حدیث شماره 2 باب دیگری که از باب اول است، جز این که فرق میان معانی نام های خدا و نام های آفریدگان را افزون بر آن دارد کتاب توحید اصول کافی
قسمت دوم
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «... خدا هم که عالم نامیده مى شود به واسطه علم پدیدآمده ای نیست که چیزها را به آن بداند و بر نگهداری امر آینده اش و اندیشه در آنچه آفریند و تباه کند آنچه را از آفریدگانش نابود کرده، کمک بخواهد که اگر این علم نزدش حاضر نبود و از او غیبت کرده بود، نادان و ناتوان می شد؛ چنانکه دانشمندان مخلوق را مى بینیم براى علم پدید آمده آنها دانشمند (عالم) نامیده شوند، زیرا پیش از آن نادان بودند بسا باشد که همان علم از آنها دورى کند و به نادانى برگردند. و خدا را عالم نامند زیرا به چیزى نادان نیست، پس خالق و مخلوق در اسم عالم شریک شدند و معنى چنانکه دانستى مخلتف بود.
و باز پروردگار ما شنوا نامیده شد نه به این معنى که سوراخ گوشى دارد که با آن آواز را بشنود و با آن چیزى نبیند مانند سوارخ گوش ما که از آن مى شنویم ولى با آن نتوانیم دید، اما خدا خود خبر دهد که هیچ آوازى بر او پوشیده نیست و این بر طبق آنچه ما خود را شنوا می نامیم، نیست؛ پس او هم در اسم شنیدن با ما شریک است، ولى معنى مختلف است، همچنین دیدن او با سوراخ چشم نیست چنانکه ما با سوراخ چشم خود ببینیم و از آن استفاده دیگرى نکنیم ولى خدا بیناست و به هرچیز که بتوان نگاه کرد، نادان نیست؛ پس در اسم بینائى با ماست و معنى مختلف است.
او قائم (برپا) است ولى نه با این معنى که راست ایستاده و سنگینى روى ساق پا انداخته چنانچه چیزهاى دیگرى ایستند بلکه معنى آن این است که خدا حافظ و نگهدار است؛ چنانکه کسى گوید فلانى قائم به امر ماست و خدا بر هر جانى نسبت به آنچه انجام داده اند، قائم (نگدارنده) است؛ و نیز «قائم» در زبان مردم به معنای باقى است و معنى سرپرستى را هم می دهد، چنانکه به مردى گوئى به امر فرزندان فلانى قیام کن یعنى سرپرستی آنان را به عهده گیر، و قائم از ما کسى که روى ساق پا ایستاده، پس در اسم شریک او شدیم و در معنى شریک نگشتیم.