رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باب ائمه میدانند که چه وقت می میرند وآنان جز به اختیار خودشان نمیمیرند» ثبت شده است

حدیث شماره 8 باب ائمه علیهم السلام می دانند که چه وقت می میرند و آنان جز به اختیار خودشان نمی میرند کتاب حجت اصول کافی

 

امام باقر (علیه السلام) فرمودند: « خداى عزّوجلّ اسباب یارى را بر امام حسین (علیه السلام) فرو فرستاد، به مرتبه‏ اى که ما بین آسمان و زمین (از فرشتگان پر) شد. بعد از آن حضرت مخیّر شد در میان این‏که هر یک از نصرت، یا لقاى خدا را که مى‏خواهد، اختیار کند. پس آن حضرت، لقاى خداى عزّوجلّ را اختیار کرد.»

حدیث شماره 7 باب ائمه علیهم السلام می دانند که چه وقت می میرند و آنان جز به اختیار خودشان نمی میرند کتاب حجت اصول کافی

 

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «روزى که پدرم وفات کرد، من در حضورش بودم، در باره غسل و کفن و داخل کردن قبرش به من سفارش هائى می کرد. من گفتم اى پدر از آغاز بیماریت تو را مثل امروز نیکو حال ندیده‏ ام، من نشانه مرگ بر شما نمی بینم، فرمودند: پسر جان مگر نشنیدى که على بن الحسین (علیهما السلام) از پشت دیوار آواز می داد که یا محمد بیا و تعجیل کن.»

حدیث شماره 6 باب ائمه علیهم السلام می دانند که چه وقت می میرند و آنان جز به اختیار خودشان نمی میرند کتاب حجت اصول کافی

 

مسافر گوید حضرت ابو الحسن امام رضا (علیه السلام) به من فرمودند: «اى مسافر در این جویبار، ماهیانى هست؟» عرض کردم آرى قربانت گردم. فرمودند: «من دیشب رسول خدا را در خواب دیدم، فرمود: اى على آنچه نزد ماست براى تو بهتر است.» (و این جمله خبر از وفات آن حضرت بود و موضوع ماهیان جویبار براى این است که خواب دیدن پیغمبر نزد آن حضرت مشاهد و محسوس است مانند دیدن مسافر، ماهیان را).

حدیث شماره 5 باب ائمه علیهم السلام می دانند که چه وقت می میرند و آنان جز به اختیار خودشان نمی میرند کتاب حجت اصول کافی

موسى بن جعفر علیه السلام فرمود: «خداى عزوجل بر شیعه غضب کرد، پس مرا مخیر ساخت که یا من و یا آنها فدا شویم. به خدا (سوگند) من با دادن جان خودم، ایشان را حفظ کردم.»

 

شرح‏:

علامه مجلسى ره گوید غضب خدا بر شیعه یا براى این بود که ایشان تقیه را از دست دادند و امامت آن حضرت را فاش کردند: پس خلیفه وقت هارون الرشید چاره ای نداشت، جز اینکه یا شیعیان را تعقیب کند و بکشد و یا آن حضرت را زندانى و مسموم کند، و حضرتش سلامت شیعه را به قیمت جان خود خرید.

یا آنکه علت غضب خدا این بود که شیعیان از آن حضرت اطاعت و انقیاد نکردند تا هارونیان بر آنها مسلط شدند، خداى تعالى آن حضرت را مخیر ساخت که یا جنگ کند و جماعتى از شیعه را به کشتن دهد و یا گوشه گیرى کند و تن به زندان و شهادت دهند.

حدیث شماره ۴ باب ائمه علیهم السلام می دانند که چه وقت می میرند و آنان جز به اختیار خودشان نمی میرند کتاب حجت اصول کافی
قسمت دوم

ادامه شرح:

