حکمت 407 نهج البلاغه: عقل، عامل نجات انسان
(علمى، معنوى)
وَ قَالَ (علیه السلام): مَا اسْتَوْدَعَ اللَّهُ امْرَأً عَقْلًا إِلَّا اسْتَنْقَذَهُ بِهِ یَوْماً مَا.
و درود خدا بر او، فرمود: خدا عقل را به انسانى نداد جز آن که روزى او را با کمک عقل نجات بخشید.
شرح حکمت:
از تعبیر امام (علیه السلام) استفاده مى شود که عقل، شاخه هاى مختلفى دارد و خداوند در هر کسى شاخه یا شاخه هایى از آن را به ودیعت مى نهد. تعبیر امام(علیه السلام) به «عقلا» به صورت نکره اشاره به همین نکته است. آرى، بعضى عقل معاد دارند، بعضى عقل معاش و بعضى هر دو. عقل معاد نیز شاخه هاى متعددى دارد; کسانى از طریق ادله عقلى وارد مى شوند و افرادى از طریق ادله نقلى که هرکدام نیز شاخه هاى متعددى دارد و در عقل معاش نیز بعضى عقل صنعت دارند، بعضى استعداد خوبى براى کشاورزى و بعضى براى امور دیگر و هرکدام از این ها نیز براى خود شاخه هایى دارد. امام(علیه السلام) مى فرماید: این نقاط قوت که نامش عقل است و خداوند در میان بندگانش تقسیم کرده همه روى حساب است. ممکن است کسى عقل خاصى در وجودش باشد و سالیان دراز از آن استفاده نکند و گاه حتى خودش فکر کند که این عقل و استعداد خاص در وجود او به چه کار مى آید ولى ناگهان جریانى در زندگانى او رخ مى دهد که تا دست به دامان آن عقل و استعداد خاص نزند نجات نمى یابد و این نکته اى است که کمتر کسى به آن توجه دارد و یا در نوشته هاى خود آورده است ولى امام(علیه السلام) به واسطه علم گسترده و وسیعش به این نکته اشاره فرموده است.
و این که در قرآن و روایات اسلامى تأکید بر مشورت شده ممکن است به ملاحظه همین امر باشد که هرکس داراى عقل و تدبیر و هشیارى خاصى است که به هنگام مشورت ظاهر مى شود و ممکن است یکى از آن ها مورد قبول همه طرف هاى مشورت قرار گیرد و سبب نجات گردد.