حدیث شماره ۱۲ کتاب عقل و جهل اصول کافی
قسمت هشتم
... اى هشام! هر که بی نیازی و توانگرىِ بدون مال و آسایش دل از حسد و سلامت دین خواهد، باید با تضرع و زارى از خدا بخواهد که عقلش را کامل کند؛ زیرا عاقل به قدر احتیاج قناعت کند و آنکه به قدر احتیاج قناعت کند بى نیاز گردد و کسى که به قدر احتیاج قناعت نکند هرگز به بى نیازى نرسد.
اى هشام خداوند از زبان مردمى نیک کردار بازگو کرده است که آنان گفتند: «پروردگارا بعد از آنکه ما را هدایت فرمودى دل هایمان را منحرف مساز و ما را از نزد خویش رحمتى بخشاى که تو بخشاینده اى (8 آل عمران)» زیرا دانستند که دل ها منحرف مى شوند و به [دوران] کورى و گمراهى خویش بر می گردند. همانا از خدا نترسد کسى که از جانب خداوند خردمند نگردد و کسى که از جانب خدا خرد نیابد دلش بر شناختى استوار گره نخورد. شناختى که آن را ببیند و حقیقت آن را در دلش بیابد؛ و هیچ کس چنین نباشد مگر کسى که گفتارش با کردارش بخواند و نهانش با آشکارش موافق باشد؛ زیرا خدایى که اسمش مبارک است بر عقل درونى پنهان، جز به ظاهرى که از باطن حکایت کند دلیلى نگذاشته است.
اى هشام امیر المؤمنین علیه السلام مى فرمود: خدا با چیزى بهتر از عقل پرستش نشود و عقل انسان کامل نیست مگر آنکه چند صفت در او باشد: مردم از کفر و شرش در امان و به نیکى و هدایتش امیدوار باشند، زیادى مالش را بخشیده و زیاده گو نباشد، بهره او از دنیا مقدار قوتش (خوراک روزانه) باشد و تا زنده است از دانش سیر نشود، در نزد او ذلت با خدا محبوب تر از عزت با غیرخدا باشد و تواضع را از شرافت دوست تر دارد، نیکى اندک دیگران را زیاد و نیکى بسیار خود را اندک شمارد، همه مردم را از خود بهتر و خود را از همه بدتر داند و این تمام مطلب است.
اى هشام عاقل دروغ نگوید اگر چه دلخواه او باشد.
اى هشام کسى که جوانمردی ندارد دین ندارد و کسى که عقل ندارد جوانمردى ندارد و با ارزش ترین مردم کسى است که دنیا براى او ارزش و منزلتى نداشته باشد. بدانید که پیکرهاى شما بهایى جز بهشت ندارد پس آنها را به غیر از بهشت نفروشید...