حدیث شماره 1 باب آنچه از سلاح و وسایل رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) نزد ائمّه (علیهم السّلام) است کتاب حجت اصول کافی
سعید سمان گوید نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که دو مرد زیدى مذهب بر آن حضرت وارد شدند و گفتند آیا در میان شما امامى که اطاعتش واجب باشد هست؟ (و مقصودشان اثبات امامت زید بن على بن الحسین علیهما السلام بود) فرمودند: «نه» (امامى که مقصود شماست در میان ما نیست) آن دو نفر گفتند چند نفر از معتمدین ما را از جانب تو خبر دادند که تو به آن فتوا مىدهى، و به آن اقرار و اعتقاد دارى و آن خبر دهندگان فلانی و فلانی هستند که نام می بریم و ایشان داراى تقوى و کوشش در عبادتند و دروغ نگویند، پس حضرت غضبناک شدند و فرمودند: « من به آنها چنین دستورى ندادهام» چون آن دو نفر آثار غضب بر چهره امام (علیه السلام) دیدند، بیرون رفتند. حضرت به من فرمودند: «این دو نفر را می شناسى؟» عرض کردم آرى، اینها اهل بازار ما هستند و از طایفه زیدیة می باشند و عقیده دارند که شمشیر پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) نزد عبد اللَّه بن حسن (حسن مثنی) است، فرمودند: «خدا لعنتشان کند، دروغ می گویند. به خدا که عبد اللَّه بن حسن آن را ندیده نه با یک چشم و نه با دو چشمش و پدرش هم آن را ندیده، جز اینکه ممکن است آن را نزد على بن حسین (علیهما السلام) دیده باشد، اگر راست می گویند، چه علامتى در دسته آن است؟ و چه نشانه و اثرى در لبه تیغ آن است؟ همانا شمشیر پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) نزد من است همانا پرچم و جوشن و زره و خود پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) نزد من است، اگر راست می گویند، در زره پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) چه علامتى است؟ همانا پرچم ظفربخش پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) نزد من است، همانا الواح موسى و عصاى او نزد من است، همانا انگشتر سلیمان بن داود، نزد من است و طشتى که موسى قربانى را در آن انجام می داد، نزد من است. همانا اسمى که نزد پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) بود و چون (در جبهه جنگ) آن را میان مسلمانان و کفار می گذاشت، چوبه تیرى از سوی کفار به مسلمین نمی رسید، نزد من است و من آن را می دانم. همانا آنچه را فرشتگان (از اسلحه براى پیغمبران سابق) آوردهاند نزد من است و داستان سلاح در خاندان ما همانند داستان تابوت است در بنی اسراییل چنان بود که تابوت بر در هر خاندانی یافت می شد، نشانه اعطاء نبوت بود و هر که از ما که این سلاح به او منتقل شد، امامت به او رسید. همانا پدرم زره رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) را پوشید و دامنش اندکى به زمین می کشید و من هم پوشیدم و همچنین بود و قائم ما کسى است که چون آن را پوشد به اندازه قامتش باشد ان شاء اللَّه.»
شرح:
مرحوم مجلسى فرماید تابوت صندوقى بود براى تورات از چوب شمشاد و طلا کارى شده به حجم سه ذراع در دو زاع، چون موسى به جنگى مى رفت، تابوت را در لشکر مى بردند تا لشکریان آرامش دل یابند و فرار نکنند.