حدیث شماره ۱ باب کلیات توحید کتاب توحید اصول کافی
قسمت چهارم
شرح:
... مگر نظر نمى کنى که مى فرماید: «او از چیزى بود نشده و آنچه بوده از چیزى نیافریده است» که با گفته «او از چیزى بود نشده» معنى حدوث و پدید شدن خدا را نفى کرده است و نمى بینى که چگونه بر آنچه خدا پدید آورده، صفت آفریدگى و اختراع بدون ماده و نمونه ثابت کرده است تا گفته کسانى را که گویند هر چیزى از چیز دیگر پدید آمده نفى کند و گفتار ثبویه (معتقدین به دو خدا) را که معتقدند خدا چیزى را بى ماده نیافریده و بدون نقشه گیرى ایجاد نکرده، باطل کند. آن حضرت با جمله «و آنچه بوده از چیزى نیافریده» تمام ادله و اشکالات ثنویه را رد کرده، زیرا مهمترین دلیلى که ثنویه در حدوث عالم به آن تکیه دارند این است که مى گویند: از این بیرون نیست که خدا چیزها را یا از چیزى آفریده و یا از هیچ. از چیزى آفریدن را که قبول ندارید و باطل دانید و از هیچ آفریدن هم تناقض و محال است؛ زیرا «از» (من) چیزی را ثابت می نماید و واژه «هیچ» (لا شیء) آن را نفی می کند، ولى امیرالمؤمنین (علیه السلام) این واژه را با رساترین و درست ترین تعبیر ادا کرده و فرموده است: «آنچه بوده از چیزى نیافریده» (و فرق بسیاری بین از هیچ آفریده و از چیزی نیافریده وجود دارد)، پس «از» را که دلالت بر اثبات چیزی می کند برداشته و چیزی را هم نفی کرده است؛ زیرا آنچه را خدا پدید آورده، از مایه و ماده نیافریده است؛ چنان که ثنویه گویند: خدا چیزها را از ماده ای قدیم آفریده و تدبیر چیزی بدون نقشه برداری امکان پذیر نیست....