حدیث شماره 2 باب مخصوص و جامع در فضیلت امام کتاب حجت اصول کافی
قسمت دوم
باقى مانده خلافت آدم (علیه السلام) به او رسیده و از بهترین فرزندان نوح (علیه السلام) است، برگزیده خاندان ابراهیم (علیه السلام) و سلاله اسماعیل و انتخاب شده از عترت محمد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) است، همیشه زیر نظر خدا سرپرستى شده و با پرده خود حفظ و نگهبانیش نموده و دامهاى شیطان و لشکرش را از او کنار زده و پیشآمدهاى شب هنگام و افسون جادوگران را از او دور ساخته است، روى آوردن بدى را از او برگردانیده از بلاها برکنار است، از آفت ها پنهان است، از لغزش ها نگهدارى شده و از تمام زشتکاری ها مصون است. به خویشتن دارى و نیکوکارى معروف است و به پاکدامنى و علم و فضیلت منسوب، امر امامت پدرش به او رسیده و در زمان حیات پدرش دم به گفتار نزند، چون دورۀ پدرش گذشت و تقدیر و خواست حق دربارۀ او به پایان رسید و ارادۀ خدا او را به سوى دار محبت خود کشید و نهایت عمر پدر خود را دریافت و پدر او درگذشت، او پس از وى بر مسند امر خدا مىنشیند و خداوند دین خود را به دست او مىسپارد و او را حجت بر بندگان خویش ساخته و سرپرست بلادش نموده و به فرشتۀ روحش تأیید کرده و علم خود را به وى بخشید و از بیان روشن (گفتار حق) آگاهش نمود و راز خود به او سپرده و براى امر بزرگش (رهبرى تمام مخلوق) دعوت فرمود و فضیلت بیان علمش را به او خبر داد و براى رهبرى خلق منصوبش ساخت و بر اهل عالم حجتش نمود و مایه روشنائى اهل دین و سرپرست بندگانش کرد، او را براى امامت خلق پسندید و راز خود به او سپرد و بر علم خویش نگهبانش کرد و حکمتش را در او نهفت و سرپرستى دینش را از او خواست و براى امر بزرگش او را طلبید و راه هاى روشن و احکام و حدود خویش به او زنده کرد. امام هم با نور درخشان و درمان مفید، هنگام سرگردانى نادانان و سخن آراستن اهل جدل، به عدالت قیام کرد در حالى که با حق واضح و بیان از هر سو روشن همراه بود و به راه مستقیمى که پدران درستکارش علیهم السلام رفته بودند، گام برداشت، پس حق چنین عالمى را جز بدبخت نادیده نگیرد و جز گمراه نومید منکرش نشود و و جز مبارز با خدا کسى جرئت کارشکنى در کار او پیدا نکند.