حدیث شماره 1 باب بیان ارواحی که در ائمه علیهم السلام است کتاب حجت اصول کافی
جابر جعفى گوید امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اى جابر! همانا خداى- تبارک و تعالى- آفریدگان را بر سه دسته آفرید، چنانچه فرماید: «و شما سه گروه خواهید بود. سعادتمندان، چه بلند مرتبه اند سعادتمندان! و شقاوتمندان، چه دون پایه اند شقاوتمندان! و پیشی گیرندگان (به اعمال نیک) که پیشی گیرندگان (به رحمت و آمرزش) اند، اینان مقربان اند. (7 الی 11 واقعه)» پیشى گرفتگان همان رسولان خدا و مخصوصین درگاه او از میان مخلوق می باشند. که خدا در ایشان پنج روح قرار داده است:
1- ایشان را به روح القدس مؤید ساخت و به وسیله آن همه چیز را بدانند و بشناسند. 2- ایشان را با روح ایمان مؤید ساخت و با آن از خداى عز و جل بترسند 3- آنها را به روح قوه مؤید ساخت و با آن بر اطاعت خدا توانائى یافتند 4- آنها را به روح شهوت (میل و اشتها) مؤید ساخت و با آن اطاعت خدا را خواستند و از نافرمانیش کراهت یافتند 5- در ایشان روح حرکت نهاد که همه مردم با آن رفت و آمد کنند.
و در مؤمنین سعادتمند، روح ایمان نهاد که با آن از خدا بترسند و در ایشان روح قوه نهاد و با آن بر اطاعت خدا توانائى یافتند، و در ایشان روح شهوت نهاد و یا آن خواهان اطاعت خدا گشتند و در ایشان روح حرکت نهاد که مردم با آن روح رفت و آمد کنند.
شرح:
کلمه روح در این حدیث شریف به معنى قوه و نیروئى است باطنى و معنوى که منشأ و مبدأ آثاری است که امام (علیه السلام) بیان می کند، زیرا رفت و آمد انسان و ترس او از خدا و شناختن و دانستن چیزها آثار و اعمالى است که از انسان بروز می کند و این آثار ناچار باید مبدأ و علت و موجب و محرکى داشته باشند که هستى و قیامشان به آن باشد.
کلمه روح در این روایت همان مبدأ و علتى است که سبب پیدایش این آثار گشته است، چه آنکه این ارواح پنج روح جدا و مستقل باشند یا آنکه درجات و مراتب یک روح باشند که همان روح ناطقه انسان و فصل ممیز او از حیوان باشد، ولى ظاهر این است که هر یک روحى جدا هستند و روح القدس و روح ایمان از خارج به کمک انسان می رسد و سه روح دیگر از درون و داخل او را کمک می دهد و هم از این حدیث استفاده می شود که روح حرکت، عمومیت دارد و در هر انسانى هست و روح القدس مختص به رسولان و پیغمبران است و حتى در مؤمنین دست سعادتمند هم نیست و تعبیر به دست راستی ها (سعادتمند) از این جهت است که روز قیامت نامه اعمالشان به دست راستشان داده شود و یا به جهت این است که اهل میمنت و برکنند، بر خلاف دست چپی ها (شقاوتمند).