حکمت 370 نهج البلاغه: تاکید بر تقوا و خلقت هدفدار انسان
(اخلاقى، اجتماعى)
وَ رُوِیَ أَنَّهُ (علیه السلام) قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ إِلَّا قَالَ أَمَامَ الْخُطْبَةِ: أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَیَلْهُوَ وَ لَا تُرِکَ سُدًى فَیَلْغُوَ وَ مَا دُنْیَاهُ الَّتِی تَحَسَّنَتْ لَهُ بِخَلَفٍ مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِی قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِی ظَفِرَ مِنَ الدُّنْیَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ کَالْآخَرِ الَّذِی ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ.
روایت شده که کمتر اتفاق مىافتاد که امام علیه السلام بر منبر بنشیند و پیش از خطبه چنین نفرماید:
اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید (و بدانید) هیچکس بیهوده و عبث آفریده نشده که دائما به لهو (و سرگرمىهاى مختلف) بپردازد و هیچکس مهمل و بىهدف رها نشده تا به کارهاى لغو و بى ارزش مشغول شود؛
و دنیایى که در دیده ها زیباست، جایگزین آخرتى نشود که آن را زشت مى انگارند؛
و آن فریب خورده ای که به بالاترین خواسته های خود از دنیا رسیده مانند کسی نیست که به کمترین نصیب خود از آخرت دست یافته است.
شرح حکمت:
هواى نفس، بلاى بزرگى است، گاهى دیدگاه انسان را چنان دگرگون مى سازد که زشت را زیبا و زیبا را زشت مى بیند همانگونه که قرآن مجید درباره گروهى از اقوام منحرف پیشین مى فرماید: «شیطان اعمال آن ها را در نظرشان زینت داده است. (38 عنکبوت)» و در جاى دیگر مى فرماید: «زندگى دنیا در نظر کافران زینت داده شده است. (212 بقره)»
در روایتی کمترین سهم از بهشت چنین معرفی شده است. ابوبصیر خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید، عرض کرد: فدایت شوم مرا تشویق (به بهشت) کن. امام (علیه السلام) فرمود: بوى بهشت از فاصله هزار سال به مشام مى رسد و کمترین منزلى که بهشتیان دارند منزلى است که اگر همه جن و انس را بخواهد به آن دعوت کند مى تواند از آن ها پذیرایى نماید، بى آن که چیزى از نعمت هاى او کاسته شود و کمترین مقام اهل بهشت مقام کسى است که داخل بهشت مى شود و سه باغ در برابر او نمایان مى گردد و هنگامى که در پایین ترین آن ها وارد مى شود همسران و خادمان و نهرها و میوه هاى فراوانى مى بیند و شکر و حمد خدا را به جا مى آورد. به او گفته مى شود: سر بلند کن و باغ دوم را ببین که در آن نعمت هایى است که در باغ اول نیست. عرضه مى دارد: خداوندا! این باغ را نیز نصیب من کن. مى فرماید: شاید اگر آن را به تو بدهم باز غیر آن را بخواهى. عرضه مى دارد: همین را مى خواهم، همین را مى خواهم. (و به همین ترتیب باغ دیگرى را با نعمت هاى بسیار فراوان مشاهده مى کند و شکر و سپاس خدا را بسیار به جا مى آورد.)