رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Quran» ثبت شده است

ثبت اعمال در دفتر ویژه

 در آیات پیش، از دو گروه یاد کرد: کافران که انذار پیامبر در آنها اثر نکرد و ایمان نیاوردند و مؤمنان که با انذار پیامبر از قرآن پیروی کردند و از خدا ترسیدند. در آیه (۱۲) به صورت کلی عاقبت کار هر گروه را در روز قیامت بیان می کند و آن اینکه همه آنها پس از مرگ زنده خواهند شد و به سزای اعمال خود که در دفتری نوشته شده خواهند رسید. می فرماید: ما مردگان را زنده می کنیم و آنچه را که از پیش فرستاده اند و نیز آثار آنها را که پس از مرگ بر جای مانده می نویسیم. سپس اضافه می کند که ما همه چیز را در کتاب روشنگری شمارش کرده ایم. منظور از چیزی که از پیش فرستاده اند، اعمال خوب یا بدی است که انسان پیش از مرگ انجام داده است و منظور از آثار چیزهایی است که از آنها در دنیا بر جای مانده که یا باقیات صالحات است و نفع آن به مردم می رسد و یا بدعتهایی است که مردم را از نظر مادی و یا معنوی آسیب می رسانند. در قیامت پاداش و کیفر آنها به صاحبانش می رسد. در پایان آیه از جایگاه ویژه ای یاد می کند که همه چیز در آن ثبت و شمارش شده است و از آن به عنوان «امام مبین» یاد می کند که منظور از آن همان «لوح محفوظ» است که در آیات دیگر از آن به «کتاب مبین»، «کتاب مکتوب»، «کتاب مسطور»، «رق منشور»، «کتاب حفیظ»، «ام الکتاب » تعبیر شده است.

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

 

انذار و عدم انذار کافران مساوی است

 در آیات پیش گروهی از کافران معرفی شدند که در برابر حق، آن چنان در مقام انگار بودند که گویا جلوی درک آن ها پرده ای کشیده شده، به گونه ای که بصر و بصیرت آن ها تعطیل شده است. این در آیه (۱۰) اثر وضعی و نتیجه حتمی این حالت را بیان می کند؛ به این بیان که برای آنان مساوی است، چه آنها را بیم دهی و چه بیم ندهی، آنها ایمان نمی آورند و باید از ایمان آوردن آنها قطع امید کرد. حال باید دید اگر چنین است، پس چرا پیامبر خدا(ص) با علم به اینکه آنها ایمان نخواهند آورد، باز آنها را انذار می کرد و دعوت به اسلام می نمود؟ می گوییم: انذار پیامبر برای همه است و فایده آن در چنین افرادی قطع عذر و اتمام حجت است و آنها در قیامت نمی توانند بگویند که پیامبری ما را تبلیغ نکرد. این مطلب را قرآن کریم به صراحت هم درباره مشرکان و هم درباره اهل کتاب بیان کرده است. درباره مشرکان: (انعام/۱۵۵ الی ۱۵۷) و درباره اهل کتاب: (مائده/۱۹).

کسانی که قابلیت هدایت دارند

پس از بیان اینکه انذار و عدم انذار درباره آن کافران فرقی نمی کند و آنها هرگز ایمان نخواهند آورد، از گروه دیگری یاد می کند که آنها با انذار پیامبران ایمان می آورند و فقط آنها هستند که انذار پیامبر برای آن ها سودمند می افتد. می فرماید: تو تنها کسانی را می توانی انذار کنی که از قرآن پیروی می کنند و از خدای رحمان در نهان می ترسند. منظور از انذار در اینجا انذار مفید و اثرگذار است. این افراد، با قابلیتی که داشتند در اثر انذار پیامبر، پیرو قرآن شدند و حالت خداترسی پیدا کردند و پس از رسیدن به این مرتبه هم، همواره احتیاج به انذار پیامبر داشتند. بنابراین، آن ها هم در اصل ایمان و هم در استمرار آن از انذار و تبلیغ پیامبر بهره مند شدند و به همین جهت به پیامبر دستور داده می شود که آنها را به آمرزش و پاداشی با ارزش مژده بدهد. آمرزش مربوط به گناهانی است که پیش از ایمان آوردن داشتند و پاداش به خاطر ایمان و اعمال شایسته آنهاست. نکته ای که لازم است در اینجا به آن اشاره شود، این است که در این آیه به جای «الله»، «الرحمن» به کار رفته است، یعنی این مؤمنان، از خدای رحمان می ترسند. شاید آوردن صفت رحمت برای آن باشد که درست است که خدا مهربان و بخشایشگر است، ولی نباید از آن سوء استفاده کرد و دست به گناه زد، چون همان خدای رحمان احکامی را وضع کرده که تخلف از آن کیفر دارد.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

