حکمت 292 نهج البلاغه: مصیبت بزرگ
(اعتقادی)
وَ قَالَ (علیه السلام): وعَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ( صلى الله علیه وآله) سَاعَةَ دَفْنِهِ : إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِیلٌ إِلَّا عَنْکَ وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِیحٌ إِلَّا عَلَیْکَ وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِکَ لَجَلِیلٌ وَ إِنَّهُ قَبْلَکَ وَ بَعْدَکَ لَجَلَلٌ.
(و درود خدا بر او، به هنگام دفن رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: همانا شکیبایى نیکوست جز در غم از دست دادنت، و بى تابى ناپسند است جز در اندوه مرگ تو، مصیبت تو بزرگ، و مصیبت هاى پیش از تو و پس از تو ناچیزند.
شرح حکمت:
در خطبه 235 کلامى از امیرمؤمنان على علیه السلام نقل شد که به هنگام غسل و دفن پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مى فرماید: «پدر و مادرم فدایت باد اى رسول خدا، با مرگ تو چیزى قطع شد که با مرگ دیگرى قطع نگشت و آن نبوّت و پیام آوردن (از سوى خدا) و اخبار آسمان بود... اگر تو ما را به صبر و شکیبایى امر نفرموده بودى و از جزع و بى تابى نهى نمى کردى، آنقدر بر تو گریه مى کردیم که اشکهایمان تمام شود.»
ظاهر عبارت این است که این کلام در واقع به صورت استثنایى از گفتار حکیمانه اى است که امام پیش از این در حکمت قبل فرموده بودند و همچنین نسبت به تمام روایاتى که دعوت به صبر و نهى از جزع مى کند. بنابراین مفهوم کلام چنین مى شود که زیبایى صبر و شکیبایى نیز در بعضى از موارد استثنایى دارد و همچنین زشتى جزع و بى تابى. آنجا که براى موارد شخصى و فردى باشد (مانند مصیبت از دست دادن فرزند و برادر و عزیزان دیگر) صبر، جمیل است و جزع، قبیح؛ اما آنجا که براى اهداف مهم اجتماعى باشد مانند آنچه امیرمؤمنان علیه السلام پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله انجام داد و همچنین بانوى اسلام فاطمه زهرا سلام الله علیها در مصیبت پدر، و بازماندگان خاندان پیغمبرصلی الله علیه وآله در مصائب کربلا و عاشورا، در این موارد نه صبر جمیل است و نه جزع قبیح، زیرا اهمیت مقام والاى پیامبر صلی الله علیه وآله و شهداى کربلا و مانند آن را نشان مى دهد. البته این گونه مصائب ـ برخلاف مصائب شخصى ـ باید هرگز فراموش نشود. به همین دلیل جزع، جمیل مى شود و صبر قبیح. ولى بعضى از شارحان نهج البلاغه استثنا را در اینجا حقیقى ندانسته و آن را کنایه از عظمت مصیبت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله شمرده اند، زیرا با فقدان آن حضرت مشکلات عظیمى در جهان اسلام به وجود آمد.