چنانکه پیامبر و امیرالمؤمنین (صلى الله علیهما) منافقین را مى شناختند و از عقاید فاسد آنها آگاه بودند، ولى مکلف نمودند که از آنها دورى کنند و با آنها معاشرت و ازدواج ننمایند یا آنها را بکشند و یا طرد کنند تا زمانى که عمل موجب قبل و طرد از آنها مشاهده نشود.
همچنین امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) با آنکه مى دانست که در ظاهر بر معاویه ظفر نمى کند و مى دانست که معاویه پس از وى خلافت مى کند، ولى از جنگیدن با او کوتاهى نفرمود، بلکه نهایت کوشش را بکار برد تا شهید گشت و خود آن حضرت خبر می داد که من کشته مى شوم و پس از من معاویه بر شیعیانم تسلط پیدا مى کند و همچنین امام حسین (علیه السلام) مى دانست که اهل عراق با او پیمان شکنى مى کنند و خود او با اولاد و اصحابش کشته مى شود و بارها از این مطلب خبر مى داد ولى از جانب خداوند متعال مکلف نبود که به عراق نرود و جان خود را حفظ کند.
سپس مجلسى علیه الرحمه از محقق سدید مرحوم شیخ مفید قدس الله روحه نقل مى کند که ایشان هم در جواب مسائل عکبریه از این اشکال جواب داده اند که در مذهب ما این مطلب مورد اتفاق نیست که امام (علیه السلام) تمام حوادث و وقایعى که پیش آمد مى کند با تفضیل و تشخیص مى داند (چنانچه در حدیث ۶۵۹ راجع به پنهان شدن کنیز امام صادق علیه السلام بیان کردیم) بلکه آنچه مورد اتفاق شیعه مى باشد این است که هر قضیه و حادثه اى که در روى زمین رخ دهد، امام (علیه السلام) حکم آن را مى داند و سپس مى گوید و اگر هم روایتى باشد که امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) قتل و شهادت خود را به تفضیل مى دانست مى گوئیم آن حضرت مأمور به تسلیم و صبر بر شهادت بود، تا به درجات بلندى که جز وسیله شهادت به آن نتوان رسید نائل آید، و سپس نسبت به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) نزدیک به همین بیان را مى فرماید و در حدیث ۶۷۵ راجع به این مطلب توضیح بیشترى داده مى شود.
آنگاه مرحوم مجلسى از علامه حلى طیب الله تربته پاسخ این اشکال را به همین مضمون نقل مى کند و خلاصه اش این است که تکلیف امام غیر از تکلیف ما مى باشد و رواست که امام علیه السلام با آنکه مى دانست در آن شب کشته مى شود، جان خود را در راه خدا بذل کرده باشد، چنانچه بر سرباز جبهه جهاد، لازم است پایدارى ورزد اگرچه کشته شود.
آنچه به نظر ما مى رسد کلام این بزرگان در نهایت متانت و استحکام است و احتمالى را که شیخ مفید درباره علم امام فرمود، سزاوار است مورد دقت و مطالعه قرار گیرد، زیرا وقتى چنین عالم بزرگى احتمال عدم تعمیم علم امام را نسبت به تمام وقایع و حوادث بدهد، ما حق نداریم که دایه دلسوزتر از مادر شده و شمول علم امام را به تمام وقایع و حوادث مورد اتفاق شیعه بدانیم.

حدیث شماره 4 باب ائمه علیهم السلام می دانند که چه وقت می میرند و آنان جز به اختیار خودشان نمی میرند کتاب حجت اصول کافی

قسمت اول

 

حسن بن جهم گوید به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم همانا امیرالمؤمنین (علیه السلام) قاتل خود را شناخته بود و می دانست که در چه شبى و در چه مکانى کشته می شود، و چون نعره مرغابیان را در خانه شنید خودش فرمود: «اینها فریادزنانی اند که به دنبالشان نوحه خوانان می آیند.» و چون ام کلثوم به ایشان عرض کرد: «کاش امشب در خانه نماز بخوانى و براى نماز جماعت دیگرى را بفرستى» از او نپذیرفت و در آن شب بدون اسلحه‏ در رفت و آمد بود، در صورتى که می دانست ابن ملجم- لعنه اللَّه- او را با شمشیر می کشد و اقدام به چنین کارى جایز نیست.

امام فرمودند: «آنچه گفتى درست است ولى خودش اختیار فرمود که در آن شب مقدرات خداى عز و جل اجرا شود.»

 

شرح:

درباره کلمه «خُیِّرَ» که در جمله اخیر روایت بیان شده است، مرحوم مجلسى (ره) دو نسخه بدل ذکر مى کند:

1- حیر 2- حین. بنابر اول معنى جمله این است: ولى حضرت در آن شب فراموش کرد و غفلت نمود، تا مقدرات خدا اجرا شود. و بنابر نسخه دوم ولى آن حضرت در آن شب معین شده بود، تا مقدرات خداى عزوجل اجرا شود. و خود مجلسى (ره) نسخه اول را قبول نمى کند زیرا مخالف با روایات دیگر است ولى نسخه دوم را واضحتر و روشنتر از همه مى داند و سپس توضیح مى دهد ک: اصل اشکال و اعتراض در اینجا این است که حفظ نفس به حکم عقل و شرع واجب است و جایز نیست که انسان خود را به هلاکت اندازد، پس چرا على (علیه السلام) آن شب به مسجد رفت، آنگاه در مقام جواب مى فرماید و چه خوب مى فرماید.

