رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمز حیات» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

میلاد با سعادت حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام جعفر صادق (علیه السلام) را خدمت همه سروران گرامی تبریک و تهنیت عرض میکنم.

من ادم خاطره بازی هستم تو فکر گذشته رمزحیات بودم یادم اومد بچه ها میگفتن مطالب دکتر از دید و زاویه جدید و قشنگی نوشته شده و کامل ارتباط آیات رو میشه فهمید فقط کمی روانتر و عامیانه تر بشه عالی میشه این بود که ما در این برهه ویراستاری هم تجربه کردیم و حتی المقدور مطالب دکتر رو به زبان محاوره ویرایش میکردم. از جمله ویژگی های خوب نوشتار دکتر این بود با مثالهایی محتوا و منظور ایات رو برام روشن تر میساخت و هر از چند گاهی یک مروری بر مجموع آیات گذشته میکرد و جمع بندی میکرد که فهم دقیق تری رو دست ادم میداد.

من داشتم مطالب قدیم رو میخوندم؛ این پست رو که در جواب یک سری از خواننده ها در مورد چرایی هدف ما از این مدل فعالیت ها بود، دیدم. خیلی این مطلب رو دوست دارم و خوندن مجددش خالی از لطف نیست.

با هم مطلب زیر رو که به قلم دکتر نوشته شده رو میخوانیم:

 

روزی از روزها به سه دوست و همکار مأموریتی می دهند. این سه دوست برای انجام وظیفه ی خود باید به مشهد سفر می کردند. یکی از این افراد به جای مشهد، سواحل مدیترانه را برای خود به عنوان مقصد انتخاب می کند. او وسایل خویش را برای این مقصد فراهم نموده و برای رسیدن به آن تلاش می کند. دیگری در اداره ی خود نشسته و از محاسن این مأموریت و فواید آن سخن ها گفته و به این واسطه سرخوش شده و غافل از انجام مأموریت. اما نفر آخر نه تنها به درستی مشهد را به عنوان مقصد خویش انتخاب می کند بلکه برای رسیدن به آن برنامه ریزی نموده و حرکت می نماید. این افراد اگر چه در ابتدا دوست و همکار بودند، اما به محض اعلام مأموریت راهشان از یکدیگر جدا می گردد.

 

شخصیت هر کدام از این افراد بیانگر سه اصطلاح پرکاربرد در جهان واقع است:

1. آرزو

انسان های با آرزوهای دور و دراز، در واقع جهت و مقصد خود را اشتباه انتخاب نموده اند. این افراد به جای رنگ و بوی خدایی گرفتن، رنگ و بوی دنیا می دهند. دغدغه ی اصلی اینها رسیدن به رفاه و آسایش دنیایی بدون در نظر گرفتن آخرت است. اینها مصداق آیه ی 200 در سوره ی مبارکه ی بقره هستند.

2. شعار

گروه دوم مصداق آیه ی 44 سوره ی مبارکه ی بقره هستند. این ها به جای تلاش برای آماده نمودن حلوا و خوردن آن، سعی می کنند پیرامون شیرینی حلوا سخن گفته و از این صحبت احساس شیرینی را خیال کنند. این ها به جای تلاش برای ساختن خوشبختی، آن را برای خود خیال می کنند. به عبارت دیگر این ها هنگام نقد جامعه و دنیا، نیمه ی خالی آن را دیده و هنگام نقد خود، به نقاط قوت خود اشاره می مایند. دنیا و خلق دست در دست هم داده اند تا مانع خوشبختی این ها شوند. این ها به مرور زمان ظاهری بزرگ تر یافته و باطنی تهی تر. این ها غافلند از اینکه «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى(نجم39)»

3. آرمان

این ها یافته اند که خوشبختی نزد خالق خوشبختی هاست. این ها فهمیده اند که قوانین هستی نه تنها خوشبختی را از کسی صلب ننموده بلکه دست در دست یکدیگر داده اند تا به کسی که برای به دست آوردن خوشبختی تلاش می کند یاری رسانند. این ها نه تنها هدف و جهت درستی انتخاب نموده اند بلکه در این راستا قدم برداشته و برای رسیدن به خوشبختی تلاش می کنند.

 

با این توجه من و دوستانم سعی کردیم آرمان های خود را به درستی انتخاب نماییم. به همین خاطر نیاز داشتیم جهت درست را شناسایی نموده و برنامه ریزی صحیح را برای گام نهادن در این مسیر بیاموزیم. ابزارهای یادگیری خود را در سه دسته ی زیر یافتیم.

الف) تجربه: آموختن از وقایعی است که در طول زندگیمان رخ می دهد.

ب) عبرت: آموختن از رخدادهای زندگی اطرافیانمان است.

پ) مطالعه و شاگردی.

فرض کنید شخصی می خواهد مساحت زیر یک نمودار سینوسی را محاسبه نماید. اگر او با ابزاری به عنوان انتگرال آشنا نباشد، نمی تواند این مساحت را به دست آورد. نه تجربه و نه عبرت، هیچ کدام از این ها نمی توانند چنین ابزاری را آموزش دهند، اما مطالعه می تواند.

به عبارت دیگر از طریق مطالعه قوانین حاکم بر نفس و هستی یاد گرفته می شود. بنابراین مطالعه روشی به مراتب قدرتمندتر و سریع تر از دو روش دیگر است.

 

والعاقبة للمتقین

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و ادب خدمت همه خوانندگان عزیز و گرامی؛

حسب امر بزرگواری قصد دارم در این نوشتار توضیحی در مورد شکل گیری رمزحیات و روندی که طی کرده رو ارائه بدهم.

