حدیث شماره 9 باب بدعت و رأی و قیاس ها کتاب فضل علم اصول کافی
محمدبن حکیم گوید: به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: قربانت شوم! ما در دین عالم شدیم و از برکت شما، خدا ما را از مردم بى نیاز کرد، تا آنجا که جمعى از ما در مجلسى باشیم، کسى از دوستش چیزى نمی پرسد چون آن مسأله و جوابش را در خاطر دارد به واسطه منتى که خدا از برکت شما بر ما نهاده است. اما گاهى مطلبى پیش می آید که از شما و پدرانت درباره آن سخنى به ما نرسیده است و ما به بهترین و مناسبترین اخبار وارده نظر مىکنیم و به آنچه که موافقترین راه به شماست عمل مىکنیم. امام فرمود: «چه دور است، چه دور است این راه از حقیقت، به خدا هر که هلاک شد از همین راه هلاک شد اى پسر حکیم سپس فرمود: خدا لعنت کند ابوحنیفه را که مى گفت: على چنان گفت و من چنین گویم.» ابن حکیم به هشام گفت به خدا من از این سخن مقصودى نداشتم جز اینکه مرا به قیاس اجازه دهد.