رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۵۷۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب حجت» ثبت شده است

حدیث شماره 6 باب امام علیه السلام امام پس از خود را مى شناسد و آیه «خدا به شما فرمان مى دهد که امانات را به اهلش بپردازید» درباره آنها نازل شده است کتاب حجت اصول کافی

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «امام، امام بعد از خود را می شناسد و به او وصیت می کند.»

حدیث شماره ۵ باب امام علیه السلام امام پس از خود را مى شناسد و آیه «خدا به شما فرمان مى دهد که امانات را به اهلش بپردازید» درباره آنها نازل شده است کتاب حجت اصول کافی

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «امام نمی میرد تا امام بعد از خود را بشناسد و به او وصیت کند.»

حدیث شماره ۴ باب امام علیه السلام امام پس از خود را مى شناسد و آیه «خدا به شما فرمان مى دهد که امانات را به اهلش بپردازید» درباره آنها نازل شده است کتاب حجت اصول کافی

معلى بن خنیس گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره قول خداى عزوجل «خدا به شما فرمان می دهد که امانتها را به صاحبانش برسانید. (۵۸ نساء)» پرسیدم فرمودند: «خدا امام پیشین را دستور می دهد که هر چه (از علائم امامت) نزد اوست به امام بعد از خود رد کند.»

 

حدیث شماره ۳ باب امام علیه السلام امام پس از خود را مى شناسد و آیه «خدا به شما فرمان مى دهد که امانات را به اهلش بپردازید» درباره آنها نازل شده است کتاب حجت اصول کافی

امام رضا (علیه السلام) درباره سخن خداى عزوجل «خدا به شما فرمان می دهد که امانتها را به صاحبانش برسانید. (۵۸ نساء)» فرمودند: «ایشان ائمه هستند. هر امامى باید آن را به امام بعد از خود بسپارد، به دیگرى ندهد و ا او هم دریغ ندارد.» 

حدیث شماره 2 باب امام علیه السلام امام پس از خود را مى شناسد و آیه «خدا به شما فرمان مى دهد که امانات را به اهلش بپردازید» درباره آنها نازل شده است کتاب حجت اصول کافی

احمد بن عمر گوید از امام رضا (علیه السلام) درباره سخن خداى عزوجل خدا به شما فرمان می دهد که امانتها را به صاحبانش برسانید. (58 نساء)» پرسیدم، فرمودند: «ایشان ائمه از آل محمد (صلّى اللَّه علیه و آله) می باشند که باید هر امامى امانت (امامت) را به امام بعد از خود بسپارد، به دیگرى ندهد و از امام هم دریغ ندارد.»

حدیث شماره 1 باب امام علیه السلام امام پس از خود را مى شناسد و آیه «خدا به شما فرمان مى دهد که امانات را به اهلش بپردازید» درباره آنها نازل شده است کتاب حجت اصول کافی

 

برید عجلى گوید از امام باقر (علیه السلام) درباره سخن خداى عزوجل «خدا به شما فرمان می دهد که امانتها را به صاحبانش برسانید و چون میان مردم داور شدید به عدالت حکم کنید. (58 نساء)» پرسیدم، فرمودند: «خدا ما را قصد کرده است، که باید امام پیشین کتابها و علم و سلاح را به امام بعد از خود برساند «و چون میان مردم داور شدید، به عدالت حکم کنید» یعنى به آنچه دست شماست (از احکام و قوانین خدا حکم کنید) سپس خداى تعالى به مردم فرماید: «ای کسانى که ایمان آورده‏اید! خدا را اطاعت کنید و رسول و والیان امر از خودتان را اطاعت کنید. (59 نساء)» خدا خصوص ما را قصد کرده، (مائیم والیان امر) خدا همه مؤمنین را تا روز قیامت به اطاعت ما امر فرموده و چون از نزاع و اختلاف درباره امرى ترسیدید، آن را به خدا و رسول و والیان امر از خود ارجاع دهید. این دستور این‌چنین نازل شده است. چگونه ممکن است خداى عزوجل به اطاعت والیان امر فرمان دهد و نزاع و اختلاف با ایشان را اجازه فرماید؟!! همانا تکلیف کشمکش و رجوع به حکم را نسبت به مأمورین صادر فرموده که به آنها گفته شده: «اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و والیان امر از خود را.»

