حدیث شماره ۶ باب مواردى که خداى عزوجل و رسولش بر ائمه علیهم السلام یکى پس از دیگرى تصریح کرده اند کتاب حجت اصول کافی
قسمت سوم
«سپس وفات على (علیه السلام) فرارسید، آن حضرت فرزندانش را که دوازده پسر بودند، نزد خود خواند و به آنها فرمود: «فرزندان عزیزم! خداى عزوجل اراده حتمى فرمود که سنتى از یعقوب در من قرار دهد. یعقوب دوازده پسر داشت، آنها را نزد خود خواند و صاحب آنها (و جانشین خود را) به آنها معرفى کرد، آگاه باشید که من هم صاحب شما را معرفى می کنم، همانا این دو، پسران رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) حسن و حسین (علیهما السلام) هستندپس بشنوید از ایشان و ایشان را اجابت کنید، و امر ایشان را اطاعت نمایید، و یارى کنید ایشان را؛ زیرا که من ایشان را امین داشتم بر آنچه رسول خدا صلى الله علیه و آله مرا بر آن امین داشته از خلق و احکام و دین خود که آن را براى خویش پسندیده.» پس خدا براى آنها از جانب على واجب ساخت، آنچه را که براى على از جانب پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) واجب ساخت (و آن شنیدن و فرمانبرى و پشتیبانى امت است از ایشان) و هیچ یک از آن دو بر دیگرى برترى نداشت، جز به واسطه بزرگسالیش (که مخصوص امام حسن علیه السلام بود) و چون حسین به محضر حسن (علیهما السلام) مىآمد، در آن مجلس سخن نمیگفت تا برمیخاست.
سپس وفات حسن (علیه السلام) فرارسید و او آن سپرده را به حسین تسلیم نمود، سپس وفات حسین علیه السلام فرا رسید، آن حضرت دختر بزرگترش فاطمه بنت الحسین (علیه السلام) را طلبید و مکتوبى پیچیده و وصیتى آشکار به او سپرد و على بن الحسین (علیه السلام) بیمارى از نظر معده داشت که در حال احتضارش میدیدند، پس فاطمه آن مکتوب را بعلى بن الحسین داد، سپس بخدا آن مکتوب به ما رسید.»