 

وَسَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾ إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ ﴿۱۱﴾ إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ ﴿۱۲﴾

و بر آنان مساوی است که آنان را بیم دهی یا بیم ندهی، آنان ایمان نمی آورند (۱۰) تو تنها کسی را بیم می‌دهی که از این قرآن پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد، چنین کسی را به آمرزش و پاداش رزشمند مژده بده (۱۱) همانا ماییم که مردگان را زنده می کنیم و آنچه را که از پیش فرستاده اند و آثارشان را می نویسیم و همه چیز را در کتاب راهنمای روشنگری بر شمرده ایم (۱۲)

۱.  همزه اول در «ءانذرتهم» همزه تسویه است و در اصل برای استفهام بوده است.

۲. «الذکر» یکی از نام های قرآن و در اصل به معنای یادآوری است.

۳. «آثارهم» آنچه در دنیا باقی گذاشته اند. می توان «آثار» را به معنای جای پای آنان گرفت. در معنای اول جمع «اَثر» با فتحه اول و در معنای دوم جمع «اِثر» با کسره اول است.

۴. «احصیناه» برشمردیم آن را، به آن احاطه داریم. «احصاء» شمارش دقیق و فراگیر.

۵. «امام مبین» راهنمایی آشکار، پیشوایی روشن کننده، کتابی روشنگر. «امام» در اصل به معنای کسی یا چیزی است که باید از آن تبعیت کرد که ممکن است یک انسان باشد و یا یک کتاب آسمانی و یا یک حقیقت ماورائی مانند لوح محفوظ. در قرآن به تورات «امام» اطلاق شده است. (هود/۱۷)

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

 غفلت از تعالیم انبیاء

 پیامبر باید قوم خود را انذار کند، قومی که پدرانشان انذار نشده اند و به همین جهت غافلند. اینکه در آیه شریفه گفته شده که پدران این قوم انذار نشده اند، منظور این است که برای نسل قبلی آنان پیامبری فرستاده نشده که مستقیما آنها را تبلیغ کند و این منافاتی با آن ندارد که مردم مکه قرنها پیش، پیامبرانی مانند ابراهیم و اسماعیل داشتند. در واقع این آیات ناظر به دوران فترت است که آنها انذارکننده مستقیمی نداشتند که آنها را رو در رو تبلیغ کند.

ترسیمی از بی توفیقی مشرکان

 بسیاری از مشرکان مکه دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را اجابت نکردند و در کفر و شرک خود باقی ماندند و به مرحله ای رسیدند که سزاوار غضب الهی شدند و چون به این مرحله از گمراهی رسیدند، دیگر امیدی به ایمان آوردن آنها نیست. در آیات بعدی، همین حقیقت را با بیان روشنی ذکر شده است و بی توفیقی مشرکان را با دو حالت ترسیم شده است: یکی حالت کسی که طوقی پهن بر گردن او باشد که تا چانه او کشیده شده باشد. این طوق سبب می شود که سر او رو به بالا بماند. چنین شخصی نمی تواند جلوی خود را ببیند. دیگری حالت کسی که هم در طرف جلو و هم در طرف پشت سر او سدی باشد و در میان این دو سد پرده ای هم بر دیدگان او باشد، معلوم است که این شخص هم نمی تواند اطراف خود را ببیند. مشرکان نیز در اثر عناد و لجاجت، به مرحله ای رسیده بودند که نمی توانستند حقیقت را ببینند و از درک آن محروم بودند. رسیدن به این مرحله نتیجه کارهای خود آنان بود و به همین جهت خدا از آنان سلب توفیق کرده بود و اینکه خداوند گذاشتن طوق بر گردن های آنان و قرار دادن سد در پیش رو و پشت سر آنان و پوشاندن دیدگان آنان را به خودش نسبت می دهد، اشاره به همان سلب توفیقی است که ذکر شد.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

تحکیم رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)

