حدیث شماره 9 باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «پسر کوّاء نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و گفت اى امیرمؤمنان «و بر اعراف مردانی هستند که هرکسی را با سیمایش می شناسند. (46 اعراف)» یعنى چه؟ فرمودند: «ما هستیم اعراف که یاوران خود را از رخسارۀ آنها بشناسیم،ما هستیم اعراف همان که خداى عز و جل جز از راه ما شناخته نشود خداوند ما را در روز قیامت بر روى صراط معرفت قرار مىدهد پس داخل بهشت نشود جز کسى که ما او را بشناسیم و او ما را بشناسد و به دوزخ نرود مگر کسى که ما او را نشناسیم و او هم ما را نشناسد، به راستى خداى تبارک و تعالى اگر مىخواست بىواسطه خود را به بندگان مىشناسانید ولى ما را باب و صراط و راه معرفت خود قرار داد، کسانى که از ولایت ما روگردانیده و دیگران را بر ما ترجیح دهند از صراط مستقیم منحرفند (در قیامت آنان با سر از صراط فروبیفتند) برابر نیست و برابر نیست کسانى که مردم به آنها پناه گیرند (که ما اهل بیت پیغمبر باشیم) با کسانى که خود محتاج پناهندگى به دیگران باشند (که پیشوایان عامه باشند) زیرا آن مردم (پیروان پیشوایان؟؟؟) به سوى چشمه هاى آب تیره اندک که از چشمه اى به چشمه دیگر ریزد رفتند و کسانى که سوى ما آمدند به سوى چشمه هاى صافى آمدند که آبش به امر پروردگار جاری است و تمام شدن و خشک شدن ندارد.»»
شرح:
علومى را که ابوحنیفه و امثال او دارند تشبیه فرمود به چشمه آبى که تیره و کم است اولا علم حقیقى نیست و مخلوط به جهل است و ثانیا محدود و متناهى است و یک سلسله اصطلاحاتى است که دست به دست می گردد و علوم ربانى خود را تشبیه به چشمه صاف لایزال فرمود. یعنى آنچه ما داریم اولا عین و حقیقت علم است و ثانیا رشته اش به اقیانوس نامحدود علم خدا متصل است که بریدن و تمام شدن ندارد، هر چه از ما بپرسید جواب گوئیم و آنچه گوئیم عین حقیقت و واقعست.