کسى که مقدرات خدا و علل اسباب آنها را نمى داند، مى تواند از آنها دورى و اجتناب ورزد و به اجتناب مکلف شود، اما کسى که به جمیع حوادث و پیش آمدها عالم است، چگونه ممکن است او را به اجتناب و دورى از آن مکلف نمود. اگر چنین تکلیفى ممکن باشد، لازم آید که هیچ یک از مقدرات نسبت به او واقع نشود، پس امامان ما (علیهم السلام) به جمیع حوادث و بلاهائى که بر آنان واقع مى شود عالمند و تکلیف هم ندارند که طبق این علم عمل کنند و از آن بلاها اجتناب و دورى ورزند...

حدیث شماره 3 باب ائمه علیهم السلام می دانند که چه وقت می میرند و آنان جز به اختیار خودشان نمی میرند کتاب حجت اصول کافی

 

امام جعفر صادق (علیه السلام) از پدرشان نقل می فرمایند که: «در شب وفات على بن الحسین (علیهم السلام) برایش شربتى برد و گفت: «اى پدر، این شربت را بنوش» او فرمود: «پسر جان امشب من قبض روح می شوم و رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) هم در همین شب قبض روح شد.»» (یعنى در همین شب از لحاظ ماه و یا لحاظ هفته و در هر صورت این قول خلاف مشهور است.)

حدیث شماره 2  باب ائمه علیهم السلام می دانند که چه وقت می میرند و آنان جز به اختیار خودشان نمی میرند کتاب حجت اصول کافی

 

ابن بشار گوید شیخى سنى از اهل قطیعة الربیع بغداد که از او روایت نقل می شد، به من گفت من یکى از این خاندان (امامان شیعه) را که فضیلتش زبانزد مردم بود، دیدم. که در فضیلت و عبادت مانند او هرگز ندیده بودم. گفتم او که بود و حالش را چگونه دیدى؟ گفت: در ایام سندى بن شاهک، ما را که هشتاد تن از آبرومندان و نیکوکاران نزد مردم بودیم، جمع کرد، و به حضور موسى بن جعفر (علیهما السلام) برد (زمانى که مسمومش کرده و هنوز اثر زهر در بدن مبارکش هویدا نگشته بود) سندى به ما گفت به این مرد نگاه کنید و ببینید آیا نسبت به او پیش آمدى رخ داده است؟ زیرا مردم گمان می کنند که چنین شده و این سخن را بسیار می گویند، این است منزل و استراحتگاه او که در کمال وسعت و بدون سختى و فشار است، امیرالمؤمنین‏ (هارون رشید لعنه اللّه) نسبت به او سوء قصدى ندارد و فقط به این انتظار است که امیر المؤمنین از سفر برگردد و با او مناظره و مباحثه کند، او را می بینید که صحیح و سالم و از همه چیز در وسعت است، شما از خود او بپرسید. شیخ سنى گوید: (منظره امام بقدرى ما را جذب کرده بود که به سخن سندى توجهى نداشتیم) و هدفى جز دیدار او و نظر به فضل و هیئت جذاب او نداشتیم، لذا موسى بن جعفر (علیهما السلام) خودش فرمودند: «امّا آنچه درباره فراخی منزل و مانند آن گفت، همین طور است. ولى من به شما جمعیت خبر می دهم که در هفت دانه خرما به من زهر داده‏اند و فردا رنگ من سبز می شود و پس فردا می میرم.» شیخ سنى گوید من به سندى بن شاهک نگاه کردم، دیدم او مضطرب شد و مثل شاخه خرما می لرزید.

حدیث شماره 1 باب ائمه علیهم السلام می دانند که چه وقت می میرند و آنان جز به اختیار خودشان نمی میرند کتاب حجت اصول کافی

 

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «هر امامى که نداند چه به سرش می ‏آید (از خیر و شر و بلا و عافیت) و به سوى چه می رود (از مرگ و شهادت) او حجت خدا بر خلقش نیست.»