 سوره مبارکه یس با حروف مقطعه آغاز شده است. طبق برخی از روایات «یس» یکی از نام های پیامبر و مخفف «یا سید المرسلین» است و لذا در روایات متعددی به اهل بیت پیامبر «آل یاسین» گفته شده. نخستین مطلبی که در این سوره آمده، تحکیم و تثبیت رسالت پیامبر اسلام (ص) است که همراه با سوگند و تأکیدهای بسیار ذکر شده است. خطاب به آن حضرت می فرماید: «سوگند به قرآن حکیم، به درستی که تو از پیامبرانی، همان پیامبرانی که در صراط مستقیم هستند.» این خطاب برای تقویت روحی و اطمینان خاطر پیامبر است و حاوی دو پیام است: یکی اینکه تو از پیامبران مرسل هستی. دوم اینکه دین تو بر اساس همان صراط مستقیم الهی است. در آیه بعد، برای بالا بردن اطمینان پیامبر، می فرماید: «این قرآن نازل شده از سوی خداوند عزیز و رحیم است. این خطاب ها در راستای بالا بردن توان روحی و تقویت اراده اوست.»

هدف از رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)

 پس از دادن چنین اطمینانی، هدف از رسالت او و نزول قرآن را چنین بیان می کند که تا قومی را انذار کنی که پدرانشان انذار نشده اند و به همین جهت آنها از حق غافلند. انذار یا همان هشدار دادن به مردم، هدف اعلام شده همه پیامبران است و آنها همگی منذران و مبشران از سوی خدا برای مردم هستند. منظور از قوم او همان مردم مکه بودند و این مرحله نخست رسالت او بود و مرحله بعدی انذار همه جهانیان بود که در آیات دیگر ذکر شده است، از جمله: (انعام/۲۹).

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

یس ﴿۱﴾ وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ﴿۲﴾ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿۳﴾ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿۴﴾ تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ﴿۵﴾ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾ لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۷﴾ إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِیَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ ﴿۸﴾ وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ ﴿۹﴾

یس (۱) سوگند به قرآن حکیم (۲) که بی تردید تو از فرستادگانی (۳) بر راهی راست (۴) فروفرستاده خدای قدرتمند و بخشاینده (۵) تا قومی را بیم دهی که پدرانشان بیم داده نشده اند، و آنان غافلند (۶) همانا فرمان (خدا) بر بیشتر آنان محقق شده است، پس آنان ایمان نمی آورند (۷) ما بر گردن های آنان غل هایی نهادیم که تا چانه هاست، پس سرهایشان رو به بالا نگاه داشته شده است (۸) و ما پیش روی آنان سدی و پشت سرشان نیز سدی نهاده ایم و دیدگانشان را پوشانیده ایم، از این رو نمی بینند (۹)

۱. «یس» از حروف مقطعه قرآن است. درباره «یس» مطالب دیگری هم گفته شده است مانند اینکه «یا» در اول آن حرف ندا و «س» منادی و خطاب به پیامبر است و در اصل «یا سید المرسلین» بوده که مخفف شده است. یا گفته شده که همین ترکیب یکی از نامهای پیامبر است و به خاندان آن حضرت «آل یس» گفته می شود. .

۲. واو در «القرآن الحکیم» برای قسم و عامل جر در «القرآن» است.

۳. «اغلال» جمع «غل» در اصل به معنای طوقی است که برگردن حیوانات و یا اسیران می گذارند و آن را با زنجیر به دست یا پای او می بندند. و به صورت مجاز به معنای هر نوع زنجیری است که بر گردن نهند.

۴. «مقمحون» جمع «مقمح» کسی که سرش را به طرف بالا گرفته و چشمانش را بسته است. منظور از آن در آیه شریفه کسانی هستند که برگردن آنها طوق نهاده شده و تا گردن ادامه دارد و سرشان به طرف بالاست و نمی توانند پیش روی خود را ببینند که کنایه از نداشتن درک صحیح است.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

مصداق صراط مستقیم

در مورد تعیین مصداق صراط مستقیم گفته شده که منظور اسلام یا قرآن یا دین حق خدا یا ولایت پیامبر و ائمه معصومین (علیهم السلام) است اما به نظر می‌رسد که اگر عنوان جامعی پیدا کنیم که همه اینها را شامل شود، بهتر خواهد بود. در آیه ۱۶۱ سوره انعام صراط مستقیم به عنوان راهی اطلاق شده است که جامع همه عناوین فوق است و آن «دین قیم» می باشد که منظور دین استواری است که همه پیامبران و در رأس آنها حضرت ابراهیم داعی بر آن بودند از آیه مذکور فهمیده می شود صراط مستقیم همان دین استواری است که انبیا منادی آن بوده اند و به صورت کامل تر به وسیله پیامبر اسلام آورده شده و پرواضح است که شامل اسلام و قرآن و نیز ولایت ائمه که کامل کننده اسلام است، می‌شود.

