حکمت 319 نهج البلاغه: اثرات فقر
(اقتصادى)
وَ قَالَ (علیه السلام): لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَّةِ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِیَةٌ لِلْمَقْتِ.
و (درود خدا بر او، به پسرش محمد حنفیّه) فرمود: پسرم! من از فقر بر تو مى ترسم پس از آن به خدا پناه ببر، چراکه فقر، دین انسان را ناقص، و عقل را سرگردان، و عامل دشمنى است.
شرح حکمت:
انسان تحت فشار فقر ممکن است تن به گناهانى بدهد و براى به دست آوردن مال، فکر حلال و حرام آن نباشد و یا تحت عنوان ضرورت و اضطرار بعضى از محرمات را براى خود حلال بشمارد. این احتمال نیز هست که فقر گاهى سبب تزلزل اعتقاد انسان به خدا مى شود، زیرا از یکسو شنیده است که خدا رزّاق و روزى رسان است و رزق همه را تضمین کرده و از طرف دیگر خود را در فقر و تنگدستى مى بیند و این مایه سوءظنش به خدا و وعده هاى الهى مى شود، بنابراین هم نقص اعتقادى و هم نقص عملى دامن فقیر را مى گیرد به خصوص اگر انسان کم ظرفیت و پایه اعتقادات او سست باشد. اضافه بر این، ازنظر اخلاقى نیز گرفتار مشکل مى شود، زیرا کینه و حسد و بخل و صفات دیگرى از این قبیل دامان فقیر را در بسیارى از اوقات مى گیرد. اما اینکه عقل را مشوش مى سازد نیز به تجربه ثابت شده است که افراد گرسنه و فقیر هرچند عقل نیرومندى داشته باشند توان فکر کردن و اندیشیدن را از دست مى دهند و حتى گاه در مسائل ساده زندگى گرفتار اشتباه مى شوند و قدرت بر تفکر و تصمیم گیرى را به دلیل فقر و پریشانى از دست مى دهند.
جمله «عامل دشمنی است» داراى دو تفسیر است: نخست اینکه مردم از چنین شخصى فاصله مى گیرند و حتى او را مزاحم خود تصور مى کنند و دیگر اینکه او هم از مردم فاصله مى گیرد، چراکه بسیارى از اوقات فکر مى کند مردم اسباب فقر او را فراهم کرده اند و حق او را خورده و او را بر خاک سیاه نشانده اند، بنابراین از دو سو خشم و ناخرسندى حاصل مى شود.