حدیث شماره 12 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «خداوند بزرگ و بلندمرتبه است. بندگان توانایی توصیفش ندارند و به حقیقت عظمتش نرسند. بینائی ها او را درک نکنند و او بینائی ها را درک کند و او لطیف و آگاه است. با چگونگی و مکان و جهت توصیف نشود. چگونه او را با چگونگی وصف کنم در حالی که او چگونگی را آفرید تا چگونگی شد و به وسیله چگونگی که برای ما قرار داد، چگونگی شناخته شد؛ یا چگونه او را با مکان توصیف کنم در حالی که او مکان را آفرید تا اینکه مکان، مکان گردید و به وسیله مکانی که برای ما قرار داد، معنای مکان را دریافتیم؛ یا چگونه با جهت توصیفش کنم در حالی که او جهت را آفرید تا اینکه جهت محقّق شد و ما با جهتی که برای ما قرار داد، جهت را فهمیدیم؛ پس خداى تبارک و تعالى در همه جا داخل و از همه چیز خارج است (علم و قدرتش به همه جا احاطه دارد و ذاتش غیر همه چیز است) بینائیها درکش نکنند و او بینائیها را درک کند (چشم در حالیکه همه چیز را مى بیند خودش را و دیدنش را و ابزار دیدنش را درک نمى کند اما خدا اینها را درک مى کند تا چه رسد به چیزهائیکه چشم مى بیند چنانچه در آیه دیگر فرماید نگاه خیانت آمیز را مى داند) شایسته پرستشى جز خداى فراز و بزرگ نیست و او لطیف و آگاه است.»
شرح:
اینکه گوئیم خدا بود و هیچ چیز با او نبود از جمله چیزها همین چگونگى و مکان و جهت است. چگونگى به معنى حالت و صفت و کیفیت است مثلا چون خدا انسان را آفرید چگونگی هائى به او داد مانند قامت راست، شعورى بیشتر از حیوان، استعداد سخن گفتن و عالم شدن، حواس پنجگانه با اثرهاى مخصوص و در جاهاى معین اینها و هزارها مانند آن، چگونگى هائى است براى انسان که بعد از آنکه انسان آفریده شد ما به این چگونگى پى بردیم. همچنین است چگونگیهاى همه چیز جهان، اما خداوند متعال وجود صرف هستى مطلق است و هیچ گونه چگونگى ندارد زیرا اگر او چگونگى داشته باشد باید دیگرى آن چگونگى را به او داده و او را آن گونه خلق کرده باشد در صورتی که او مخلوق دیگرى نیست بلکه خود او خالق همه چیز و چگونگی هاى آنهاست همچنین است موضوع مکان و جهت.
حدیث شماره 12 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « خداوند بزرگ و بلندمرتبه است. بندگان توانایی توصیفش ندارند و به حقیقت عظمتش نرسند. بینائی ها او را درک نکنند و او بینائی ها را درک کند و او لطیف و آگاه است. با چگونگی و مکان و جهت توصیف نشود. چگونه او را با چگونگی وصف کنم در حالی که او چگونگی را آفرید تا چگونگی شد و به وسیله چگونگی که برای ما قرار داد، چگونگی شناخته شد؛ یا چگونه او را با مکان توصیف کنم در حالی که او مکان را آفرید تا اینکه مکان، مکان گردید و به وسیله مکانی که برای ما قرار داد، معنای مکان را دریافتیم؛ یا چگونه با جهت توصیفش کنم در حالی که او جهت را آفرید تا اینکه جهت محقّق شد و ما با جهتی که برای ما قرار داد، جهت را فهمیدیم؛ پس خداى تبارک و تعالى در همه جا داخل و از همه چیز خارج است (علم و قدرتش به همه جا احاطه دارد و ذاتش غیر همه چیز است) بینائیها درکش نکنند و او بینائیها را درک کند (چشم در حالیکه همه چیز را مى بیند خودش را و دیدنش را و ابزار دیدنش را درک نمى کند اما خدا اینها را درک مى کند تا چه رسد به چیزهائیکه چشم مى بیند چنانچه در آیه دیگر فرماید نگاه خیانت آمیز را مى داند) شایسته پرستشى جز خداى فراز و بزرگ نیست و او لطیف و آگاه است.
شرح:
اینکه گوئیم خدا بود و هیچ چیز با او نبود از جمله چیزها همین چگونگى و مکان و جهت است. چگونگى به معنى حالت و صفت و کیفیت است مثلا چون خدا انسان را آفرید چگونگی هائى به او داد مانند قامت راست، شعورى بیشتر از حیوان، استعداد سخن گفتن و عالم شدن، حواس پنجگانه با اثرهاى مخصوص و در جاهاى معین اینها و هزارها مانند آن، چگونگى هائى است براى انسان که بعد از آنکه انسان آفریده شد ما به این چگونگى پى بردیم. همچنین است چگونگیهاى همه چیز جهان، اما خداوند متعال وجود صرف هستى مطلق است و هیچ گونه چگونگى ندارد زیرا اگر او چگونگى داشته باشد باید دیگرى آن چگونگى را به او داده و او را آن گونه خلق کرده باشد در صورتی که او مخلوق دیگرى نیست بلکه خود او خالق همه چیز و چگونگی هاى آنهاست همچنین است موضوع مکان و جهت.