حدیث شماره 6 باب اشاره و نص بر امامت امام حسن مجتبی علیه السلام کتاب حجت اصول کافی
قسمت دوم
همانا من براى شما همسایهاى بودم که تنم چند روزى در کنار شما بود و به زودى پیکر بىروح مرا تشییع می کنید، که بعد از حرکت، آرامش یافته و پس از سخنگوئى، دم فرو بسته است. باید همان آرامش پیکرم و دیده فرو بستنم و سکون اعضایم شما را پند دهد، زیرا همانها براى شما از سخنوری شیوا پند دهنده تر است. با شما به امید دیدار در فردا (روز قیامت) خداحافظى می کنم. فردا روزهای مرا می بینید و خداى- عز و جل- از اسرار کار من براى شما پرده بر می دارد و پس از آنکه جای من خالى شد و دیگرى بجایم نشست، مرا می شناسید.
اگر زنده ماندم، خودم صاحب اختیار خون و جانم هستم و اگر مردم، مردن وعدهگاه من است، (اگر گذشت کنم) آن گذشت براى من موجب قربت و براى شما حسنه و ثواب است، پس درگذرید و چشم پوشید، مگر شما نمی خواهید که خدا از شما درگذرد. اى واى! دریغا بر آن غافلى که عمرش علیه خود او حجت شود، یا روزگار زندگیش او را به بدبختى کشاند، خدا ما و شما را از کسانى قرار دهد که هیچ خواهش و تمایلى او را از اطاعت خدا باز ندارد و پس از مرگ عقوبتى به او نرسد، همانا ما مملوک خدائیم و به او زندهایم.» سپس متوجه امام حسن (علیه السلام) شد و فرمودند: «پسر جانم، به جاى یک ضربت، یک ضربت بزن و کار ناروا مکن.»