برخورداران، غضب شدگان و گمراهان

 مردم از لحاظ هدایت سه گروه هستند؛ گروه اول: نعمت داده شدگان؛ گروه دوم: غب شدگان؛ گروه سوم:گمراهان؛ منظور از گروه اول مومنان واقعی هستند که از نعمت هدایت الهی برخوردارند و آنها همان پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحین هستند. اما گروه دوم کسانی هستند که کارهایی انجام دادند که خدا را به غضب آوردند آنها طبق بعضی از آیات قرآنی مشرکان و منافقان و یهود و کسانی هستند که مومنی را به ناحق و از روی عمد بکشند که این مصداق اخیر می‌تواند از مسلمان ها هم باشد. و اما گروه سوم کسانی می شود که از راه مستقیم کنار افتادند و دین حق را که همان اسلام است نپذیرفتند حال یا از روی عناد باشد و یا از روی جهالت و نادانی.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

سرسپردگی در برابر خدا

از آغاز سوره حمد تا آیه ۵ لحن سخنان به صورت غائب است ولی از آیه ۵ عوض می شود و صورت خطاب به خود می گیرد. در این آیه خداوند به بندگان خود یاد می دهد که چگونه خداوند را مخاطب قرار دهند و با او سخن بگویند. در واقع بنده با گفتن ایاک نعبد و ایاک نستعین نهایت سرسپردگی خود را نسبت به خداوند اعلام می‌دارد و به انقطاع از غیر او می رسد. در این تعبیر عبادت و استعانت در انحصار خدا قرار داده می شود و بنده جز خدا، کسی را شایسته پرستش نمی داند و جز خدا، کسی را سزاوار کمک خواهی نمی بیند.

انواع هدایت

در آیه ۶، قرآن به ما چنین تعلیم می کند که از خدا بخواهیم که ما را به راه راست هدایت کند. هدایت الهی اقسامی دارد که بعضی از آنها عبارتند از:

هدایت تکوینی؛ این هدایت همه موجودات جهان را شامل می‌شود.

هدایت عقلی؛ مخصوص انسانهاست که از طریق عقل و تفکر راه را می یابد.

هدایت تشریعی؛ این نیز مخصوص همه انسان‌هاست که توسط پیامبران انجام می گیرد.

هدایت خاص؛ مخصوص مومنان است وقتی کسی با اختیار و آزادی راه انبیا را انتخاب کرد در این حالت خداوند با هدایت های خاص خود چنین بنده ای را نوازش می‌دهد و او را بالا می‌برد.

صراط مستقیم بیش از یکی نیست

صراط مستقیم یعنی راهی که روشن و آشکار است و هیچگونه کجی در آن نیست. افتادن در چنین راهی بدون تردید انسان را به حق واصل می‌کند زیرا ممکن است میان مبدا و مقصد راه‌های متعددی باشد که همه بالاخره مبدا را به مقصد وصل کند ولی راه مستقیم میان مبدا و مقصد تنها یکی است و در عین حال نزدیکترین راه هست از نظر قرآن کریم راه برای خدا بسیار است ولی صراط مستقیم بیش از یکی نیست.

 

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿۵﴾ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿۶﴾ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿۷﴾

تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک می‌خواهیم (۵) ما را به راه راست هدایت فرما (۶) راه کسانی که بر آنها نعمت داده ای  نه آنها که بر ایشان غضب کردی و نه گمراهان (۷)

۱. عبادت در لغت به معنی ذلت و خواری است و در اصطلاح بالاترین مرتبه خضوع و تعظیم در مقابل معبود است. خضوعی که از روی اعتقاد به الوهیت معبود است. بنابراین خضوع عاشق در مقابل معشوق یا خضوع متملقانه در برابر حاکمان و سلاطین عبادت محسوب نمی شود. ضمنا اطاعت و شکر در مقابل غیر خدا جایز ولی عبادت در مقابل غیر خدا جایز نیست. همچنین عبادت با عبودیت فرق دارد اولی مخصوص خداست دومی در غیر خدا هم استعمال دارد.

۲. هدایت گاهی فقط نشان دادن راه و به اصطلاح ارائه طریق است که وصول به هدف در آن تضمین نشده است و گاهی به معنای رساندن به هدف و به اصطلاح، ایصال به مطلوب است این واژه در قرآن به هر دو معنی استعمال شده که باید موارد آن را با قرائن تعیین کرد.

۳. صراط به معنای راه روشن است و فرق آن با سبیل و طریق در همین است. سبیل و طریق به مطلق راه، اعم از روشن و غیر روشن گفته می‌شود ولی صراط به راه روشن و آشکار اطلاق می گردد.

