رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

حدیث شماره 2 باب در شان انا انزلناه فى لیلة القدر و تفسیر آن کتاب حجت اصول کافی 

قسمت اول

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «در آن میان که پدرم نشسته بود و افرادى هم نزد او بودند، ناگهان او را خنده ای گرفت که دو چشمش پر از اشک شد، سپس فرمودند: «می دانید چه چیزی مرا به خنده آورد؟» گفتند: نه، فرمودند: «ابن عباس معتقد است که از جمله کسانى است که «گفته‏ اند: پروردگار ما خداست سپس استقامت کردند- دنباله آیه:- فرشتگان برایشان نازل شوند که بیم مدارید و غم مخورید- (30 فصلت)» من به او گفتم: ابن عباس! تو فرشتگان را دیده اى که دوستى خود را نسبت به تو در دنیا و آخرت و ایمنى تو را از بیم و اندوه خبر دهند؟ ابن عباس گفت: خداى- تبارک و تعالى- فرماید: «همانا مؤمنین برادر یک دیگرند. (10 حجرات)» پس تمام امت در این حکم شریکند (یعنى همچنان که من فرشتگان را ندیده ام، سایر مؤمنین با استقامت هم ندیده اند).»

امام علیه السلام فرماید: «من خندیدم (شاید جهت خنده حضرت این است که مقصود از استقامت در آیه، استقامت بر حق است در هر گفتار و کردار و آن ملازم با عصمت و مختص به ائمه علیهم السلام است و ابن عباس گمان می کند که هر گونه استقامت و هر مؤمنى را شامل می شود) و به او گفتم: راست گفتى (مؤمنین برادر یک دیگرند) ولى ابن عباس! تو را به خدا آیا در حکم خداى- جل ذکره- اختلافى هست؟ گفت: نه، گفتم: رأى تو چیست درباره مردی که با شمشیر انگشتان دست مردى را بیندازد و فرار کند و مرد دیگرى بیاید و کف دست او را هم قطع کند، اگر تو قاضى باشى و او را نزد تو آورند، چه خواهى کرد؟ گفت: به کسى که کف دست را بریده می گویم: باید دیه کف دست او را بدهى و به دست بریده می گویم با او به هر چه خواهى مصالحه کن و او را نزد دو عادل می فرستم (تا دیه کف او را معین کنند).

من گفتم: در حکم خداى- عز ذکره- اختلاف پیدا شد (زیرا اول گفتى مصالحه کنند و سپس گفتى‏ نزد دو عادل می فرستم) و سخن اولت را باطل کردى (که گفتى در حکم خدا اختلاف نیست) خداى- عز ذکره- هرگز نخواسته که موضوعى راجع به حدود در میان خلقش پیدا شود و تفسیر و حکمش در زمین نباشد، دست کسى که کف را بریده قطع کن و دیه انگشتان را به او برگردان (وسائل ج 3 ص 481- این حدیث را با سه طریق ذکر نموده و طبق آن فتوى داده است و مجلسى ره گوید: بیشتر اصحاب ما به این حدیث عمل کرده اند- مرآت ص 179) حکم خدا در شبى که امرى؟؟ را نازل کرده است، (شب قدر) چنین است. اگر تو بعد از آنکه از پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) شنیده اى آن را انکار کنى، خدایت به دوزخ فرستد، همچنان که چشمت را کور کرد، روزى که على بن ابى طالب را انکار کردى. ابن عباس گفت: به همان جهت چشمم کور شد [؟] امام (علیه السلام) فرمود: تو از کجا این را دانستى؟ به خدا که چشم او جز از ضربه پر فرشته کور نشد، سپس خندیدم و او را در آن روز به واسطه سستى عقلش رها کردم...