حدیث شماره 15 باب نام اشخاصی که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده اند کتاب حجت اصول کافی
شخصى از اهل مدائن گوید من با رفیقم به حج رفته بودیم، چون به موقف عرفات رسیدیم، جوانى نشسته، و زیر جامهاى پوشیده و ردائى به دوش افکنده، و کفش زردى در پاىهاى او بود. و من آن زیر جامه و رداء را به صد و پنجاه دینار شرعى قیمت کردم و نشانه سفر بر او ظاهر نبود. گدائى نزد ما آمد، او را رد کردیم، سپس نزد آن جوان رفت و سؤال کرد، جوان چیزى از زمین برداشت و به او داد، گدا او را دعا کرد و زیاد و جدى هم دعا کرد، سپس جوان برخاست و از نظر ما پنهان شد، ما نزد آن سائل رفتیم و به او گفتیم، عجبا!! به تو چه عطا کرد؟ او به ما ریگ طلاى دندانه دارى نشان داد که قریب بیست مثقال بود، من به رفیقم گفتم: مولاى ما نزد ما بود و ما ندانستیم، آنگاه به جستجویش برخاستیم و تمام موقف را گردش کردیم و او را بدست نیاوردیم، سپس از جمعیتى که اطرافش بودند از اهل مکه و مدینه درباره او پرسیدیم گفتند: جوانى است علوى که هر سال پیاده به حج مى آید.
شرح:
از ظهور معجزه به دست آن حضرت که سنگ را طلا کرد، فهمیدند که او امام عصر (عجل اللَّه فرجه) است، ولى پیداست که دلالت این روایت بر دیدن آن حضرت از روایات سابق کمتر و خفىتر است و چنانچه در مقدمه جلد اول گفتیم، روش مرحوم کلینى این است که در هر بابى روایات روشنتر و واضحتر را جلوتر ذکر میکند و هر چه دلالت روایت خفىتر باشد، آن را دنبالتر مى آورد.