حدیث شماره 29 باب در امر غیبت کتاب حجت اصول کافی
قسمت اول
زرارة بن اعین گوید امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آن جوان ناچار غیبت می کند.» عرض کردم چرا؟ فرمودند: «می ترسد» - و با دست اشاره به شکمشان کرد- (یعنى می ترسد او را بکشند) و اوست که چشم به راهش باشند و او است که مردم در ولادتش تردید می کنند. برخى گویند: در شکم مادرش بود (که پدرش مرد) بعضى گویند: پدرش مرد و فرزندى نگذاشت و بعضى گویند: دو سال پیش از وفات پدرش متولد شد.» زراره گوید من عرض کردم چه دستور می فرمائید اگر من به آن زمان رسیدم، فرمودند: «خدا را با این دعا بخوان « اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَبِیَّکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَبِیَّکَ لَمْ أَعْرِفْهُ قَطُّ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی» خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانى، من تو را نخواهم شناخت، خدایا پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر تو پیغمبرت را به من نشناسانى من هرگز او را نشناسم. خدایا تو حجتت را به من بشناسان، زیرا اگر تو حجتت را به من نشناسانى از طریقه دینم گمراه می شوم.» احمد بن هلال (که با دو واسطه از زراره نقل می کند) گوید: من این حدیث را 56 سال پیش شنیده ام.