میشه گفت حدودا دوسال پیش بود یعنی پاییز 94 که من مشغول جمع آوری پایان نامه ارشدم بود و به حدی از مشکلات و سختی ها در روند انجام پایان نامه ام رسیده بودم که فوق العاده احساس خستگی و اشفتگی میکردم. خب از زمان کارشناسی ما یه وبلاگی داشتیم با بچه ها هم ورودیمون و اشناییت مختصری با وبلاگ داشتم و اون شب به سرم زد که وبلاگی بزنم و کمی بنویسم و با نوشتن خودمو خالی کنم. تو بلاگفا شروع کردم به نوشتن به آدرس afkarenagofteh.blogfa.com مدتی مینوشتیم و هرچه تو دلم بود رو میگفتم، از اذیتهایی که دانشگاه بهم میکرد از کمک نکردنای استادم و از آنچه که دوست داشتم که بیشتر مطالب مذهبی بود و به مناسبتهای ولادت و شهادت ائمه علیهم السلام بیشتر می نوشتم. با این که وبلاگ تازه تاسیسی داشتم اما همین مطالب مذهبی، خوب گل کرد و خواننده ها خوششون اومد و من هم بعد اون که دیدم بچه ها استقبال خوبی از این مدل مطالب دارند سعی کردم بیشتر در این زمینه ها بنویسم تا اینکه بلاگفا بهم خورد و کل مطالب من پاک شد و اومدیم با همون ادرس، وبلاگی تو بیان ایجاد کردیم که الان بعد اینکه دامین رمزحیات رو گذاشتم رو وب، کس دیگه ای که نمیشناسمش هم با ادرس afkarenagofteh.blog.ir رفت وبلاگ زد.

یکی از لطفهایی که خداوند در حق من کرد این بود که در دوران ارشد با چندین انسان وارسته و عالم آشنا شدم. افرادی که برام الگو شدن، دانشجویان دکترای مهندسی برق و عمران که جدایی از تبحر خاص خودشون در رشته تخصصی شون افراد مومن و باتقوایی بودند، در یک کلام آدمای فوق العاده ای بودند. یکی از این بزرگواران جناب دکتر م.ش بود که ایشون خودشون قرآن رو به همراه ترجمه و تفسیرش میخوندن و بعد آنچه که دستگیرش میشد رو یادداشت برمیداشتن و گاهی در سفرهای درون شهری که باهم داشتیم برای من نکات قرآنی که استخراج کرده بودند رو بیان میکردند که برام بسیار جالب و شیوا بودند. پس از اینکه دیدم خوانندگان از مطالب مذهبی استقبال خوبی کردن و مشتاق این جور مطالب هستند از دکتر تقاضا کردم تا آنچه که تاکنون یادداشت برداشته اند رو در اختیار من قرار بدهند تا در وبلاگم برا خواننده ها بذارم. نزدیک دو جز رو دکتر طی دوسال یادداشت برداشته بود و در اختیار من قرار داد و من هم هر روز به صورت مطالب تا حد امکان کوتاه در وبلاگ قرار میدادم. در این مدت خواننده ها باورشون نمیشد که یک دکتر برق این ها رو نوشته و سر هیمن موضوع با اشتیاق بیشتری مطالب رو دنبال میکردن و در هیمن حین من بنظرم رسید دیگه افکار ناگفته اسم برازنده ای برا اینجا نیست وبدلیل اینکه به این باور رسیده بودم قرآن برا همه شئون زندگی راهکار داده اسم رمزحیات رو برا اینجا انتخاب کردم و همزمان صفحه اینستاگرام و کانال رمزحیات هم با محوریت همین مطالب قرآنی نوشته شده توسط دکتر، با کمک محمدرضا دوست مشترک من و دکتر راه انداختیم. از برکات دیگه ای که اینجا داشت این بود وبلاگ یک روز بدون گناه رو با همکاری بچه های بیان تاسیس کردیم. خلاصه مطالب رمز حیات کم کم به اواخر جز دو رسید و من باید میرفتم خدمت سربازی و دو ماهی آموزشی بودم و به نت دسترسی نداشتم، برای اینکه رمزحیات نخوابه از یکی از بلاگرها، سرکار خانم شکیبا درخواست کردم که در این مدت ادامه مطالب رو قرار بدهند که ایشان نیز این زحمت را تقبل کردند. تا اینکه مطالب جز دوم تموم شد و دکتر هم هنوز جز سوم رو تموم نکرده بودن و برا همین با توجه به اینکه منم درگیری های خدمت سربازی رو داشتم رمز حیات برا مدتی به صورت تعطیل دراومد تا اینکه حدود 60 روز پیش دوستی درخواست کرد ازم تا روزانه حکمتهای نهج البلاغه رو در اختیارش قرار بدم که به نظرم رسید چقدر عالی هست که این حکمتها رو در رمزحیات قرار بدم و به این صورت مجددا رمز حیات شروع به فعالیت کردش و اینجوری شد که باز توفیق شد در خدمت شما بزرگواران باشیم.

در اینجا خداوند را بابت همه لطفهایی که در این زمینه بمن کرد و من نالایق رو وسیله ای برای نشر معارف قرآنی و نهج البلاغه قرار داد سپاسگزارم و همچنین از شما خواننده های عزیز که در این دوسال با ما همراه بودید تشکر میکنم. بر خودم لازم میدونم تا از همه دوستان و بزرگوارانی که در این مسیر به ما کمک کردند به ویژه جناب دکتر مراتب تقدیر و سپاس خودم رو ابراز بدارم و از خداوند متعال برای همه خیر همراه با عافیت مسئلت می نمایم.

اللهم عجل لولیک الفرج