 

شرح‏:

راجع به رسانیدن امانتها به صاحبانش چند قول است: 1- شامل هر گونه امانتى است، امانات خدا امر و نهى و دستورات اوست، و امانات مردم سپرده‏هاى آنهاست به یکدیگر 2- رعیت امانت خداست در دست پیشوایان و زعما که باید در تعلیم و تربیت آنها رعایت کنند و استدلال در آخر روایت براى رد کسانى است که می گویند معنى آیه این است: اگر شما با والیان امر در امر دین اختلاف کردید به کتاب و سنت مراجعه کنید و دلیل ردش این است که چگونه ممکن است خدا در یک جا بگوید: از والیان امر اطاعت کنید و در جاى دیگر بفرماید: اگر با آنها اختلاف و نزاع پیدا کردید ....؟! پس معلوم مى‏شود که والیان امر همان ائمه هستند که مردم باید در اختلافات خود بقول آنها رجوع کنند و داورى ایشان را بدون چون و چرا بپذیرند، نه آنکه نسبت بقول امام هم رد و انکار داشته باشند تا آنجا هم نزاع و اختلاف پیدا شود. و اما راجع به آنچه فرمود: این گونه نازل شده است، اصل آیه در قرآن اینست: فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ و کلمه «أُولِی الْأَمْرِ» در قرآن نیست، پس ممکن است قول امام تفسیر ارجاع به خدا و رسول باشد، زیرا ارجاع به ائمه هم ارجاع به رسول است و «این چنین نازل شده» از نظر معنى است.

حدیث شماره 3 باب ائمه صلوات الله علیهم در علم و شجاعت و اطاعت برابرند کتاب حجت اصول کافی

حارث بن مغیرة گوید شنیدم امام صادق (علیه السلام) می فرمایند «رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) فرمودند: «ما نسبت به امر و فهم و حلال و حرام در یک روش هستیم.» و اما پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) و على (علیه السلام) فضیلت خود را دارند.»

 

شرح:

مقصود از امر یا امر امامت و خلافت است و یا فرمانی است که به مردم می دهند و اطاعتش واجب است و نسبت به فضیلت على (علیه السلام) بر امامان دیگر روایاتى وارد شده که از جمله آنها همین روایت است و روایت دیگری است که لقب امیرالمؤمنین را منحصر و مختص به آن حضرت بیان می کند و نیز از روایاتى استفاده مى‏شود که بعد از آن حضرت حسنین و پس از آنها امام دوازدهم (علیهم السلام) فضیلت دارد، و بقیه هشت امام دیگر برابرند.

حدیث شماره 2 باب ائمه صلوات الله علیهم در علم و شجاعت و اطاعت برابرند کتاب حجت اصول کافی

حضرت ابوالحسن (علیه السلام) فرمودند: «ما خانواده در علم و شجاعت برابریم و در بخشیدن (علم و مال به مردم) به هر اندازه که دستور داریم، می بخشیم.»

حدیث شماره 1 باب ائمه صلوات الله علیهم در علم و شجاعت و اطاعت برابرند کتاب حجت اصول کافی

امام صادق (علیه السلام) درباره آیه «کسانى که ایمان آوردند و فرزندانشان هم در ایمان از آنها پیروى کردند، فرزندانشان را به ایشان ملحق کنیم و از عملشان چیزى نمی کاهیم. (21 طور)» فرمودند: «کسانى که ایمان آوردند، پیامبر (صلّى اللَّه علیه و آله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند، و فرزندانشان، ائمه و اوصیاء (صلوات اللَّه علیهم) باشند (می فرماید) ما آنان را به ایشان ملحق کرده و حجتى را که محمد (صلّى اللَّه علیه و آله) درباره على (علیه اسلام) آورد، نسبت به اولادش کاهش ندهیم و حجت همه یکى است و طاعتشان هم یکى است.»

حدیث شماره 3 باب زمانی که امام به تمام علوم امام پیش از خود (علیهم السلام) آگاه می شود کتاب حجت اصول کافی

یکى از اصحاب گوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم چه زمانى امام، امامت و رسیدن امر را به خود می فهمد؟ فرمودند: «در آخرین دقیقه زندگى امام پیشین.»

حدیث شماره 2 باب زمانی که امام به تمام علوم امام پیش از خود (علیهم السلام) آگاه می شود کتاب حجت اصول کافی

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «جانشین امام، به علم امام پیش از خود را در آخرین دقیقه‏ای که از روح او باقى مانده آگاه مى‏شود.»

