حدیث شماره 3 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی
ابراهیم بن محمد خزّاز و محمد بن حسین گویند: خدمت حضرت رضا (علیه اسلام) شرفیاب شدیم و براى آن حضرت، روایتی نقل کردیم که: محمد (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) پروردگارش را به صورت جوان آراسته و خوش اندام سی ساله دیده است و (نیز) گفتیم: هشام بن سالم و صاحب طاق و میثمی می گوید: خداوند تا ناف، میان تهی و باقی بدن او توپر است. حضرت برای عظمت خداوند به سجده افتاد و فرمود: «تو پاک و منزّهی. تو را نشناختند و یگانه ات ندانستند؛ از این رو تو را این چنین وصف نمودند. تو از هر عیب و نقص دوری. اگر تو را می شناختند آنسان که خود را وصف کرده ای وصف می کردند. تو پاک و منزّهی. چگونه به خود اجازه دادند که تو را به دیگری تشبیه کنند. بارخدایا، من تو را جز به آنچه خود ستوده ای نستایم و به آفریده ات مانند نسازم. تو برای هر خیری سزاواری؛ مرا از مردم ستمگر قرار نده.» سپس به ما توجه نمود و فرمود: «هر چه بخاطرتان گذشت خدا را غیر آن دانید.» بعد فرمود: «ما آل محمد طریق معتدلى (صراط مستقیمى) باشیم که غلو کننده به ما نرسد و عقب افتاده از ما پیشی نگیرد. اى محمد هنگامی که رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به عظمت پروردگارش نظر افکند جوان آراسته و در سن سى سالگى بود؟ اى محمد! پروردگار عزوجل من بزرگتر از آن است که در صفت آفریدگان باشد.» عرض کردم قربانت گردم، کى بود که دو پایش در سبزه بود؟ فرمود: «آن دو پاى محمد (صلّى اللّه علیه و اله و سلم) بود که چون از دل به پروردگار خود نگریست،خدا او را در نورى چون نور حجب (عقول) در آورد تا آنچه در حجاب است براى او هویدا گردد، نور خدا سبز و سرخ و سفید و رنگهاى دیگر دارد.اى محمد، ما به چیزی عقیده داریم که قرآن و سنت به آن گواهى دهد.»