ خودبرتربین را فرا گرفت وقصرهایش در درون خاک مدفون شدند، گفتند: «آنها که دیروز آرزو میکردند بجای او باشند (هنگامی که این صحنه را دیدند) گفتند: وای بر ما گوئی خدا روزی را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش میدهد، یا تنگ میگیرد، اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را نیز به قعر زمین فرو میبرد! ای وای گوئی کافران هرگز رستگار نمیشوند! (82 قصص)»
احتمال سومى در تفسیر این جمله نیز داده شده است که ما آن را چندان مناسب نمى دانیم و آن اینکه هرگاه مردم شخص یا چیزى را بستایند، افراد شورچشم در میان آنها ممکن است چشم بزنند و سبب زوال آن شوند.