حدیث شماره 9 باب اشاره و نص بر امامت امام کاظم علیه السلام کتاب حجت اصول کافی
فیض بن مختار در ضمن حدیثى طولانى درباره امامت حضرت ابوالحسن (علیه السلام) به اینجا می رسد که امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: «او همان صاحبی (امام) است که تو درباره او پرسیدى، پس برخیز و نزد او برو و به حقش اقرار کن.» من برخاستم و سر و دست او را بوسیدم و به درگاه خداى عز و جل براى او دعا کردم.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آگاه باش که خدا اظهار این مطلب را به کسى پیش از تو به ما اجازه نفرموده است.» عرض کردم قربانت گردم، آیا از آن با دیگری سخن بگویم؟ فرمودند: «آرى، با خانواده و فرزندانت.» و در آنجا خانواده و فرزندان و رفقایم همراه من بودند و یونس بن ظبیان از جمله رفقایم بود. چون من به آنها این خبر گفتم، ایشان خداى عز و جل را شکرگزارى کردند ولى یونس گفت نه. به خدا، نمی پذیرم تا از خود امام بشنوم- و عجله هم داشت- از نزد ما بیرون رفت و من هم پشت سرش رفتم، وقتى به در خانه حضرت صادق (علیه السلام) رسیدم، چون یونس پیش از من آنجا رسیده بود، شنیدم حضرت به او می فرماید: «اى یونس! مطلب چنان است که فیض به تو گفت.» یونس گفت شنیدم و اطاعت کردم، و امام صادق (علیه السلام) به من فرمودند: «اى فیض! او (یونس) را با خود ببر.»
شرح:
این جمله امام که فرمود او را با خود ببر نشانه بى اعتمادى امام نسبت به اوست.