رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۲۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چهارده معصوم» ثبت شده است

حدیث شماره 4 باب نهی از ذکر اسم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کتاب حجت اصول کافی

 

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «نام صاحب این امر را جز کافر نبرد.»

 

شرح‏:

از علتى که در روایت دوم ذکر شد، پیداست که نهى از بردن نام آن حضرت مخصوص به زمان غیبت صغرى بوده و براى این است که نامش در افواه نباشد و دشمنان در جستجوى او برنیایند ولى علامه مجلسى (ره) اخبار دیگرى هم نقل می کند که تا زمانى که ظهور نکند و زمین را پر از عدل و داد نفرماید، ذکر نامش روا نیست و خود مجلسى در ص 240 مرآت میگ وید: و لا ریب ان الاحوط ترک التسمیة مطلقا «شکى نیست که احتیاط این است که تا آن حضرت غایب است نامش را نبرند» (ولى به نظر ما جز تعبد دلیل محکمى بر این قول نمى‏توان یافت، زیرا نامیدن آن حضرت را به القابى مانند: حجت، ولى عصر، امام زمان و ده‏ها لقبى که در دعاى ندبه و امثال آن وارد شده مانعى ندارد و از نظر استدلال فرقى میان این القاب و کلمه «م ح م د» دیده نمى شود و نامیدن پدر آن حضرت را به کنیه «ابو محمد» در این روایات ذکر شده بود و نیز از لحاظ علتى که در روایت دوم ذکر شد، فرقى میان القاب و نام نیست بلکه آن القاب بیشتر دشمنان را تحریک مى‏کند و به فکر جستجو مى اندازد).

 

حدیث شماره 3 باب نهی از ذکر اسم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کتاب حجت اصول کافی

 

ریان بن صلت گوید از ابوالحسن حضرت امام رضا (علیه السلام) شنیدم که مى‏ فرمود، در حالى که درباره قائم (علیه السلام) سؤال شده بود: «جسم آن حضرت دیده نمى ‏شود، و نامش برده نمی شود.»

حدیث شماره 2 باب نهی از ذکر اسم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کتاب حجت اصول کافی

 

ابوعبد اللَّه صالحى گوید یکى از اصحاب ما (شیعیان) بعد از وفات ابو محمد (امام حسن عسکرى علیه السلام)، از من خواست که از نام و مکان آن حضرت بپرسم، پاسخ  آمد که اگر اسم را به آنها بگوئى، فاش مى کنند، و اگر مکان را بدانند، نشان مى دهند.

 

شرح‏:

ابو عبد اللَّه صالحى از جمله نواب اربعه معروف نیست، پس ممکن است که سؤال او به توسط یکى از نواب اربعه بوده و یا خود او هم سفارت و نیابتى داشته است.

حدیث شماره 1 باب نهی از ذکر اسم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کتاب حجت اصول کافی

 

داود بن قاسم جعفرى گوید شنیدم حضرت ابو الحسن عسکرى (امام هادى علیه السلام) مى فرمودند: «جانشین پس از من حسن (علیه السلام) است، حال شما چگونه خواهد بود نسبت به جانشین بعد از آن جانشین؟» عرض کردم چرا، خداوند مرا فدایت گرداند. فرمودند: «زیرا شما خود او را نمى بینید و براى شما روا نیست که او را به نامش یاد کنید.» عرض کردم پس چگونه یادش کنیم؟ فرمودند: «بگوئید حجت از آل محمد (صلوات اللَّه علیه و سلامه.»

حدیث شماره 15 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

 

شخصى از اهل مدائن گوید من با رفیقم به حج رفته بودیم، چون به موقف عرفات رسیدیم، جوانى نشسته، و زیر جامه‏اى پوشیده و ردائى به دوش افکنده، و کفش زردى در پاى‏هاى او بود. و من آن زیر جامه و رداء را به صد و پنجاه دینار شرعى قیمت کردم و نشانه سفر بر او ظاهر نبود. گدائى نزد ما آمد، او را رد کردیم، سپس نزد آن جوان رفت و سؤال کرد، جوان چیزى از زمین برداشت و به او داد، گدا او را دعا کرد و زیاد و جدى هم دعا کرد، سپس جوان برخاست و از نظر ما پنهان شد، ما نزد آن سائل رفتیم و به او گفتیم، عجبا!! به تو چه عطا کرد؟ او به ما ریگ طلاى دندانه دارى نشان داد که قریب بیست مثقال بود، من به رفیقم گفتم: مولاى ما نزد ما بود و ما ندانستیم، آنگاه به جستجویش برخاستیم و تمام موقف را گردش کردیم و او را بدست نیاوردیم، سپس از جمعیتى که اطرافش بودند از اهل مکه و مدینه درباره او پرسیدیم گفتند: جوانى است علوى که هر سال پیاده به حج مى ‏آید.

