حدیث شماره 1 باب در شان انا انزلناه فى لیلة القدر و تفسیر آن کتاب حجت اصول کافی
قسمت اول
امام جواد (علیه السلام) می فرمایند: «امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «در آن میان که پدرم طواف کعبه می نمود، مردى نقاب زده ناگهانى پیدا شد و هفت شوط طواف او را قطع کرد و او را به خانه ای کنار کوه صفا آورد. سپس دنبال من فرستاد و سه نفر شدیم. آن مرد به من گفت: «خوش آمدى ای پسر پیغمبر!» سپس دستش را بر سرم نهاد و گفت: «خیر و برکت خدا بر تو باد اى امین خدا پس از پدرانش! (سپس متوجه پدرم شد و گفت) اى ابا جعفر! اگر می خواهى تو به من خبر ده و اگر می خواهى من به تو خبر دهم، می خواهى از من بپرس یا من از تو بپرسم، می خواهى تو مرا تصدیق کن یا من تو را تصدیق کنم.» پدرم فرمودند: «همه اینها را می خواهم.» آن مرد گفت: «پس مبادا که در جواب سؤال من زبانت چیزى گوید که در دلت چیز دیگر باشد.» فرمودند: «این کار را کسى می کند که در دلش دو علم مختلف باشد و خداى عزوجل از علمى که در آن اختلاف باشد امتناع دارد.» (پس علم ما هم که از علم خدا سرچشمه می گیرد اختلاف ندارد). آن مرد گفت: «سؤال من همین بود که شما یک سرش را گفتى، به من خبر دهید این علمى که در آن اختلاف نیست، چه کسى آن را می داند؟» پدرم فرمودند: «اما تمام این علم نزد خداى جل ذکره می باشد و اما آنچه براى بندگان لازم است، نزد اوصیاء است.» آن مرد نقابش را باز کرد و راست نشست و چهره اش شکفته شد و گفت: «من همین را می خواستم و براى همین آمدم.»
شرح:
واقع و حقیقت در هر موضوعى یک چیز است و کسى که به واقع و حقیقت عالم باشد همیشه یک چیز مىگوید، هیچگاه دو گفتار مخالف از او شنیده نمی شود، اختلاف در گفتار و احتمالات بسیار، نسبت به کسانی است که واقع و حقیقت را نمی دانند و در گفتار و نوشتجاتشان تناقض و اختلاف و توالى فاسدة و لوازمى که خود آنها قبول ندارند دیده مىشود، به عقیده ما شیعیان علم به واقع و حقیقت در درجه اول مختص به خدای تعالى و در درجه دوم به مقدار احتیاج بشر براى الهامگیرندگان از منبع علم او یعنى انبیاء و اوصیاء است، این است که قرآن کریم می فرماید: «اگر این قرآن از جانب غیر خدا می بود در آن اختلاف بسیارى می یافتند. (82 نساء)»