حدیث شماره ۱ باب مخصوص و جامع در فضیلت امام کتاب حجت اصول کافی
قسمت اول
عبدالعزیز بن مسلم گوید ما در ایام امام رضا (علیه السلام) در مرو بودیم، در آغاز ورود خود، روز جمعه در مسجد جامع گرد آمدیم و در موضوع امر امامت که مورد اختلاف مردم بود گفتگو کردیم و من شرفیاب حضور امام رضا علیه السّلام شدم و گفتگوى مردم را در بحث امامت به سمع ایشان رسانیدم. امام (علیه السلام) لبخندى زدند و فرمودند: «اى عبدالعزیز این مردم نادانند و از رأى خود فریب خوردهاند. همانا خداى عزوجل جان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را نگرفت تا دین را برای او کامل کرد و قرآن را بر او نازل فرمود که بیان هر چیز در آن است حلال و حرام و حدود و احکام و تمام احتیاجات مردم را در قرآن بیان کرده و فرموده: «ما در این کتاب چیزى را فروگذار نکردیم. (۳۸ انعام)» و در حجة الوداع که سال آخر عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود این آیه را نازل فرمود: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما پسندیدم. (۳ مائده)» و موضوع امامت از تمامی دین است (تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جانشین خود را معرفى نکند تبلیغش را کامل نساخته است) و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا نرفت تا براى مردم همه معالم دین آنها را بیان کرد و راه آنان را بر ایشان روشن ساخت و آنها را بر جاده حق واداشت و على (علیه السلام) را به عنوان پیشوا و امام منصوب کرد و از چیزى که مورد نیاز امت باشد صرف نظر نکرد تا آن را بیان نمود پس هر که گمان کند خداى عزوجل دینش را کامل نکرده، قرآن را رد کرده و هر که قرآن را رد کند به آن کافر است.
مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت می دانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟ همانا امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالی تر و مکانش منیع تر و عمقش گودتر از آن است که مردم با عقل خود به آن رسند یا به آرائشان آن را دریابند و یا به انتخاب خود امامى منصوب کنند. همانا امامت مقامى است که خداى عزوجل بعد از رتبه نبوت و خُلّت (که دوستى و آشنایى است)، در مرتبه سوم به حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) اختصاص داده و به آن فضیلت مشرفش ساخته و نامش را بلند و استوار نموده ...