حدیث شماره ۱ باب کلیات توحید کتاب توحید اصول کافی
قسمت پنجم
شرح:
... نیز آن حضرت می فرمایند: «برای او صفتی که بدان بتوان رسید، نباشد و حدّی که برای آن مثال آورند، نیست. آرایش لغت ها از توصیف او درماند» با این جمله گفته مشبهه را باطل کرده است که گویند خدا مانند شمش و بلور است و گفته هاى دیگرى که درازى قامت و جایگزینى برایش ثابت کنند و نیز آنچه گویند که تا دلها کیفیتى از او درک نکنند و هیبتى ثابت نشوند، چیزى تعقل نکنند و صانعى ثابت نشود؛ امیرالمؤمنین (علیه السلام) تشریح فرموده که: او بدون چگونگی یگانه است و دل ها بدون تصویر و فراگرفتن به او شناخت دارد.» و بازنگر گفتار آن حضرت را که: «اندیشه های ژرف نگر به کنه شناخت او نرسد و زیرکی هاى عمیق او را در نیابد، متعالی است خدائی که در زمان نگنجد و مدّت نپذیرد و صفاتش حدّپذیر نباشد.» سپس گفتار آن حضرت که: «در چیزها درون نشده تا گویند در آنها جا دارد و از آنها دور نگشته تا گویند از آنها جداست.» که با این جمله دو صفت اعراض و اجسام را از خدا نفى کرده است، زیرا صفت اجسام، دورى و بر کنارى از یکدیگر است و صفت اعراض، بودن در اجسام به طور بی تماس وارد شدن و فاصله گرفتن و دوری از آنها است. بعد از این فرمودند: «ولی خدای پاک و منزّه علمش همه چیز را فراگرفته و صنعش آنها را محکم ساخته»؛ یعنى بودن او در چیزها به معنای در بر گرفتن علم و تدبیر او بدون تماس جسمی است.