 

شرح‏:

از ظهور معجزه به دست آن حضرت که سنگ را طلا کرد، فهمیدند که او امام عصر (عجل اللَّه فرجه) است، ولى پیداست که دلالت این روایت بر دیدن آن حضرت از روایات سابق کمتر و خفى‏تر است و چنانچه‏ در مقدمه جلد اول گفتیم، روش مرحوم کلینى این است که در هر بابى روایات روشن‏تر و واضحتر را جلوتر ذکر میکند و هر چه دلالت روایت خفى‏تر باشد، آن را دنبال‏تر مى آورد.

حدیث شماره 14 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

ضوء بن على عجلى از قول مردى از اهل فارس که نامش را برده نقل میکند که امام عسکرى (علیه السلام) آن حضرت را باو نشان داده است.

حدیث شماره 13 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

 

ابراهیم بن محمد بن عبد اللَّه بن موسى بن جعفر، از ظریف خادم نقل می کند که او آن حضرت را دیده است.

حدیث شماره 12 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

 

عمرو اهوازى گوید امام حسن عسکرى (علیه السلام) آن حضرت (علیه السلام) را به من نشان دادند و فرمودند: «این است صاحب شما.»

حدیث شماره 11 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

 

على بن قیس از قول یکى از پاسبان هاى عراق نقل می کند که به همین تازگى (بعد از وفات امام عسکرى علیه السلام) سیماء را در سامرا دیدم که در خانه امام عسکرى (علیه السلام) را شکسته بود، امام دوازدهم (علیه السلام) با طبرزینى که در دست داشت، جلو او درآمد و فرمودند: «در خانه من چه میک نى؟» سیماء گفت: جعفر عقیده دارد که پدر شما مرده و فرزند ندارد، اگر خانه شماست، من برمی گردم و سپس از خانه بیرون رفت.

على بن قیس گوید سپس یکى از خادمان خانه بیرون آمد و من درباره این خبر از او پرسیدم، به من گفت: کى به تو این خبر را گفته است؟ گفتم: یکى از پاسبانهاى عراق، گفت: نمی شود چیزى از مردم پنهان بماند.

 

شرح‏:

سیماء نام مأمور خلیفه بوده است که براى تحقیق از حال فرزند امام عسکرى (علیه السلام) یا براى ضبط اموال آن حضرت براى جعفر فرستاده شده بود، و ممکن است از طرف خود جعفر مأمور شده باشد.

حدیث شماره 10 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

 

ابى محمد وجنانى گوید کسى که آن حضرت را دیده بود به من خبر داد که آن حضرت ده روز پیش از حادثه (وفات امام یازدهم علیه السلام) از خانه بیرون آمد و می فرمودند: «بار خدایا تو می دانى که اینجا (سامره که وطن پدر و جد من است) دوست‏ترین بلاد است نزد من، اگر مرا نمى راندند»- یا سخنى بهاین مضمون-.

حدیث شماره 9 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

 

احمد بن نضر گوید نزد قنبرى خادم حضرت رضا (علیه السلام) که از اولاد قنبر بزرگ (غلام امیر المؤمنین علیه السلام) است، سخن از جعفر بن على (جعفر کذاب) به میان آمد، او وى را نکوهش کرد، من گفتم غیر او کسى از نسل امام نیست، مگر تو کسى را دیده ای؟! گفت: من ندیده ام ولى غیر من دیده است، گفتم:چه کسی او را دیده است؟ گفت: جعفر دو مرتبه او را دیده و او را داستانى است.

 

شرح‏:

آن داستان این است که قنبرى گوید، هنگامى که جعفر کذاب براى گرفتن میراث امام عسکرى (علیه السلام نزاع  جدال می کرد، امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) از جاى نامعلومى ظاهر شد و فرمودند: اى جعفر! چرا متعرض حقوق من می شوى؟ او متحیر و مبهوت گشت و آن حضرت هم غایب شد. سپس جعفر هر چند میان مردم گشت او را ندید و بار دیگر چون جده آن حضرت، مادر امام حسن عسکرى (علیه السلام) وفات کرد، خودش دستور داده بود که او را در همان خانه دفن کنند، ولى جعفر با ایشان ستیزه می کرد و می گفت؟ این خانه من است و نباید دیگرى در آن دفن شود، ناگاه حضرت ظاهر شد و به او فرمودند: «اى جعفر: این خانه از تو است؟!» سپس غایب شدند و دیگر او را ندیدند- مرآت ص 241-.