۴. غضب به معنای شدت و حالت مخصوصی است که پس از هیجانات ناشی از ناراحتی حاصل می‌شود و در مورد خدا چنین انفعالاتی قابل تصور نیست بنابراین نمی تواند همان حالت مخصوص باشد بلکه غضب الهی اراده انزال عذاب و عقاب است. اساساً در این گونه موارد مثل غضب، فرح، رضایت، مکر و کلمات مشابه با آن که به خداوند نسبت داده می شود باید مبادی را حذف کرد و نادیده گرفت و غایت ها را لحاظ کرد.

۵. الضالین، از ضلالت به معنی هلاکت و نابودی است و در قرآن در مواردی به همین معنی استعمال شده مانند: آیه ۷ سوره محمد و آیه ۱۰ سوره سجده؛ اما در بیشتر موارد ضلالت به معنای گمراهی و دوری از حقیقت است.

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

آغاز هر کار با نام خدا

بسم الله الرحمن الرحیم بیانگر این معناست که هرکار مهمی را باید با نام خدا شروع کرد و در این شروع، خداوند را با صفت رحمانیت و رحیمیت یاد نمود.  رسول خدا(ص) می فرمایند: «هر کار مهمی که با نام خدا آغاز نشود آن کار ناتمام است.» قرآن یاد می کند که تمام کارها را تنها با نام خدا شروع کنید و نیز تصحیح کار مشرکان عصر پیامبر است که کارهای مهم خود را با نام بت ها آغاز می کردند.

فرق میان رحمان و رحیم

مشهور این است که صفت رحمان، همان لطف عام و گسترده خداست که در این جهان همه موجودات از نبات، جماد، حیوان، کافر و مومن را شامل می‌شود ولی صفت رحیم لطف خاص اوست که در قیامت شامل حال مومنان خواهد بود. دیگر اینکه رحمان اسم خاص خداست و به غیر او اطلاق نمی‌شود مگر با اضافه کردن کلمه عبد و به صورت «عبدالرحمان»

هر ستایشی از آن خداست

جنس حمد و سپاس از آنِ خداست، یعنی هر سپاسی از هر کسی برای هرکسی انجام شود، در واقع سپاس خداست. چون سپاس در برابر زیبایی ها و نیکی ها انجام می گیرد و تمام زیبایی ها و نیکی ها در هرکسی و هرکجا باشد ، در واقع از خداست.

خدا پرورش دهنده همه جهانیان

اختصاص سپاس و حمد بر خداوند از این جهت که او پرورش دهنده همه جهانیان است. تعبیر رب العالمین می رساند که اگر پروردگاری هست، او خداوند است و نباید غیر خدا را ارباب خود قرار دهیم.

خدا تنها قدرت حاکم در قیامت

خداوند صاحب اختیار روز قیامت است و در آن روز هیچ قدرتی جز قدرت مطلقه خداوند اعمال نمی‌شود و این یک تفاوت اساسی میان دنیا و آخرت است. در دنیا بشر صاحب اختیار و انتخاب است که می‌تواند حتی سخن خدا را هم نشنود و عصیانگری کند؛ ولی در آخرت و روز قیامت تمام قدرت ها از صاحبان قدرت صلب خواهد شد و تنها قدرت حاکم، قدرت الهی خواهد بود.

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾ مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾

به نام خداوند بخشاینده بخشایگر (۱) ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است (۲) خداوندی که بخشاینده بخشایشگر است (۳) خدایی که مالک روز جزاست (۴)

۱. رحمت به معنای رقت قلب است که منجر به کمک کردن می شود ولی در مورد خدا معنا ندارد بنابراین رحمت خدا همان فیض است که دائم به خلق می رسد.

۲. رب به معنای مالک مربی و پرورش دهنده است و چنین می نماید که رب صاحب و مالک چیزی است که همواره درصدد اصلاح است.

۳.مالک یعنی صاحب که می‌تواند هرگونه تصرفی در مملوک خود بنماید و ملک یعنی پادشاه که اداره‌کننده رعیت و مردم است. خداوند هم مالک است و هم مَلِک

۴. دین در زبان عربی معانی مختلفی دارد: شریعت، انتقام، جزا، اطاعت و خضوع؛ در آیه مورد بحث دین به معنای جزا است و یوم الدین یعنی روز جزا.

📚 منبع: کتاب آموزش کاربردی ترجمه و تفسیر قرآن، نسیم کوثر