رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

حدیث شماره 5 باب کلیات توحید کتاب توحید اصول کافی

 

ابن قتیبة گوید من با عیسى شلقان به محضر امام صادق (علیه السلام) رفتیم، حضرت خود آغاز سخن کرد و فرمودند: «تعجب است از مردمی که به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نسبت مى دهند چیزی را که او هرگز به آن لب نگشوده است (می گویند امیر مؤمنان خداست در حالی که) آن حضرت در کوفه براى مردم خطبه خواند و فرمودند: «ستایش خدای را که ستایشش را به بندگان خود الهام فرمود و شناسائى ربوبیتش را سرشت ایشان ساخت، به وسیله آفریدگانش بر وجود خود  با پدید آوردن آفریدگانش بر ازلی بودن خود و بمانند بودن آنها بر بی مانندى خود راهنما قرار داد. آیات خود را گواه قدرتش گرفت. ذاتش از پذیرش صفات امتناع دارد (زیرا تمام صفات کمال عین ذاتش باشد و محال است که صفت زائدى پذیرد) و دیدنش از بینائی ها و فراگرفتن خاطرها و اندیشه ها از او امتناع دارند. بودش را سرآغازى نیست و دوامش را انجامى نباشد، ابزار درک او را فرا نگیرد و پرده ها او را نپوشاند پرده میان او و مخلوقش همان طرز خلقت آنهاست؛ ؛ زیرا آنچه به ذات آفریدگان شایسته است، نسبت به او ممتنع می باشد و آنچه نسبت به وی ممتنع است، آفریدگان را سزاوار می باشد (جهل و عجز و فقر و نابودى نسبت به وى محالست و همه اینها براى مخلوق ضرورى و لازمست، این است پرده میان خالق و مخلوق) و نیز به جهت فرق میان سازنده و ساخته شده و میان محدود کننده و محدود شده و میان پروردگار و پروریده. خداوند یکتاست نه به معنى عدد (یک، بلکه باین معنى که مرکب نیست و مانند ندارد) آفریننده است نه بمعنى جنبش اعضاء (چنانکه هر سازنده ئى اعضائش حرکت کند) و استفاده از ابزار، بیناست بدون ابزار بینایی، شنواست بدون وسیبه شنوایی، حاضر است بدون تماس جسمى، باطن است نه به زیر پرده، ظاهر است و بر کنار نه به معنى دورى مسافت، (چنانکه کسیکه از ما بر کنار است بین ما و او مسافتى است) ازلی بودنش، جلوگیر تاختن اندیشه هاست (هرچه اندیشند آغازی برایش نیابند) و پایدار بودنش مانع سرکشی هاى خرد، کنه و حقیقت او دیدگان تیزبین را درمانده کرده و وجودش خاطرهاى تندرو را از بن کنده. هر که خدا را توصیف کند محدودش کرده و هر که محدودش کند به شماره اش آورده و هر که او را به شماره آورد ازلیتش را باطل کرده و هر که گوید کجاست نهایتى برایش قائل شده (یعنى ذات او را در مکان محدودى منتهى دانسته) و هر که گوید روى چیست جائى را از او خالى دانسته و هر که گوید در چیست او را گنجانیده است.»»