حدیث شماره 15 باب اشاره و نص بر امامت امام رضا علیه السلام کتاب حجت اصول کافی
قسمت نهم
قاضى به على (بن موسى الرضا علیه السلام) گفت: برخیز اى ابو الحسن، همان لعنتى که امروز از جانب پدرت به من رسید، مرا بس است. پدرت به تو اختیارات وسیعى داده، نه به خدا سوگند، پسر را هیچ کس بهتر از پدر نشناسد، به خدا که پدر تو نزد ما نه سبک مغز بود و نه سست رأى. عباس به قاضى گفت: خدایت اصلاح کند، آن مهر را بردار و نوشته زیرش را بخوان. ابو عمران قاضى گفت: نه، من برنمیدارم، همان لعنتى که امروز از پدرت بمن رسید، مرا بس است. عباس گفت: من آن مهر را برمی دارم، قاضى گفت: تو خود دانى، عباس مهر را برداشت. دیدند در آن نوشته است، خارج کردن ایشان (برادران) را از وصایت بیرون کرده، و على را تنها ثابت داشته و ایشان را در ولایت و حکم على داخل گردانیده؛ خواه دوست دارند و خواه کراهت داشته باشند. و خارج نمودن ایشان را از تصرف در موقوفه و غیر موقوفه. و گشودن آن وصیّت نامه بر ایشان بلا و رسوایى و خوارى، و از براى حضرت على (بن موسى الرّضا علیه السلام) خیر و خوبى بود.....