حدیث شماره 1 باب مواردى که خداى عزوجل و رسولش بر ائمه علیهم السلام یکى پس از دیگرى تصریح کرده اند کتاب حجت اصول کافی
قسمت دوم
بنابراین چون پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) وفات یافت، براى پیشوائى مردم، على از همه مردم سزاوارتر بود، به جهت تبلیغات بسیارى که رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) نسبت به او فرموده بود، و دست او را گرفته و در میان مردم بپا داشته بود. و چون على (علیه السلام) درگذشت، نمىتوانست و اقدام هم نمىکرد که محمد بن على و نه عباس بن على و نه هیچ یک از پسران دیگرش را (غیر از حسنین علیهما السلام) در اهل پیغمبر داخل کند، زیرا در آن صورت حسن و حسین مىگفتند: خداى تبارک و تعالى آیه اهل بیت را در باره ما نازل فرمود، چنان که درباره تو نازل کرد و مردم را به اطاعت ما امر کرد، چنان که به اطاعت تو امر فرمود، و رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) درباره ما ابلاغ کرده، چنان که درباره تو ابلاغ کرد و خدا ناپاکى را از ما برد چنان که از تو برد. و چون على (علیه السلام) درگذشت، حسن (علیه السلام) به امامت سزاوارتر بود براى بزرگسالیش و چون وفات نمود، نمى توانست و اقدام هم نمى کرد که فرزندان خودش را در امر امامت داخل کند و در میان آنها قرار دهد، در صورتى که خداى عزوجل میفرماید: «خویشاوندان در کتاب خدا به یکدیگر سزاوار ترند. (6 احزاب)» زیرا در آن صورت حسین (علیه السلام) می گفت: خدا مردم را به اطاعت من امر نمود، چنان که به اطاعت تو و اطاعت پدرت امر فرموده و رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله درباره من ابلاغ کرده، چنان که درباره تو و پدرت ابلاغ کرد. و خدا ناپاکى را از من برده، چنان که از تو و پدرت برده است، پس چون امامت به حسین (علیه السلام) رسید، هیچ یک از اهل بیت او نمىتوانست بر او ادعا کند، همچنان که او بر برادر و پدرش ادعا مىکرد، اگر آن دو مىخواستند امر امامت را از او به دیگرى بگردانند، ولى آنها چنین کارى نمىکردند، سپس زمانى که امامت به حسین (علیه السلام) رسید، معنى و تأویل آیه وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ (6 احزاب) جارى گشت، و بعد از حسین به على بن الحسین رسید، و بعد از على بن الحسین به محمد بن على رسید.» آنگاه امام فرمود: «مقصود از ناپاکى همان شک است، به خدا که ما درباره پروردگار خود هرگز شک نکنیم.»