حدیث شماره 1 باب زمانی که امام به تمام علوم امام پیش از خود (علیهم السلام) آگاه می شود کتاب حجت اصول کافی

یکى از اصحاب گوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم چه زمانى امام پسین (بعدی) به آنچه نزد امام پیشین است آگاه مى‏شود؟ فرمودند: «در آخرین دقیقه‏اى که از روح او باقى مانده است.»

حدیث شماره 6 باب روحی که خداوند با آن ائمّه علیهم السّلام را استوار می سازد کتاب حجت اصول کافی

سعد اسکاف (کفاش) گوید مردى خدمت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) آمد و درباره روح پرسید که آیا او همان جبرئیل است؟ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به او فرمودند: «جبرئیل (علیه السّلام) از ملائکه است و روح غیر جبرئیل است - و این سخن را تکرار فرمود - او عرض کرد سخن بزرگى گفتى!! هیچکس عقیده ندارد که روح غیر از جبرئیل است. امیرالمؤمنین به او فرمودند: «تو خود گمراهى و از اهل گمراهى روایت مى کنى خداى تعالى به پیغمبرش (صلى اللّه علیه و آله) مى فرماید: « فرمان خدا فرا رسیده است، برای آن عجله نکنید. منزه و برتر است خداوند از اینکه شریک برای او قائل می شوند. فرشتگان را همراه با روح نازل می کند. (1و2  نحل)» و روح غیر از ملائکه (صلوات الله علیهم) مى باشد.»

حدیث شماره 5 باب روحی که خداوند با آن ائمّه علیهم السّلام را استوار می سازد کتاب حجت اصول کافی

ابوحمزه گوید از امام صادق (علیه السّلام) درباره علم امام پرسیدم، که آیا امام آن علم را از دهان رجال علم فرا مى گیرد یا آنکه نزد شما کتابی است که آن را مى خوانید و فرا مى گیرید؟ فرمودند: «این مطلب از آنچه تو گفتى بزرگتر و استوارتر است، مگر نشنیده اى قول خداى عزوجل را «و همچنین روحى از امر خود به تو وحى کردیم، و تو نمى دانستى که کتاب و ایمان چیست (52 شوری)»»

سپس فرمودند: «اصحاب شما درباره این آیه چه مى گویند؟ آیا اقرار دارند که پیغمبر صلى اللّه علیه و آله در حالى بود که کتاب و ایمان نمى دانست؟» عرض کردم قربانت گردم، نمى دانم چه مى گویند. فرمودند: «آرى در حالى بسر مى برد که نمى دانست کتاب و ایمان چیست، تا آنکه خداى تعالى روحى را که در کتابش ذکر مى کند مبعوث کرد، و چون آن را بسوى او وحى فرمود، به سبب آن علم و فهم آموخت، و آن همان روح است که خداى تعالى به هر که خواهد عطا کند، و چون آن را به بنده اى عطا فرماید، به او فهم آموزد.»

حدیث شماره 4 باب روحی که خداوند با آن ائمّه علیهم السّلام را استوار می سازد کتاب حجت اصول کافی

ابوبصیر گوید شنیدم امام صادق (علیه السلام) درباره آیه شریفه «از تو درباره روح می پرسند بگو روح از امر پروردگار من است. (85 اسراء)» می فرمودند: «مخلوقى است بزرگتر از جبرئیل و میکائیل که همراه هیچ یک از پیغمبران گذشته جز محمد (صلّى اللَّه علیه و آله) نبوده است، و آن همراه ائمه می باشد و ایشان را استوار می کند، چنان نیست که‏ هر چه طلب شود، بدست آید (پس همراهى این روح با پیغمبر و امامان فضلى است از خداى تعالى که به هرکس خواهد عطا کند، و با طلب و کوشش بدست نیاید).

 

شرح:

درباره روحى که در این آیه، مورد سؤال واقع شده اختلاف است، یک قول این است که یهود در کتاب تورات خود دیده بودند که از پیغمبر (ص) در باره هر چه بپرسند جواب گوید، ولى درباره روح که سؤال کنند، جواب نگوید، لذا آنها به قریش گفتند: شما از محمد درباره روح بپرسید، اگر جواب صریح داد، بدانید که او پیغمبر نیست و اگر به خدا واگذار کرد، او پیغمبر است.