حدیث شماره 8 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

 

احمد بن ابراهیم بن ادریس گوید پدرم می گفت من آن حضرت (علیه السلام) را بعد از وفات امام حسن عسکرى (علیه السلام) در سن نزدیک به بلوغ دیدم و دست و سرش را بوسیدم.

حدیث شماره ۷ باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی


عبد اللَّه بن صالح گوید که خود او آن حضرت را نزد حجرالاسود دید و مردم (براى بوسیدن حجر) نزاع و کشمکش داشتند، و آن حضرت می فرمودند: «به این مأمور نشده‏ اند».

حدیث شماره 6 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی


کنیز ابراهیم بن عبده نیشابورى گوید من با ابراهیم روى کوه صفا ایستاده بودم، آن حضرت (علیه السلام) آمد و بالاى سر ابراهیم ایستاد و کتاب مناسکش را به دست گرفت و با او مطالبى گفت.

حدیث شماره 5 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

 

فتح (غلام زراری) گوید از اباعلى بن مطهر شنیدم نقل می کرد که خود او آن حضرت را دیده و قامتش را براى او وصف کرده است.

حدیث شماره 4 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

 

حمدان قلانسى گوید، به عمرى گفتم امام حسن عسکرى (علیه السلام) درگذشت؟ گفت او درگذشت ولى در میان شما کسى را که گردنش این چنین است جا‌نشین گذاشت- و با دست خود اشاره کرد- (به حدیث 857 رجوع شود)

حدیث شماره 3 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی


موسى بن محمد گوید حکیمه دختر محمد بن على (امام جواد) علیهما السلام که عمه پدر آن حضرت است به من گفت که خود او آن حضرت را در شب ولادتش و هم بعد از آن دیده است.

حدیث شماره 2 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی


محمد بن اسماعیل بن موسى بن جعفر که پیرمردترین اولاد پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) در عراق بود، گفت آن حضرت را میان دو مسجد (مکه و مدینه یا مسجد کوفه و سهله یا مسجد سهله و صعصعه) دیدم و او هنوز کودکى نابالغ بود.

حدیث شماره 1 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

قسمت سوم

 

گفتم: شما جانشین بعد از امام حسن عسکرى (علیه السلام) را دیده اید؟ گفت: آرى به خدا، گردن او این چنین بود و با دست اشاره کرد. گفتم: یک پرسش دیگر باقى مانده، گفت: بگو، گفتم: نامش چیست؟ گفت: بر شما حرام است که نام او را بپرسید، و من این سخن از پیش خود نمی گویم، زیرا براى من روا نیست که چیزى را حلال یا حرام کنم، بلکه این سخن خود آن حضرت (علیه السلام) است، زیرا مطلب نزد سلطان (معتمد عباسى که در 12 رجب 256 خلیفه شد) چنین وانمود شده که امام حسن عسکرى (علیه السلام) وفات نموده و فرزندى از خود بجا نگذاشته و میراثش قسمت شده و کسى که در آن حقی نداشته (جعفر کذاب) آن را برداشته است‌ و عیالش دربدر شده‌اند و کسى جرأت ندارد با آنها آشنا شود یا چیزى به آنها برساند. و چون نام او بر زبانها افتد، به تعقیبش بر می خیزند، از خدا بپرهیزید و از این موضوع دست نگهدارید.

 

کلینى- رحمه اللَّه- گوید: شیخى از اصحاب ما (شیعیان) که نامش از یادم رفته بمه ن گفت: ابو عمرو از احمد بن اسحاق همین پرسش را کرد و او هم همین جواب را گفت.

حدیث شماره 1 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی

قسمت دوم

 

و ابو على احمد بن اسحاق به من خبر داد که از حضرت هادى (علیه السلام) سؤال کردم با چه کسی کار کنم؟ یا  از چه کسی (احکام دینم را) بگیرم؟ و سخن که را بپذیرم؟ به او فرمودند: «عمرى مورد اعتماد من است آنچه از جانب من به تو رساند، پس آنچه از جانب من به تو رساند، از من مى‌رساند و آنچه از جانب من به تو گوید از جانب من مى‌گوید. از او بشنو و اطاعت کن که او مورد اعتماد و امین است.» و نیز ابو على به من خبر داد که او از حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) همین سؤال را کرده و ایشان فرموده است: «عمرى و پسرش (محمد بن عثمان، نایب دوم) مورد اعتماد هستند پس آنچه از من به تو رساند، از من مى‌رسانند، و آنچه به تو گویند، از من مى‌گویند. از آنها بشنو و اطاعت کن که هر دو مورد اعتماد و امین هستند.» این سخن دو امام است که درباره شما صادر شده است. ابوعمرو به سجده افتاد و گریه کرد، آنگاه گفت: حاجتت را بپرس.