حدیث شماره ۲ باب آنچه ادعاى امامت راستگو را از دروغگو معلوم می کند کتاب حجت اصول کافی
قسمت اول
رافع بن سلمه گوید روز جنگ نهروان همراه على بن ابیطالب (صلوات الله علیه) بودم، هنگامى که على (علیه السلام) نشسته بود، سوارى آمد و گفت: السلام علیک یا على، امام على (علیه السلام) فرمودند: «علیک السلام مادرت به عزایت بنشیند چرا به عنوان امیرالمؤمنین بر من سلام نکردى؟» گفت! آرى، اکنون علتش را به تو مى گویم. در جنگ صفین تو بر حق بودى ولى چون به آن دو حَکَم، حُکم دادی از تو بیزارى جستم و تو را مشرک دانستم، اکنون نمى دانم از کى پیروى کنم، به خدا اگر هدایت تو را از گمراهیت باز شناسم (بدانم بر حقى یا بر باطل) براى من از تمام دنیا بهتر است.امام على (علیه السلام) به او فرمودند: «مادرت به عزایت بنشیند، نزدیک من بیا تا نشانه هاى هدایت را از نشانه هاى گمراهى براى تو بازنمایم.» آن مرد نزدیک حضرت ایستاد، در آن میان سوارى شتابان آمد تا نزد امام على (علیه السلام) رسید و گفت یا امیرالمؤمنین! مژده باد تو را بر فتح، خدا چشمت را روشن کند، به خدا تمام لشکر دشمن کشته شد. حضرت به او فرمودند: «پایین نهر یا پشت آن؟» گفت آرى پایین نهر، فرمودند: «دروغ گفتى، سوگند به آنکه دانه را شکافد و جاندار آفریند، آنها هرگز از نهر عبور نکنند تا کشته شوند.»