حدیث شماره 3 باب روحی که خداوند با آن ائمّه علیهم السّلام را استوار می سازد کتاب حجت اصول کافی

ابوبصیر گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره سخن خداى عزوجل «از تو درباره روح می پرسند بگو روح از امر پروردگار من است. (85 اسراء)» پرسیدم. فرمودند: «آن مخلوقى است بزرگتر از جبرئیل و میکائیل که همراه رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) و همراه ائمه است و آن از عالم ملکوت است (یعنى آسمانى و روحانى است).»

حدیث شماره 2 باب روحی که خداوند با آن ائمّه علیهم السّلام را استوار می سازد کتاب حجت اصول کافی

اسباط بن سالم گوید من حاضر بودم که مردى از اهل هیت (شهرى در کنار فرات بوده) از امام (علیه السلام) درباره قول خداى- عز و جل- «و همانگونه روحی را از امر خود بر تو وحی کردیم. (52 شوری)» پرسید امام فرمودند: «از زمانى که خداى عزوجل آن روح را بر محمد (صلّى اللَّه علیه و آله) فرو فرستاده، به آسمان بالا نرفته است و آن روح در ما هست.»

حدیث شماره 1 باب روحی که خداوند با آن ائمّه علیهم السّلام را استوار می سازد کتاب حجت اصول کافی

 

ابوبصیر گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره این سخن خداى تعالى پرسیدم «همانگونه (که بر پیامبران پیشین وحی کردیم) روحی را از امر خود بر تو وحی کردیم، تو (پیش از این) نمی دانستی کتاب و ایمان چیست (52 شوری)» امام فرمودند: «آن مخلوقی است از مخلوقات خداى عزوجل، که از جبرئیل و میکائیل و بزرگ‏تر است، و با رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بود، که او را خبر مى‏داد و استوارش می کرد (که هیچ کجى در امر او نباشد). و آن روح بعد از پیغمبر با ائمّه (علیهم السلام) است.»

حدیث شماره 3 باب بیان ارواحی که در ائمه علیهم السلام است کتاب حجت اصول کافی

مفضل بن عمر گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره دانش امام (علیه السلام) به آنچه در اطراف زمین است پرسیدم در حالی که خودش در میان خانه ای است که پرده اش افکنده است. فرمودند: «اى مفضل! خداى تبارک و تعالى در پیامبر (صلّى اللَّه علیه و آله) پنج روح قرار داد: 1- روح زندگى که با آن بجنبد و راه رود 2- روح قوه که با آن قیام و کوشش کند 3- روح شهوت که با آن بخورد و بیاشامد و با زنان حلال خود نزدیکى کند 4- روح ایمان که با آن ایمان آورد و عدالت ورزد 5- روح القدس که با آن بار نبوت کشد. چون پیامبر (صلّى اللَّه علیه و آله) وفات کد، روح القدس از او به امام (جانشینش) منتقل شود و روح- القدس خواب و غفلت و یاوه‏گرى و تکبر ندارد و چهار روح دیگر خواب و غفلت و تکبر و یاوه‏گرى دارند و به وسیله روح القدس همه چیز درک می شود.»

حدیث شماره 2 باب بیان ارواحی که در ائمه علیهم السلام است کتاب حجت اصول کافی

جابر گوید از امام باقر علیه السلام درباره علم عالم (یعنى امام (علیه السلام)) پرسیدم، فرمودند: «اى جابر! همانا در پیامبران و اوصیاء پنج روح است: 1- روح القدس 2- روح ایمان 3- روح زندگى (حرکت) 4- روح قوه 5- روح شهوت. اى جابر، ایشان به وسیله روح القدس امور و مطالب زیر عرش‏ تا زیر خاک را بدانند.» سپس فرمودند: «ای جابر! آن چهار تا روح هایی هستند که دچار حوادث می شوند جز روح القدس که بازی و بیهودگی ندارد.»

 

شرح‏:

مراد از حوادثی که به آن چهار روح می رسد این است که گاهى آنها را مانعى عارض می شود که از تأثیر باز می مانند و بازى و یاوه‏گرى می کنند، مانند روح شهوت و حرکت در زمان پیرى و مرض و اما روح القدس که مبدأ و سبب علم و فهم امام است، آفت و یاوه‏گرى ندارد و همیشه حقایق را بدون زیاده و نقصان به آنها می فهماند.